نخبه ای که متهم شد؛ متهمی که فراری است
آخرین واکنش کاوه مدنی، معاون سابق آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیطزیست درباره خبر خروجش از کشور و تایید استعفایش در نوع خود جالب است. وی در ابتدای توئیتش نوشت: «آری، #متهم_گریخت...» و در ادامه از این که برخی با «#توهم_توطئه در جستوجوی محکومی بودند تا همه مشکلات را بر گردن گیرد...» گله کرد و نوشت:«چرا که آنها خوب دریافته بودند که پیدا کردن مقصر و دشمن و #جاسوس، از مسئولیتپذیری و مشارکت در حل مشکلات، بسی آسانتر است.» سهشب پیش وقتی محمود صادقی، نماینده مجلس، ماجرای سفر و استعفای او را توییت کرد، تازه داستان رفتن مدنی فضای رسانهای کشور را تحت تاثیر قرار داد. در این میان همزمانی این اتفاق با خبر گم شدن و فرار سعید مرتضوی، نگاهها را به سمت این برخوردهای دوگانه سوق داد.
از لندن تا تهران
کاوه مدنی؛ جوانی نخبه که با شروع دولت یازدهم پایش به همایشها و نشستهای علمی محیط زیستی و آب باز شد. رسانهها او را با مطرح شدن پدیده تغییر اقلیم در جهان و ایران شناختند و تا پیش از شهریور ۹۶ که او به عنوان معاون بینالملل، نوآوری و مشارکت فرهنگی اجتماعی سازمان محیط زیست منصوب شود و از لندن به تهران نقل مکان کند، مدنی را استاد آنالیز سیستم و سیاست مرکز سیاست محیط زیست امپریال کالج لندن، چهره نوین مهندسی عمران سال 2012 و دانشمند برجسته جوان علوم زمین در سال 2016 خطاب میکردند. او خود را اینگونه معرفی کرده است: «نه اصلاحطلبم و نه اصولگرا. من یک متخصص آب و محیطزیست هستم که کشور و مردم عزیز آن را دوست دارم. برای مدیریت در یک حوزه تخصصی و غیر سیاسی به ایران دعوت شدم و بعد از 14سال با انگیزه و امید به میهن بازگشتهام. من یک دهه شصتی هستم. از نسلی خسته و جنگزده که آرزویش صلح و آرامش است. نسلی که با بحرانها (از شیر خشک تا بیکاری) بزرگ شد و هر روز به بهبود ناامیدتر. نسلی که در مدیریت ایران سهمی نداشت اما میراثی از مشکلات رنگارنگ برای او به جای ماند.»
امید برای بازگشت نخبگان به کشور
بازگشت کاوه مدنی به ایران در دولت دوازدهم امیدها برای بازگشت نخبگان به کشور را زنده کرد؛ اتفاقی که شاید میتوانست شروعی برای سیر منفی خروج نخبگان و مغزها از ایران باشد. کاوه مدنی در گفتوگو با روزنامه اعتماد درباره تصمیم بازگشتش به ایران در آذر ماه سال گذشته گفته بود: «فکر کنم سختترین تصمیم زندگی من بود. از تصمیم مهاجرت و تصمیم ازدواج سختتر بود. چون تقریباً تمام دوستان خارج از کشورم و همکاران ایرانی خارج از کشورم در کشورهای دیگر مخالف بودند. پدر و مادرم که قاعدتا باید از بازگشت من به ایران خوشحال میشدند هم مخالف بودند. اکثر آدمهایی که با آنها صحبت میکردم گفتند تو دیوانهای که این کار را میکنی. مادر و پدرم احساس میکردند که در حوزه سیاست و دولت، خیلی چیزها ممکن است متفاوت باشد. میگفتند ممکن است ظرفیتی که الان دارم را هم نتوانم استفاده کنم. بقیه بر این باور بودند که اصلا نمیشود کار کرد. همسرم تنها کسی بود که گفت هر کاری لازم است انجام میدهم که تو این کار را بکنی و موفق شوی، چون تو دوست داری. به علاوه اینکه این یک فرصت است برای یکبار. شاید یکبار برای همیشه باشد که فرصتی مهیا شود برای اثرگذاشتن و برای نسل ما. اگر یک درصد شانس موفقیت وجود داشته باشد، شاید در باز شد برای خیلیهای دیگر.»
عکسهای جنجالی
معاون جوان عیسی کلانتری اما نوروز غافلگیرکنندهای داشت. انتشار عکسهایی که او و مهمانان دیگر را در یک مهمانی مختلط در حال پایکوبی و شادی نشان میداد، خون تازهای به رگهای مخالفانش بخشید. مدنی در خصوص انتشار این عکسها دست به سکوت زد. کمی بعد مشخص شد که عکسها مربوط به زمانی است که او در خارج از کشور زندگی میکرده و ربطی به دوران خدمتش به عنوان مسئولی در بدنه نظام ندارد، اما تیر از کمان رها شده بود و فشارها بر مدنی هر روز افزایش یافت. در این میان برخی معتقد بودند که مدنی قبل از انتشار این عکسها و هنگام خروج از ایران به عنوان ماموریت، تصمیم قطعی خود برای عدم بازگشت را گرفته بود و چه بسا از انتشار این عکسها ناخرسند نباشد؛ چرا که حالا بهانهای عامهپسند برای عدم بازگشت دارد؛ امری که درهای لندن را به روی او بازتر خواهد کرد. در میان این حدس و گمانها، محمود صادقی نماینده مجلس که زمستان سال گذشته برای اولین بار خبر بازداشت او را منتشر کرده بود، در توئیتی نوشت: «مدنی به همراه همسرش که ممنوعالخروج بوده، با رفع این مشکل از کشور خارج شده است.» او نحوه برخورد با مدنی را «درس عبرتی برای نخبگان ایرانی مقیم خارج از کشور» دانست.
آنچنان رفتم که خود میخواستم
این توئیت با خود موجی از همدلی با کاوه مدنی را در فضای مجازی همراه آورد. بیش از ۱۰ هزار توئیت در کمتر از ۲۴ ساعت! در سکوت مطلق سازمان حفاظت محیط زیست به اخبار استعفا یا عدم بازگشت، بسیاری از کاربران برخورد نهادهای امنیتی، تسلط مدیریت ناکارآمد و فشل بر کشور، حسادت نهادینه در میان مدیران، قدر ندانستن سرمایهها، نخبهستیزی و ... را عامل اصلی دانستند و به او حق دادند که در چنین شرایطی به ایران برنگردد. در این میان منتقدان عدم بازگشت او را «فرار» قلمداد کردند و با هشتگ #متهم_گریخت نوشتند که او حاوی اطلاعاتی در خصوص کاووس سیدامامی و پرونده موسوم به جاسوسی محیط زیستی بوده و از کشور گریخته است. مدنی اما با همان زیرکی و درنگی که او را نسبت به سن و سال شناسنامهایش پختهتر نشان میداد تنها به انتشار این ابیات از هوشنگ ابتهاج (سایه) در توئیتر خود دست زد:
«روزگارا قصد ایمانم مکن
زآنچه میگویم پشیمانم مکن
گم مکن از راه پیشاهنگ را
دور دار از نام مردان ننگ را
گر بدی گیرد جهان را سر بسر
از دلم امید خوبی را مبر
گر دروغی بر من آرد کاستی
کج مکن راه مرا از راستی
پای اگر فرسودم و جان کاستم
آن چنان رفتم که خود میخواستم
تاسف از برخورد دوگانه با کاوه مدنی و مرتضوی
در این میان خروج مدنی واکنشهایی از مقامات رسمی کشور را در پی داشت و به مقایسه خبر فرار سعید مرتضوی و استعفای کاوه مدنی منجر شد و به این گفته محسنیاژهای اشاره کردند که «حکم جلب مرتضوی صادر شده است، ولی هنوز متاسفانه گیرش نیاوردهایم، حالا نمیدانم چطور هست!».
برخورد دوگانه با مدنی و مرتضوی
درحالی که بر کسی پوشیده نیست که پرونده سعید مرتضوی چه از دوران ریاستش بر دادگاه مطبوعات و چه در دوران دادستانی تهران که فاجعه کهریزک را به دنبال داشت، نزد افکارعمومی بسیار سنگین است. هرچند مرتضوی بابت رفتارهایش در دادگاه مطبوعات و با روزنامهنگاران حتی بازخواست هم نشد اما فاجعه کهریزک و پیامدهای ناگوار آن نکتهای نیست که بتوان از کنار آن گذشت. موضوعی که عبدالکریم حسینزاده، رئیس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس با اشاره به همزمانی ناخوشایند خروج کاوه مدنی از کشور و ناپدید شدن سعیدمرتضوی،درباره آن میگوید: «جای تاسف است که همزمان با فشار به کاوه مدنی، مرتضوی بهراحتی از قانون فرار میکند.»
با «فرهادی» و «شجریان» چکار کردیم!
به گفته کریمزاده«امروز در حالی با کاوه مدنی بهعنوان یک نخبه علمی در حوزه محیط زیست چنین برخوردی میشود که در حوزه فرهنگ و هنر نیز شاهد تکرار همین برخوردها با هنرمندانی همچون اصغر فرهادی هستیم و در گذشته هم این رفتار با استاد شجریان میشد. سوال این است که اساساً چرا باید فضایی ایجاد شود که سرمایههای انسانی ما در کشور باقی نمانند. آیا واقعاً نیاز است که چنین عرصه را برای فعالیت این نخبگان تنگ کنیم. ناپدید شدن ناگهانی کسی که هم شاکی دارد و هم از سوی دستگاه قضا محکوم شده، نه خوشایند جامعه و افکار عمومی است و نه برای وجهه بینالمللی کشورمان مناسب است.» از سوی دیگر مدنی پس از انتشار تصاویر و حملههای رسانههای تندرو به او، در حالی که در سفر کاری در خارج کشور بود، از همانجا استعفا داد اما تا عصر دوشنبه با آن موافقت نشده بود و کلانتری نظر نهاییاش را نگفته بود اما خبر رسید که برای جانشین مدنی حکم صادر شد و ناصر مقدسی با حکم کلانتری به جای او نشست.
با این حال دشوار میتوان پذیرفت که او «آنچنان رفت که خود میخواست.» روزنامه اصولگرای «وطن امروز» با تیتر «گریز دو تابعیتی»، رسماً او را یکی از متهمان پرونده جاسوسی و نفوذ معرفی کرد که از کشور فرار کرده است، اما به همان اندازه هم دشوار میتوان باور کرد که کاوه مدنی اشتیاق و ایمانی برای اثرگذاری، تحول و تغییر نگرشهای محیط زیست ایران نداشت.
از لندن تا تهران
کاوه مدنی؛ جوانی نخبه که با شروع دولت یازدهم پایش به همایشها و نشستهای علمی محیط زیستی و آب باز شد. رسانهها او را با مطرح شدن پدیده تغییر اقلیم در جهان و ایران شناختند و تا پیش از شهریور ۹۶ که او به عنوان معاون بینالملل، نوآوری و مشارکت فرهنگی اجتماعی سازمان محیط زیست منصوب شود و از لندن به تهران نقل مکان کند، مدنی را استاد آنالیز سیستم و سیاست مرکز سیاست محیط زیست امپریال کالج لندن، چهره نوین مهندسی عمران سال 2012 و دانشمند برجسته جوان علوم زمین در سال 2016 خطاب میکردند. او خود را اینگونه معرفی کرده است: «نه اصلاحطلبم و نه اصولگرا. من یک متخصص آب و محیطزیست هستم که کشور و مردم عزیز آن را دوست دارم. برای مدیریت در یک حوزه تخصصی و غیر سیاسی به ایران دعوت شدم و بعد از 14سال با انگیزه و امید به میهن بازگشتهام. من یک دهه شصتی هستم. از نسلی خسته و جنگزده که آرزویش صلح و آرامش است. نسلی که با بحرانها (از شیر خشک تا بیکاری) بزرگ شد و هر روز به بهبود ناامیدتر. نسلی که در مدیریت ایران سهمی نداشت اما میراثی از مشکلات رنگارنگ برای او به جای ماند.»
امید برای بازگشت نخبگان به کشور
بازگشت کاوه مدنی به ایران در دولت دوازدهم امیدها برای بازگشت نخبگان به کشور را زنده کرد؛ اتفاقی که شاید میتوانست شروعی برای سیر منفی خروج نخبگان و مغزها از ایران باشد. کاوه مدنی در گفتوگو با روزنامه اعتماد درباره تصمیم بازگشتش به ایران در آذر ماه سال گذشته گفته بود: «فکر کنم سختترین تصمیم زندگی من بود. از تصمیم مهاجرت و تصمیم ازدواج سختتر بود. چون تقریباً تمام دوستان خارج از کشورم و همکاران ایرانی خارج از کشورم در کشورهای دیگر مخالف بودند. پدر و مادرم که قاعدتا باید از بازگشت من به ایران خوشحال میشدند هم مخالف بودند. اکثر آدمهایی که با آنها صحبت میکردم گفتند تو دیوانهای که این کار را میکنی. مادر و پدرم احساس میکردند که در حوزه سیاست و دولت، خیلی چیزها ممکن است متفاوت باشد. میگفتند ممکن است ظرفیتی که الان دارم را هم نتوانم استفاده کنم. بقیه بر این باور بودند که اصلا نمیشود کار کرد. همسرم تنها کسی بود که گفت هر کاری لازم است انجام میدهم که تو این کار را بکنی و موفق شوی، چون تو دوست داری. به علاوه اینکه این یک فرصت است برای یکبار. شاید یکبار برای همیشه باشد که فرصتی مهیا شود برای اثرگذاشتن و برای نسل ما. اگر یک درصد شانس موفقیت وجود داشته باشد، شاید در باز شد برای خیلیهای دیگر.»
عکسهای جنجالی
معاون جوان عیسی کلانتری اما نوروز غافلگیرکنندهای داشت. انتشار عکسهایی که او و مهمانان دیگر را در یک مهمانی مختلط در حال پایکوبی و شادی نشان میداد، خون تازهای به رگهای مخالفانش بخشید. مدنی در خصوص انتشار این عکسها دست به سکوت زد. کمی بعد مشخص شد که عکسها مربوط به زمانی است که او در خارج از کشور زندگی میکرده و ربطی به دوران خدمتش به عنوان مسئولی در بدنه نظام ندارد، اما تیر از کمان رها شده بود و فشارها بر مدنی هر روز افزایش یافت. در این میان برخی معتقد بودند که مدنی قبل از انتشار این عکسها و هنگام خروج از ایران به عنوان ماموریت، تصمیم قطعی خود برای عدم بازگشت را گرفته بود و چه بسا از انتشار این عکسها ناخرسند نباشد؛ چرا که حالا بهانهای عامهپسند برای عدم بازگشت دارد؛ امری که درهای لندن را به روی او بازتر خواهد کرد. در میان این حدس و گمانها، محمود صادقی نماینده مجلس که زمستان سال گذشته برای اولین بار خبر بازداشت او را منتشر کرده بود، در توئیتی نوشت: «مدنی به همراه همسرش که ممنوعالخروج بوده، با رفع این مشکل از کشور خارج شده است.» او نحوه برخورد با مدنی را «درس عبرتی برای نخبگان ایرانی مقیم خارج از کشور» دانست.
آنچنان رفتم که خود میخواستم
این توئیت با خود موجی از همدلی با کاوه مدنی را در فضای مجازی همراه آورد. بیش از ۱۰ هزار توئیت در کمتر از ۲۴ ساعت! در سکوت مطلق سازمان حفاظت محیط زیست به اخبار استعفا یا عدم بازگشت، بسیاری از کاربران برخورد نهادهای امنیتی، تسلط مدیریت ناکارآمد و فشل بر کشور، حسادت نهادینه در میان مدیران، قدر ندانستن سرمایهها، نخبهستیزی و ... را عامل اصلی دانستند و به او حق دادند که در چنین شرایطی به ایران برنگردد. در این میان منتقدان عدم بازگشت او را «فرار» قلمداد کردند و با هشتگ #متهم_گریخت نوشتند که او حاوی اطلاعاتی در خصوص کاووس سیدامامی و پرونده موسوم به جاسوسی محیط زیستی بوده و از کشور گریخته است. مدنی اما با همان زیرکی و درنگی که او را نسبت به سن و سال شناسنامهایش پختهتر نشان میداد تنها به انتشار این ابیات از هوشنگ ابتهاج (سایه) در توئیتر خود دست زد:
«روزگارا قصد ایمانم مکن
زآنچه میگویم پشیمانم مکن
گم مکن از راه پیشاهنگ را
دور دار از نام مردان ننگ را
گر بدی گیرد جهان را سر بسر
از دلم امید خوبی را مبر
گر دروغی بر من آرد کاستی
کج مکن راه مرا از راستی
پای اگر فرسودم و جان کاستم
آن چنان رفتم که خود میخواستم
تاسف از برخورد دوگانه با کاوه مدنی و مرتضوی
در این میان خروج مدنی واکنشهایی از مقامات رسمی کشور را در پی داشت و به مقایسه خبر فرار سعید مرتضوی و استعفای کاوه مدنی منجر شد و به این گفته محسنیاژهای اشاره کردند که «حکم جلب مرتضوی صادر شده است، ولی هنوز متاسفانه گیرش نیاوردهایم، حالا نمیدانم چطور هست!».
برخورد دوگانه با مدنی و مرتضوی
درحالی که بر کسی پوشیده نیست که پرونده سعید مرتضوی چه از دوران ریاستش بر دادگاه مطبوعات و چه در دوران دادستانی تهران که فاجعه کهریزک را به دنبال داشت، نزد افکارعمومی بسیار سنگین است. هرچند مرتضوی بابت رفتارهایش در دادگاه مطبوعات و با روزنامهنگاران حتی بازخواست هم نشد اما فاجعه کهریزک و پیامدهای ناگوار آن نکتهای نیست که بتوان از کنار آن گذشت. موضوعی که عبدالکریم حسینزاده، رئیس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس با اشاره به همزمانی ناخوشایند خروج کاوه مدنی از کشور و ناپدید شدن سعیدمرتضوی،درباره آن میگوید: «جای تاسف است که همزمان با فشار به کاوه مدنی، مرتضوی بهراحتی از قانون فرار میکند.»
با «فرهادی» و «شجریان» چکار کردیم!
به گفته کریمزاده«امروز در حالی با کاوه مدنی بهعنوان یک نخبه علمی در حوزه محیط زیست چنین برخوردی میشود که در حوزه فرهنگ و هنر نیز شاهد تکرار همین برخوردها با هنرمندانی همچون اصغر فرهادی هستیم و در گذشته هم این رفتار با استاد شجریان میشد. سوال این است که اساساً چرا باید فضایی ایجاد شود که سرمایههای انسانی ما در کشور باقی نمانند. آیا واقعاً نیاز است که چنین عرصه را برای فعالیت این نخبگان تنگ کنیم. ناپدید شدن ناگهانی کسی که هم شاکی دارد و هم از سوی دستگاه قضا محکوم شده، نه خوشایند جامعه و افکار عمومی است و نه برای وجهه بینالمللی کشورمان مناسب است.» از سوی دیگر مدنی پس از انتشار تصاویر و حملههای رسانههای تندرو به او، در حالی که در سفر کاری در خارج کشور بود، از همانجا استعفا داد اما تا عصر دوشنبه با آن موافقت نشده بود و کلانتری نظر نهاییاش را نگفته بود اما خبر رسید که برای جانشین مدنی حکم صادر شد و ناصر مقدسی با حکم کلانتری به جای او نشست.
با این حال دشوار میتوان پذیرفت که او «آنچنان رفت که خود میخواست.» روزنامه اصولگرای «وطن امروز» با تیتر «گریز دو تابعیتی»، رسماً او را یکی از متهمان پرونده جاسوسی و نفوذ معرفی کرد که از کشور فرار کرده است، اما به همان اندازه هم دشوار میتوان باور کرد که کاوه مدنی اشتیاق و ایمانی برای اثرگذاری، تحول و تغییر نگرشهای محیط زیست ایران نداشت.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران