شهرت جهانی فریدا کالو تنها به خاطر نقاشیهای عجیب و سبک متفاوتش نیست. زندگی او مجموعهای از سرکشیها و رنجهاست که در ذاتش پیچیدگیهای دراماتیکی پنهان است. او یکی از شناختهشدهترین نقاشان امروزی است، نه فقط در نسل خود یا در مدرنیسم مکزیکی، بلکه در تاریخ هنر. کسان زیادی تا به حال تلاش کردند نوری بر زندگی پیچیدهاش بیاندازند و افکارش را درک کنند. مهمترین این تلاشها، «فریدا» درام جولی تیمور بود که در سال ۲۰۰۲ ساخته و نامزد اسکار هم شد. اکنون، او موضوع اولین فیلم بلند کارلا گوتیرز، شده است؛ مستندی غنی از آرشیو که بیشتر بر اساس سخنان خود فریدا، خاطرات، نامهها و مصاحبههایش است. فریدای اخیر جذاب است، اما هنوز کمی تحتالشعاع فریدای جولی تیمور قرار دارد و از نظر ساختاری به اندازه فیلم مستند «هیبریدی کن ماندل»، «فریدا کالو» جسورانه نیست اما بهواسطه استفاده از منابع متنوع و نادر، نگاهی عمیق و تأثیرگذار به زندگی و هنر فریدا کالو ارائه میدهد.
با وجود اینکه درباره فریدا زیاد حرف زده شده، اما همچنان ابعادی از زندگیاش پیچیده و جذاب باقی ماندهاند. حتی تبدیل شدن او به یک نماد و آیکون در بسیاری از مواقع مانع از شناخت واقعی اوست. فیلم گوتیرز پیچیدگیهای بسیاری از زندگی هنرمند را در بر میگیرد؛ از بیداری سیاسی او در دوران زاپاتیستا و پس از آن فعالیتهای کمونیستی، تا روابط پرسر و صدای او با همسرش دیگو ریورا. زندگی فریدا را میتوان از ابعاد مختلفی دید، اما مستند اخیر فیلمی است که از گفتههای خود کالو گرفته شده و به خاطراتی که از او باقی مانده وفادار است. کلمات و جملهبندیها از قدرت درونی فریدا تغذیه میکنند و به فیلم عمق میدهند؛ عمقی که شاید در فیلم داستانی «فریدا» وجود نداشت. این فیلم بیشتر بر رنجها و درونیات عمیق فریدا تکیه دارد.
مستند فریدا به مهمترین و سازندهترین لحظات زندگی او میپردازد، تصادف ویرانگرش به عنوان مسافر یک واگن ، رابطه پیچیدهاش با دیگو ریورا، نقاش مکزیکی، و زمانهایی که در شهرهای نیویورک و دیترویت گذرانده است. همچنین، ارتباط او با لئون تروتسکی، انقلابی روسی، به تصویر کشیده میشود. انیمیشن و طراحی صدا به گونهای به کار رفتهاند که پیچیدگی روان کالو را بیشتر نمایان کنند و نگاهی عمیق و صمیمی به احساسات و وضعیت جهان در قرن بیستم و هنر او ارائه دهند. این مستند با استفاده از مجموعهای غنی از مواد آرشیوی و مکاتبات با عزیزانش، نگاهی چندوجهی و پویا به زندگی و میراث کالو میاندازد اما روایتگر در نهایت خود فریداست نه کس دیگری.
تولید فیلم گوتیرز از مدتها قبل آغاز شد، زمانی که کارگردان، گوتیرز، به فراوانی نوشتههای موجود از کالو پی برد، اما متوجه شد که روایت منسجمی از سخنان او وجود ندارد. او به جولی کوهن و بتسی وست، کارگردانان مستندهای معروف، مراجعه کرد تا اطلاعاتی درباره ساخت مستندی بزرگتر از یک نماد زن به دست آورد. در حالی که برخی استودیوها به دلیل عناصر تجربی فیلم، از تولید آن هراس داشتند، اما در نهایت دیدگاه گوتیرز توسط یک تولیدکننده پذیرفته شد.
این فیلم از عناصر چندرسانهای مختلفی استفاده میکند، از جمله صداگذاری، انیمیشن و بازسازی مواد در قالبهای قدیمی. انیمیت کردن نقاشیهای کالو، وقتی که خاطراتش روایت میشود، برای برخی از منتقدان جذاب بود و برخی دیگر آن را بازدارنده دانستند. نقدی که برخی منتقدان به متحرک کردن نقاشیهای فریدا کردند این بود که آثار او به اندازه کافی گویا هستند و نیازی به تأکید بر بعضی عناصر ندارند. برخی دیگر هم این تکنیک را با گیفهایی که در شبکههای مجازی برای متحرک کردن نقاشیها به کار میرود، مقایسه کردند. در واقع اثر را تاثیری میدیدند که هوش مصنوعی بر نگاه کاربران گذاشته که عادت به متحرک کردن آثار ونگوگ حتی در محتواهای پیش و پا افتاده دارند. اما چنین نقد و ایرادی تا حد زیادی غیرمنصفانه به نظر میرسد. ترکیب سخنان کالو با روایت فرناندا اچواریا و نقاشیهای متحرک شده انتخاب مدرنی برای یک داستان قدیمی است که میتواند دوباره سرها را به سمت قصه قدیمی برگرداند.
گوتیرز برای شکلدهی جدول زمانی زندگی و حرفه کالو به کتابهای معتبری مانند «فریدا: زندگینامه فریدا کالو» و «زندگی و مرگ فریدا کالو» مراجعه کرد و با البته به تحقیقات مخفی «هرارا» مورخ آمریکایی هم دسترسی پیدا کرد که بسیار کمک کننده بود.
علاوه بر این، از مجموعههای کتابخانه و آرشیو موسسه هوور برای غنیتر کردن محتوای مستند استفاده شد. بسیاری از فیلمها، بهویژه از خانه آبی کالو، توسط عکاس آمریکایی «ایوان هایسلر» گرفته شده است.
اما درک زندگی فریدا بدون دانستن پیشزمینههایی از زندگی او و زمانهای که میزیسته، بسیار سخت است. برای درک کالو و هنر او، دیدن پسزمینه مکزیک پس از انقلاب بسیار مهم است. او در سال ۱۹۰۷، یعنی سه سال قبل از شروع انقلاب، به دنیا آمد، اما در مقطعی از زندگی، تولد خود را به سال ۱۹۱۰ تغییر داد تا همراه با انقلاب به دنیا آمده باشد. در زمانی که دولت جدید مکزیک بر ساخت هویت ملی از طریق هنر متمرکز شده بود، نقش افرادی مانند لوس ترس گراندز، نقاشان دیوید آلفارو سیکیروس، خوزه کلمنته اوروزکو و دیگو ریورا، پررنگ شد. کالو که اغلب به عنوان همسر ریورا یا یک نقاش درجه دو در طول زندگیاش شناخته میشد، به اندازه دیگران به آرمان مکزیک جدید متعهد بود. این عقیده نگاه او را به آمریکا در سفرهایش کنار دیگو و ارتباطش با آندره برتون نشان میدهد.
منبع: sharghdaily-949636