علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: هفته گذشته همزمان با حادثه تلخ شهادت رییسجمهور، سالگرد دو حادثه تاریخی و قابل تامل دیگر نیز بود؛ دوم و سوم خرداد. متاسفانه (به دلیل نزاعهای سیاسی) هیچگاه به ابعاد جامعهشناسی سیاسی، روانشناسی اجتماعی ایرانیان و رفتارشناسی رایدهندگان در دوم خرداد توجه نشد؛ ابعادی که شناخت آنها میتوانست تحولات آتی سیاسی و تغییرات اجتماعی و نیز تحولات جمعیتی را قابل درکتر کند.
در سوم خرداد نیز بیش از اینکه چگونگی حرکت روح جمعی و ارزشآفرینی سرمایه اجتماعی به بحث گذاشته شود، بیشتر به عنوان یک روز نمادین بدون توجه به محتوای شکلگیریاش مورد توجه قرار گرفت.
تعمق در علل شکلگیری دوم خرداد و چگونگی پدید آمدن سوم خرداد و همچنین فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوران، حاوی نکات مهمی از حکمرانی باثبات برای کشور است. همانگونه که این دو حادثه مورد تبیین علمی و راهگشایی قرار نگرفت، امروز هم میبینیم همبستگی سیاسی و همدلی اجتماعی به وجود آمده در فقدان رییسجمهوری که در راه خدمت به شهادت رسید نیز بیش از آنکه به عنوان الگو نگریسته شود، در حال تبدیل به یک نزاع سیاسی در داخل یک جناح برای کسب قدرت شده است.
علت اصلی پدیده دوم خرداد، ارزشهای تغییریافته و تغییرخواهی به خصوص از سوی جوانان آن دوره است. به نظر میرسد آغاز شکلگیری ارزشهای ابراز وجود که به یک پدیده عمومی در نسلهای امروز نمایان است از آن دوره قابل مشاهده بود که منجر به انتخاب و رفتار سیاسی مشخصی شد؛ از سوی دیگر، حس استقلالخواهی و حق انتخابگری در آن دوره تاریخی، نقطه آغاز به سمت ارزشهای انتخابگرانه را رقم زد.
بنابراین دوم خرداد مولود ارزشهای تغییریافته نسلی و تلاش برای تحقق حق استقلال و انتخابگری در این نسل است. سیر تحول ارزشهای نسلی نشان میدهد تا پیش از این زمان، ارزشها از طریق پدران و مادران به فرزندان خانواده منتقل میشد، اما در مقطع تاریخی دوم خرداد، این دانشجویان و جوانان بودند که ارزشهای خانواده را متاثر میکردند. تغییرات ارزشی، امری واقعی است که در بستر اجتماعی (چه ما ببینیم یا نبینیم) جریان دارد و این روند تا به امروز هم به نحوی تداوم یافته است.
عدم فهم و اهمیت ندادن به بستر تغییرات ارزشی موجب خسارات زیاد و عمیقی میشود. به خوبی به یاد دارم و بسیار شنیدم، بسیاری از افراد و نهادهای موثر دوست داشتند این پدیده را در قالب نقش ماهوارهها و تهاجم فرهنگی از سوی غربی را تحلیل کرده و آن را با پدیده گورباچفیسم شبیهسازی کنند و برخی نیز تبلیغات فراوان و سیادت را عامل موثر میدانستند. از این رو در آن زمان بر آن آمدم تا کتاب جامعهشناسی سیاسی دوم خرداد و رفتارشناسی رایدهندگان را بنویسم.
قابل تامل است که به علت عدم درک تغییرات ارزشی نسلی و حتی نادیده گرفتن شباهتهای جهانی آن به جای شناخت، تبیین و سیاستگذاری متناسب با تغییرات از آن زمان تا به امروز بیشتر به مقابله پرداخته شده و هنوز هم نگاه توطئهآمیز به این تغییرات مشاهده میشود.
حتی ناآرامیها و اعتراضات ۱۴۰۱ هم با تغییرات ارزشی و رشد گرایشهای فرامادیگرایانه برای ابراز وجود قابل تبیین بود که هنوز هم دیده نشده است! فارغ از علتهای شکلگیری دوم خرداد، میتوانیم از یک جنبه دیگر هم به مساله نگاه کنیم.
وقتی دولتها با حمایت عظیم اجتماعی به روی کار میآیند و برآمده از امید جمعی شکل میگیرند، آثار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پیشرونده و ثباتدهنده را هم به دنبال خود دارند. از اینرو من معتقدم دوم خرداد با خصوصیات ویژهای که اشاره شد به عنوان یک انتخاب بزرگ اجتماعی، نتایج مهمی را به ثمر رساند.
بدون تردید، درخشانترین دوره اقتصادی، توسعه روابط بینالملل و رونق فرهنگی - اجتماعی محصول مقطع تاریخی دوم خرداد است. نگاه کنید به آثار فرهنگی تولید شده، رشد اقتصادی مداوم، نرخ تورم تثبیت شده، ثبات قیمت ارز، نشاط اجتماعی و گسترش نهادهای مدنی که میتوانست الگویی برای آینده ما باشد.
بر همین سیاق سوم خرداد نیز حادثهای بزرگ در تاریخ معاصر ایران است. هنوز هم یاد آن روز، کام من را شیرین میکند. سوم خرداد در حقیقت نوعی حمایت و فداکاری ملی از سوی همه ایرانیان - از اقلیتهای مذهبی، دینی و طبقات اجتماعی، روستاییان، کارگران تا معلمان و پزشکان و به ویژه زنان- از تمامیت ارضی در مقابله با تحقیر اشغال وطن، تنها بودن ایران در برابر تجاوز (که از پشتیبانی قدرتهای جهانی برخوردار بود؛ از شوروی کمونیستی تا امریکا و اروپا) و مهمترین نکته قائل بودن حقانیت برای حاکمیت کشور در جنگ تحمیلی بود.
این امر چنان شور و هیجان و جریان عظیمی در برابر تجاوز ایجاد کرد که فکر میکنم آزادی خرمشهر را نمیتوان با پیروزی و شکستهای متداول در دیگر جنگها مقایسه کرد. سوم خرداد مانند یک انفجار شیرین، جامعه را در بر گرفت.
بنابراین سوم خرداد نیز الگویی از سرمایه اجتماعی بالا و اعتماد به حقانیت نظام و توجیه بودن همگان در تحمل دشواری و سختی جنگ برای تمامیت ارضی و غرور ایرانیان است که میتواند در بحرانهایی که همواره با آن روبهرو هستیم به کار آید. با توجه به اینکه دوم و سوم خرداد ظاهرا پدیدههایی با دو موضوع جداگانه هستند، یکی سیاسی و دیگری دفاعی است، اما هر دو میتوانند الگوهایی برای امروز و فردا باشند. همچنین این روزها همدلی و همراهی شکلگرفته در سوگ ملی هم میتواند فرصت و سرمایهای برای آینده سیاسی و اجتماعی کشور باشد. بدون تردید عبور موفق از مسائل مختلفی که امروز در کشور هست بدون همراهی و همدلی، درک مشترک و مشارکت همگان میسر نخواهد بود.
منبع: etemadonline-661234