hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > نقد فیلم مست عشق؛ یک شکست کامل برای حسن فتحی

نقد فیلم مست عشق؛ یک شکست کامل برای حسن فتحی

مست عشق برای فتحی یک شکست کامل است؛ چه از لحاظ داستانی و چه از لحاظ نحوه مواجهه با یک مضمون پیچیده. استراتژی غلط فتحی باعث شده تا تمام ظرفیت‌های مست عشق از دست برود و فیلمی با این حجم از هزینه و استفاده از ستارگان بزرگ سینمای ایران و ترکیه تبدیل به فیلمی سطح پایین شود.

حسن فتحی سابقه‌ای طولانی در ساخت فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی دارد؛ فیلم‌ها و سریال‌هایی که البته کیفیت یکسانی ندارند: «پهلوانان نمی‌میرند» سریال خاطره‌انگیزی بود که داستانی بکر و اصیل داشت و به سرگذشت پهلوانان ایرانی در عصر قاجار می‌پرداخت.

«شب دهم» امروز یک اثر کلاسیک در حوزه سینمای دینی به حساب می‌آید و نمونه درخشانی است از دراماتیزه کردن مضامین دینی به شکلی که برای مخاطب جذاب باشد.

سه فصل سریال «شهرزاد» هم که مهم‌ترین و جنجالی‌ترین سریال فتحی در سال‌های اخیر به حساب می‌آید؛ یک مثلث عشقی جذاب در کنار بازی بازیگران مشهور از شهرزاد سریالی ساخت که مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد.

حواشی مالی و سیاسی سریال هم باعث شد تا شهرزاد تا مدت‌ها در صدر اخبار باشد و منتقدان و تحلیل‌گران بسیاری را وادار به واکنش کند.

«روشن‌تر از خاموشی» داستان زندگی یکی از نامدارترین فلاسفه و عرفای ایران در عصر صفوی بود. فیلسوفی که عقایدش در زمان حیات بسیار مورد تکفیر متکلمین قشری قرار گرفت، اما بعد‌ها به قدری عالم‌گیر و تاثیرگذار شد که بسیاری از محققان و پژوهشگران اعتقاد دارند انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ متاثر از تفکرات ملاصدرا و حکمت متعالیه است.

فتحی در «روشن‌تر از خاموشی» به خوبی نشان داد که خوب می‌تواند مضامین عرفانی را در بستر یک درام تلویزیونی روایت کند. فتحی در این کار از ظرفیت‌های داستانی دوران تاریخی زندگی ملاصدرا هم به درستی استفاده کرد و بسیاری از تحولات تاریخی ایران در آن دوران را نمایش داد. به‌نحوی که شخصیت شاه عباس در این سریال، ارزشی هم پای ملاصدرا پیدا کرده بود.

مجموعه این توانایی‌ها، فتحی را تبدیل به بهترین گزینه برای ساخت درام‌های تاریخی با مضامین عرفانی می‌کرد. به همین خاطر بود از زمانی که اعلام شد «مست عشق» که به رابطه پرمناقشه شمس و مولانا می‌پردازد را حسن فتحی می‌سازد همه خیال‌شان راحت شد که فیلم اگر یک شاهکار نباشد استاندارد‌های لازم برای یک اثر جذاب را دارد؛ اما این خیالی خام بود. برخلاف توقعات اولیه، «مست عشق» اثری است ضعیف که نتوانسته ذره‌ای از رابطه پیچیده این دو عارف نامی را به تصویر بکشد.

حسن فتحی همیشه عادت دارد که از دو عنصر برای هرچه جذاب‌تر تعریف کردن داستان‌های تاریخی خود استفاده کند. اولین عنصری که فتحی از آن استفاده می‌کند تعلیق است. مثلاً در شب دهم تعلیق لو رفتن اجرای تعزیه توسط حیدر خوش مرام بود که تماشاگر را تا پایان مشتاق تماشای سریال نگه می‌داشت.

یا در پهلوانان نمی‌میرند تعلیق پیدا شدن قاتلی که تمام پهلوانان شهر را می‌کشت باعث جذابیت سریال می‌شد. فتحی تلاش کرده بود در مست عشق هم از تعلیق به شکل بهینه‌ای استفاده کند. فتحی دقیقاً داستان مست عشق را از جایی شروع می‌کند که ماموران حکومتی در قونیه به دنبال قاتل شمس تبریزی می‌گردند. فتحی تلاش داشته تا از این تعلیق برای جذابیت داستانی ثقیل و پیچیده استفاده کند.

اما خیلی زود و در میانه راه ماجرای قتل شمس فراموش می‌شود تا فتحی بر روی ماجرا‌های عاشقانه فیلم تمرکز کند. همان ماجرا‌های عاشقانه‌ای که محور اصلی جذابیت برخی از سریال‌های حسن فتحی بوده است. در «مدار صفر درجه» عشق یک پسر مسلمان بنام حبیب پارسا به دختری یهودی بنام سارا آستروک بود که داستان تاریخی این سریال را جذاب می‌کرد.

یا در سریال «شهرزاد» مثلث عشقی شهرزاد، قباد، فرهاد بود که داستان را پیش می‌برد. برای همین فتحی در مست عشق هم تصمیم گرفته از این عنصر برای هر چه جذاب‌ترشدن سریال استفاده کند.

به عنوان، فتحی تاکید زیادی بر روی عشق پاک و آسمانی شمس تبریزی و کیمیا خاتون می‌شود. در حالی که روایت‌های تاریخی خلاف این موضوع را نشان می‌دهد. اما موضوع این جا است که نمایش این عشق به جای آن که بر جذابیت فیلم بیفزاید آن را تا حد سریال‌های مبتذل ترکیه‌ای پایین آورده است.

این موضوع درباره عشق اسکندر و مریم هم صدق می‌کند. پرداخت سطحی فتحی باعث شده این داستان‌های عاشقانه به جای این که به کمک خط اصلی قصه (یعنی رابطه پر فراز و نشیب شمس و مولانا) بیایند آن را در حاشیه قرار داده و منحرف کرده‌اند.

نمایش مضامین عرفانی که با احوال درونی و فردی شخص سر و کار دارد در مدیوم سینما کار بسیار سختی است. چون مدیوم سینما تصویر است و تصویر اجازه تخیل و تحلیل را به تماشاگر نمی‌دهد.

به همین خاطر است که اکثر کارگردانان بزرگ سینما برای بیان مضامین عرفانی و الاهیاتی سراغ داستان‌های روزمره می‌روند و می‌کوشند این مضامین را در دل یک داستان ساده و معمولی قرار دهند.

مثلاً اسپیلبرگ در برخورد نزدیک از نوع سوم از دل یک داستان علمی تخیلی مضامین عرفانی و الاهیاتی زیادی بیرون می‌کشد یا دیوید لینچ در داستان سرراست داستان سفر یک پیرمرد با ماشین چمن‌زنی را بستر مناسبی برای نمایش احوال باطنی او می‌بیند. یا حتی مجید مجیدی هم برای بیان نگاه عرفانی خود سراغ داستان‌های روزمره‌تر می‌رود.

صحبت از عرفان روی پرده نقره‌ای سینما کار بسیار خطرناکی است. چون می‌تواند تماشاگر را دچار سوءتفاهم و سوءبرداشت کند. اتفاقی که برای مست عشق هم اُفتاده است. رابطه شمس و مولانا به قدری عمیق و پیچیده است که نمی‌شود شکل و کیفیت آن را در زمان صد دقیقه برای تماشاگر توضیح داد و همین عدم توضیح درست و دقیق است که در نهایت باعث می‌شود تماشاگر چیز زیادی از آن سردرنیاورد و خسته شود.

مست عشق برای فتحی یک شکست کامل است؛ چه از لحاظ داستانی و چه از لحاظ نحوه مواجهه با یک مضمون پیچیده. استراتژی غلط فتحی باعث شده تا تمام ظرفیت‌های مست عشق از دست برود و فیلمی با این حجم از هزینه و استفاده از ستارگان بزرگ سینمای ایران و ترکیه تبدیل به فیلمی سطح پایین شود.

فیلم تنها به مدد حاشیه‌های پرتعدادی مانند مخالفت برخی مراجع به ساخت فیلم به دلیل تبلیغ صوفیه، مشهور شده است نه کیفیت نهایی خودش.

منبع: رویداد 24

منبع: faradeed-186794

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
  1. 16 اردیبهشت 1403 09:56
    فیلم مست عشق در این ایام که جلوه ای از عرفان و متفاوت از فیلم های کمدی است و کمی حال وهوای سینما را عوض می کند از این لحاظ قابل تقدیره.
    اما من که به دنبال عرفان و .. هستم آنچنان هم تاثیر گذار نبود.
    از نظر بازیگران به نظر من هنرپیشه ترکی ابراهیم چلیک‌کول از شهاب حسینی و پارسا بهتر نقش آفرینی می کند. اگر چه نباید نادیده گرفت که ایفای نقش در قالب شمس تبریزی و مولانا کار بسیاردشواری است. شهاب حسینی تا حدودی توانسته حق مطلب را ادا کند ولی به نظر من هر هنرپیشه ای با قیافه جذاب می توانست جایگزین پارسا باشد . اذعان دارم که در تماشای فیلم پی به بازی قوی شهاب نمی بری ولی وقتی از سینما میایی بیرون تا روزها فقط تصویر شمس تبریزی در واقع شهاب حسینیبه ذهنت خطور می کند و این خود نشانه ای از بازی خوب ایشان است.
    هنرپیشه های زن فیلم بازیگران توانایی هستند و اگر قراربود از ایرانی ها استفاده کنند بهتر از اینها نمیشد ازشان بازی گرفت.
    از فیلم انتظار می رفت هم نشینی مولانا و شمس و ابیات این دو بزرگوار در فیلم بیشتر نمایش داده شود در حالیکه صحنه های اکشن خیلی ازفضای فیلم را گرفته است و حتی به نظر می رسید که غالب است. نیازی به بر خی از این صحنه های مشمئز کننده خشونت و جنگ نبود که به ماهیت واصالت فیلم لطمه زده شود.
    در مجموع دیدن فیلم پیشنهاد می شود ولی انتظار نداشته باشید که باز خورد تمام و کمالی از وصف حال شمس تبریزی و مولانا به شما داده شود. به نظر می رسید نیاز به ساختن سریالی در وصف حال این دو است و در یک فیلم سینمایی قابل گنجاندن نیست.