فرانک کلانتری
فیلم «تقاطع» ساخته لوان آکین، کارگردان سوئدی-گرجی، یک سینمای دلی و متفاوت است؛ ترکیبی از فیلم جادهای و شهری با موضوعی جهانی. آکین، کارگردان صاحبنام سینمای مستقل، پس از موفقیت فیلم تحسینشده «و بعد رقصیدیم»، با فیلم جدید خود «تقاطع» سراغ داستانی متفاوت اما همزمان مرتبط با فیلم قبلیاش رفته است. این بار، آکین دوربینش را به استانبول میبرد و با روایتی ظریف و انسانی، به بررسی زندگی افرادی میپردازد که به دلایل مختلف به این کلانشهر پناه بردهاند.
داستان «تقاطع» از خانه شلوغ و آشفتهای در گرجستان آغاز میشود. یک معلم سالخورده به نام لیا، مصمم، ساکت و با چهرهای سنگی که نشان از گذر رنج دارد، به دنبال خواهرزادهاش میگردد و سرنوشتش به آرچی، پسری نوجوان که ساکن خانه ساحلی در باتومی است، گره میخورد. ساکنان خانه برای امرار معاش، خانهشان را اجاره میدهند و از زن سالخورده پذیرایی میکنند؛ اما خبری از خواهرزاده گمشده در آن خانه نیست. آخرین خبر ساکنان این است که خواهرزاده در ترکیه زندگی میکند. همین بهانهای میشود برای سفر معلم به استانبول. آرچی، یکی از اعضای خانواده گرجی هم، برای فرار از آشفتگیهای خانه با زن معلم همراه میشود تا در پیدا کردن خواهرزاده به او کمک کند؛ اما خیلی زود مشخص میشود که آرچی تنها در فکر فرار است و دروغهایی هم برای همراهی با لیا سرهم کرده است.
به این ترتیب، دو آدم ناهمگون در مسیر باتومی-استانبول همراه میشوند. ویژگی مشترک هر دو نفر، تنهایی و رهاشدگی است. آنها با هم تضادها و چالشهای فراوانی دارند اما استانبول، به گفته زن، جایی است برای گم شدن و حل شدن؛ شهری که آدمها برای ناپدید شدن به آن پناه میبرند. از این منظر، فیلم «تقاطع» تصویری از استانبول ارائه میدهد؛ شهری که پر از آدمهای تنهاست که هم به اندازه کافی مهربان است تا برای هر تیپ شخصیتی جا داشته باشد و هم به اندازهای بیرحم که نمیتواند پناهگاه امنی برای آنها باشد. در زیر پوست این شهر، قصههای دردناکی جریان دارد. استانبول در این فیلم، نه تنها یک مکان جغرافیایی بلکه یک شخصیت زنده است. زندان بزرگی که رنجهایی فراوانی در خود محبوس میکند. آکین در «تقاطع»، به زیبایی از استانبول به عنوان یک شخصیت استفاده کرده است. او با استفاده از نورپردازی چشمنواز و نماهایی که از شهر میگیرد، روح شهر را به تصویر کشیده است. استانبول شهری است که هر فیلمسازی را ترغیب میکند به ساخت و درک قصههایش. آکین هم شانس خودش را با شهر امتحان کرده. و فیلمش توصیف نگاه یک خارجی جداافتاده است به شهری که هم درد است و هم مرهم. دوربین او در کوچه پسکوچههای استانبول پرسه میزند و به عمق احساسات شخصیتها نفوذ میکند. در «تقاطع» شاهد تغییر تدریجی سبک بصری آکین هستیم. در حالی که در فیلمهای قبلی او، رنگها و نورپردازی نقش پررنگتری داشتند، در این فیلم، فضای خاکستری و تاریک استانبول بر قابها حاکم است. این تغییر، همسو با تم تاریکتر و پیچیدهتر داستان است و احتمالا تغییری متناسب با داستان برای انعکاس تلخی قصهها.
در واقع پیدا کردن خواهرزاده لیا، بهانهای است برای سفر درونی و بیرونی دو آدم رهاشده. دو نفری که پول چندانی هم برای غذا خوردن و اسکان ندارند. به همین دلیل، دریافتشان از شهر با توریستهایی که در هتلهای پرستاره اسکان دارند، فرق دارد. آنها ناگزیر با آدمهای تیپا خورده و فقیر دمخور شوند؛ آدمهایی که هر کدام به دلیلی از جامعه جدا افتادهاند. موازی با داستان لیا و آرچی، فیلم با سرنوشت تکلا، وکیل جوانی همراه میشود که به نوعی دیگر در جستجوی هویت و عشق است و همزمان مدیریت خانه صورتی را بر عهده دارد. خانه صورتی، مامنی است برای کودکان و افراد بیپناه.
همه شخصیتهای فیلم «تقاطع»، چه آرچی نوجوان باشد، چه لیا که دوران بازنشستگیاش را میگذراند و چه تکلا، همگی به دنبال هویت گمشدهشان هستند و در تقاطع استانبول به هم رسیدهاند. آکین در مصاحبههای خود اذعان کرده است که ایده ساخت این فیلم از گفتگوهایش با زنان ترنس در گرجستان الهام گرفته است. زنانی که برای فرار از تبعیض و خشونت به استانبول پناه میبرند. این واقعیت تلخ، نشاندهنده وضعیت دشوار آنها در گرجستان است. مخالفانی که حتی مانع اکران فیلم در سینماهای گرجستان میشوند و با تعصبات رادیکال اجازه زندگی به چنین افرادی در خانه خودشان نمیدهند. محوریت فیلم آکین روابط انسانی و همدلی است اما از نشان دادن سختیهای زندگی این دسته غافل نمیشود. و با وجود تمام سختیها و چالشهایی که شخصیتهای فیلم با آن روبرو هستند، «تقاطع» یک فیلم امیدوارانه است و دعوتی است به پذیرش تفاوتها و تلاش برای ساختن دنیایی بهتر برای همه.
این سبک داستانی و توجه به اقلیتهای آسیب دیده ویژگی سینمای آکین است. در «تقاطع» هم، کارگردان با معرفی شخصیتهایی با پیشینههای متفاوت و پیچیده، به مخاطب یادآوری میکند که هر کسی داستانی برای گفتن دارد. داستانهایی که تلاش شده شخصیتر باشد و از کلیشه و کلیتگرایی دور باشد.
منبع: sharghdaily-948902