تازههای نشر در دو بخش توسعه فردی و توسعه کسب و کار که توسط ناشران مختلف منتشر میشوند، مخاطب زیادی دارند. نشر آموخته ازجمله معتبرترین ناشران فعال کشور در این دو بخش است. اگر از علاقمندان به زمینههای روانشناسی، بازاریابی و کسبوکار با موضوعاتی همچون سلامت ذهن، خودسازی، بهبود روابط، توسعه فردی، موفقیت شخصی و نیز دیجیتال مارکتینگ، بهبود مهارتهای مدیریتی، رهبری گروه، اصول مذاکره و تیمسازی هستید این گزارش را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
- «عادت مربیگری» نوشته مایکل بانگی استانیر، ترجمه هدی پریزاده، نشر آموخته
- «دست روی دست نگذاریم» نوشته کاترین ای. سندرسون، ترجمه سعید زرگریان، نشر آموخته
- «طرح کسبوکار موفق/ رازها و راهبردها» نوشته روندا آبرامز، ترجمه بهمن فروزنده، نشر آموخته
- «انگیزه/ نیروهایی که ما را پیش میراند» نوشته دانیل اچ. پینک، ترجمه هدا پریزاده، نشر آموخته
- «کینتسوگی» نوشته توماس ناوارو، ترجمه فاطمه علیپور تنگسیری، نشر آموخته
- «به همین سادگی» نوشته گرگ مککیون، ترجمه فاطمه علیپور تنگسیری، نشر آموخته
- «قدرت عادت» نوشته چارلز دوهیگ، ترجمه افسون صانعی، نشر آموخته
- «رهبران آخر غذا میخورند» نوشته سایمون سینک، ترجمه فاطمه علیپور تنگسیری، نشر آموخته
- «حضور» نوشته ایمی کادی، ترجمه سعید زرگریان، نشر آموخته
- «ایگو دشمن شماست» نوشته رایان هالیدی، ترجمه شایان تقینژاد، نشر آموخته
«عادت مربیگری» نوشته مایکل بانگی استانیر، ترجمه هدی پریزاده، نشر آموخته
پرورش عادت مربیگری به شما و تیمتان کمک میکند دوباره با کار تأثیرگذار و معنادار ارتباط برقرار کنید. مربیگری به افراد جرئت میدهد پایشان را از انجام کارهای راحت و آشنا فراتر بگذارند و کمک میکند از تجاربشان درس بگیرند و هم بهمعنای واقعی کلمه و هم معنای استعاری، ظرفیت فرد را افزایش میدهد و به شکوفایی آن کمک میکند. پس با وابستگی، بیگاری و بیعلاقگی دستبهگریبانید. با پرورش مربیگری به روش کاری بهتری میرسید. مهمترین بخش این کتاب هفت پرسشی است که شما را از شر این چرخههای معیوب خلاص میکند و روش کارتان را بهبود میبخشد. این پرسشها نهتنها درباره زیردستانتان کاربرد دارد، بلکه در تعامل با مشتریان، تأمینکنندگان، همکاران، رؤسا و حتی (گاهی و البته تضمین نمیکنم) همسر و فرزندان نوجوان به کار میآید. تغییر رفتار دلخواه این کتاب از این قرار است: کمی بیشتر بپرسید و کمی کمتر به دیگران بگویید چهکاری انجام دهند. سادگی بهمعنای آسانی نیست و نظریهای که ندانیم چگونه باید عملی شود، فایدهای ندارد. بنابراین، پیش از اینکه سراغ تغییردادن چیزی برویم، باید با چگونگی تغییر آشنا شویم.
«دست روی دست نگذاریم» نوشته کاترین ای. سندرسون، ترجمه سعید زرگریان، نشر آموخته
بخش عمدهای از انفعال و سکوت آدمها در مقابل بیاخلاقی، حاصل فعلوانفعالاتی خودکار و غیرارادی در مغز است. کتاب دست روی دست نگذاریم تلاش میکند فرایندهای روانشناختیای را بشناسد که مبنای گرایش ذاتی انسانها به سکوتکردن در مقابل رفتارهای زشت است. سندرسون نشانمان میدهد که سکوت نقش بزرگی در ادامهیافتن رفتارهای زشت دارد و توضیح میدهد که عوامل موقعیتی و روانشناختی چگونه آدمهای نیککردار را بر آن میدارد به رفتارهای ناپسند دست بزنند یا در حالت رایجتر، در مقابل رفتارهای ناپسند دیگران سکوت کنند. کتاب ماجراهایی واقعی را روایت میکند: از قلدربازی در مدرسه تا سوءرفتار جنسی در دانشگاه و رفتارهای غیراخلاقی در محل کار. سندرسون در روایت خود به دنبال پاسخ برای سوالی اساسی است: بعضیها چطور بیشتر در برابر دیگران ایستادگی میکنند و از این افراد مطالبهگر چه میتوان آموخت؟ کتاب سندرسون بر پایۀ پیشرفتهای روانشناسی راهبردهایی عملی پیشنهاد میکند تا شجاعت کافی برای انجام کار درست را بهدست آوریم.
«طرح کسبوکار موفق/ رازها و راهبردها» نوشته روندا آبرامز، ترجمه بهمن فروزنده، نشر آموخته
در دنیای کارآفرینی اجرای ایده از خود ایده بسیار مهمتر است. طرح کسبوکار موفق راهنمای گامبهگام برای هر کسی است که مشغول راهاندازی یا گسترش کسبوکاری است. طرح کسبوکار موفق را بیش از دو میلیون کارآفرین بهکار گرفتهاند، در بیش از هزار مدرسۀ کسب و کار تدریس میشود و نامش در لیست 100 کتاب برتر استراتژی کسبوکار در تمام دورانها آمده است. در ویرایش هشتم طرح کسبوکار موفق، کاربرگها، نمونههای واقعی و نکاتی برای تحتتأثیر قرار دادن سرمایهگذاران در کتاب آمده و کتاب را به منبعی بسیار خوب برای کار عملی تبدیل کرده است. طرح کسبوکار به افکارتان نظم میبخشد، الهامبخش گروهتان میشود و اولویتهای کسبوکارتان را مشخص میکند. طرح کسبوکار پازل یکپارچهای از تمام اجزا و عناصر کسبوکار است که شما را در طول سفر کارآفرینیتان راهنمایی میکند. بهکمک طرح کسبوکار ایدهها را به عمل درمیآورید. با چشمانی باز و آمادگی کامل به آب میزنید و از انگشتشمار کسبوکارهایی میشوید که بهسلامت تلاطمها را پشت سر میگذارند و به ساحل موفقیت میرسند.
«انگیزه/ نیروهایی که ما را پیش میراند» نوشته دانیل اچ. پینک، ترجمه هدا پریزاده، نشر آموخته
در این کتاب نویسنده کوشیده رفتار انسان را موشکافی کند و سیستمعامل جدید انگیزه را پیش رویتان بگذارد و نشان دهد هر کُدی در این سیستمعامل جدید مسئول چیست و به چهچیزی واکنش نشان میدهد، نادیدهگرفتن کدام بخشها عواقب جبرانناپذیری دارد و به کدام بخشها باید بیشتر توجه کرد. همچنین ازآنجاکه این سیستمعاملِ رفتار انسان، کموبیش ناشناخته است، در شناساندنش از پژوهشهای فراوانی بهره میگیرد که بیشترشان داستان و ایدههای جالبی دارد. اگر صاحب کسبوکاری هستید، بزرگ، کوچک یا حتی بسیار کوچک، بیگمان باید این کتاب را بخوانید. اگر کسبوکار را بازی در نظر بگیریم، این کتاب کدهای تقلب آن است. اگر کارمندید، با خواندن این کتاب به درک بهتری از جهان انگیزهتان دست مییابید و در انگیزهبخشی به خود و همکارانتان بسیار بهتر عمل میکنید. اگر زندگی را دریایی مواج در نظر بگیریم، این کتاب سکان هدایت کشتی ماست. در پایانِ کتاب، جعبهابزاری وجود دارد که برای بهکارگیری این ایدهها در بخشهای گوناگون زندگی، ابزارهای مفیدی در اختیارتان میگذارد و با معرفی نمونههایی که این توصیهها را بهکار بردهاند، نقطۀ آغازی به شما میدهد.
«کینتسوگی» نوشته توماس ناوارو، ترجمه فاطمه علیپور تنگسیری، نشر آموخته
سفالها هم مانند انسانها شکننده، قوی و زیبا هستند. درست همانند زندگی ما، سفالها میتوانند بشکنند و پس از آن التیام یابند، بهشرط آنکه چگونگی آن را بلد باشیم. «کینتسوگی» یا «بند زدن با طلا» هنر باستانی ژاپن برای ترمیم اشیای شکسته است. وقتی قطعهای سفالی میشکند، استاد کینتسوگی تکههای آن را با طلا به هم بند میزند، بهگونهای که بندهای طلایی کامل در معرض دیدند، چراکه برای آنها قطعۀ بندزدهشده نماد شکنندگی، استحکام و زیبایی است. «کینتسوگی» دربارۀ ناملایمات زندگی است و ناوارو در این کتاب نشانمان میدهد ما به ناملایمات چگونه پاسخ میدهیم و هر پاسخ ما زندگی و سلامتیمان را به چه شکلی در میآورد. حرفهای زیادی دربارۀ «تابآوری» زدهاند، ولی ناوارو میخواهد فراتر برود و روشی ارائه کرده است تا زندگیتان را دوباره بسازید. ناوارو با تکیه بر تجربۀ روانشناسانهاش در بخش دوم کتاب بهروشی آسان و مؤثر، توضیح میدهد که منظور از هنر ترمیم زندگی چیست و در بخش سوم جزئیات فرایند را در داستانهای واقعی بهصورت کاربردی بیان میکند.
«به همین سادگی» نوشته گرگ مککیون، ترجمه فاطمه علیپور تنگسیری، نشر آموخته
زندگی پر از فرازونشیب است. کارهایمان بالاوپایین دارد. پس از هر کار سختی باید استراحت کنیم و نیروی ازدسترفته را بازیابیم؛ ولی این روزها بسیاری از افراد همیشه مشغول کارند و سختتر و سختتر کار میکنند. زمانه ما سرشار از فرصتهای بزرگ است؛ ولی زندگی مدرن مانند راهپیمایی در ارتفاع زیاد است. مغز آشفته میشود و زمین زیر پایمان متزلزل به نظر میآید. شاید بهدلیل ترس بیپایان، ابهام درباره آینده، تنهایی و انزوا، سختیها و نگرانیهای مالی، مسئولیتها و تمام فشارهای خفهکننده زندگی است. علتش هرچه باشد، اغلب دو برابر سختتر کار میکنیم تا به نصف خواستههایمان برسیم. زندگی همهجوره سخت است، خیلی سخت. گاهی پیچیده و غمانگیز و گاهی جدی و خستهکننده است. ممکن است روزهای متمادی با دشواری بگذرد. گرگ مککیون میگوید: اینکه تظاهر کنیم کتابی این سختیها را از بین میبرد، دور از واقعیت است. این کتاب را ننوشتم تا سنگینی بار این فشارها را کماهمیت جلوه دهم؛ بلکه این کتاب را نوشتم تا کمکتان کنم آنها را کاهش دهید. شاید این کتاب مواجهه با همۀ سختیها و تحمل آنها را آسان نکند؛ ولی باور دارم بسیاری از سختیها را آسانتر میکند.
«قدرت عادت» نوشته چارلز دوهیگ، ترجمه افسون صانعی، نشر آموخته
شاید به نظر برسد انتخابهای روزانهمان نتیجۀ تصمیمگیریهای حسابشده است؛ اما چنین نیست. بیشتر تصمیماتمان از سر عادت است. چارلز دوهیگ در کتاب قدرت عادت تحقیقات علمی و اجتماعی را ترکیب میکند تا نشانمان دهد دلیل بروز عادتها چیست و چگونه میشود تغییرشان داد. دوهیگ اطلاعات را قالب ماجراهایی جذاب ارائه میکند: ما را با خود از اتاق هیئتمدیرۀ شرکتهای بزرگ به میدان مسابقات بسکتبال و از آنجا به خط مقدم جنبش حقوق مدنی میبرد تا درکی جدید از بشر و تواناییهایش ارائه کند. اساس کتاب قدرت عادت، یک استدلال هیجانانگیز است: اگر سازوکار بروز عادتها را درک کنیم میتوانیم تغییرشان دهیم و آنها را به خدمت بگیریم. کتاب ابتدا عادتها در زندگی افراد بررسی میکند: به عصبشناسی شکلگیری عادتها، تغییر عادتهای قدیمی و بروز عادتهای جدید میپردازد و سپس عادتهای شرکتها و سازمانهای موفق را واکاوی میکند. دوهیگ در کتاب تأمل برانگیزش نشان میدهد که با این دانش جدید می توانیم کسب و کار، جوامع و زندگیمان را متحول کنیم.
«رهبران آخر غذا میخورند» نوشته سایمون سینک، ترجمه فاطمه علیپور تنگسیری، نشر آموخته
دنیایی را تصور کنید که همه با رویای کار فردا سر از بالین بر میدارند، در هنگام کار احساس اعتماد و ارزشمندی میکنند و سرانجام با احساس رضایت به خانه باز میگردند. این تصور دور از دست نیست. رهبران بزرگ در بسیاری از سازمانهای موفق چنین محیطهای امنی ایجاد کردهاند. اعضای برخی تیمها چنان اعتمادی به هم دارند که حتی زندگی خود را برای یکدیگر به خطر میاندازند. تیمهای دیگر البته، فارغ از انگیزههایشان محکوم به جنگ داخلی، پراکندگی و شکست هستند. چرا؟ سایمون سینک پاسخ را در گفتوگو با یک ژنرال تفنگداران دریایی یافت: «افسران آخر غذا میخورند.» چیزی که در سالن غذا نمادین است، در میدان جنگ بسیار حیاتی است: رهبران بزرگ آسایش و حتی بقای خود را برای خیر و صلاح کسانی که تحت مراقبت هستند قربانی میکنند. رهبربودن مانند والدبودن است. اگر رهبر بتواند حلقۀ امنیت ایجاد کند و ما در آن قرار بگیریم، بهراحتی متوجهش میشویم؛ زیرا احساسش میکنیم. احساس میکنیم که رهبران و همۀ همکارانمان کنارمان هستند و هر کاری میکنند تا موفق شویم. و گروه به این ترتیب ساخته میشود.
«حضور» نوشته ایمی کادی، ترجمه سعید زرگریان، نشر آموخته
خیلی از ما با ترسولرز با چالشهای زندگیمان روبهرو میشویم، لحظاتی پرتنش را سپری میکنیم و بعد با پشیمانی آنها را به یاد میآوریم؛ اما «حضور» به ما قدرتی میدهد تا افکار، احساسات، ارزشها و تواناییهایمان را بروز دهیم. وقتی حضور را تجربه کنیم دیگر نگران تأثیری نیستیم که بر دیگران میگذاریم و میتوانیم بهراحتی خودمان باشیم. ایمی کادی، محقق و دانشآموخته روانشناسی اجتماعی و استاد دانشگاه هاروارد در کتاب حضور سازوکارهای روانشناختی حضور را بررسی میکند. ایمی کادی، نشانمان میدهد برای دستیابی به قدرت «حضور» کافی است که زبان بدن و رفتار خود را در زندگی روزمره تغییر دهیم. تحقیقات درخشان و پرشور کادی نشان میدهد که «بدن به ذهن شکل می دهد». کادی به ما میآموزد چطور از طریق ژست گرفتن میتوانیم به حضور دست یابیم و در لحظات پرفشار چگونه از تکنیکهای ساده برای رهایی از ترس استفاده کنیم. حضور پر از داستان افرادی است که «یاد گرفتهاند» چگونه در لحظات پراسترس شکوفا شوند.
«ایگو دشمن شماست» نوشته رایان هالیدی، ترجمه شایان تقینژاد، نشر آموخته
رایان هالیدی در کتاب ایگو دشمن شماست، درباره «منِ دروغین» سخن میگوید و این مشکل بزرگ را از جنبههای گوناگون بررسی و تجزیهوتحلیل میکند و فوتوفن غلبه بر نفس برای بهترکردن خود را میآموزد. طبق نظر نویسنده، حتی موفقترین آدمها همواره سر دوراهی ایگو و تواضع مردد میمانند. بهعقیده او میشود در بلندپروازیها فروتن، در موفقیتها بخشنده و در شکستها قوی و استوار بود و با نادیدهانگاشتن ایگو به توانمندیهای خویش تکیه کرد. هالیدی میگوید: ویژگی توانمندی یا پرانگیزهبودن همیشه جذاب است؛ ولی هدف این کتاب نیست. برعکس، تمام تلاشم را کردهام تا این صفحات را بهترتیبی بچینم که در نهایت، شما هم به همان جایی برسید که من پس از نوشتن این کتاب رسیدم: «کمتر به خودتان فکر کنید.» امیدوارم کمتر به داستانی که درباره خاصبودنتان برای خودتان تعریف میکنید، توجه کنید و آخرکار، از بند خودتان رها شوید تا کار تأثیرگذاری را که برای اتمام آن به راه افتادهاید، به سرانجام برسانید. بدانید هر جایی که هستید، هر کاری که میکنید، بزرگترین دشمنتان درون خود شما زندگی میکند: ایگویتان.