روزهای کرونایی از همان نیمههای اسفندِ 1398 آغاز شد. قرنطینهی خانگی هم آرام آرام روی جدی شدن به خود گرفت و بخش بزرگی از جامعه ایران، روز و شب خود را در خانه سپری کردند. این روال تا 15 فروردین ادامه داشت و شاید تا پاپان فروردین ادامه داشته باشد.
در روزهای آخرِ سال 1398 و البته روزهای ابتداییِ سال 1399، تحملِ قرنطینه برای بسیاری از مردم ایران دشوار بود. میبایست سرگرمیهایی برای مردم در خانه ایجاد شود تا کمی تحمل اوضاع برای مردم آسان شود.
تلویزیون برنامههایی داشت. شاید مهمترین برنامهای که به شدت مورد پسند مردم در این روزها قرار گرفت، همان سریالهای تلویزیونی بود. البته تلویزیون برنامههای جالب و جذاب دیگری هم داشت؛ اما بیشک کافی نبود.
موسیقی در روزهای کرونایی / هنرمندان خودجوش
در روزهایی که هرگونه تجمع ممنوع بود و آدمیزادگان میبایست فاصلهی کرونایی را با هم رعایت کنند؛ پرکاربردترین هنر برای تحمل روزهای قرنطینه؛ موسیقی بود. آثار جدیدِ زیادی در این روزها منتشر نشد؛ چرا که یا امکان انتشارشان وجود نداشت یا اینکه هنرمندان عرصه موسیقی آثاری برای ارائه آماده نکرده بودند؛ به هر روی کرونا خیلی سرزده آمد و کسی این روزها را پیش بینی نکرده بود.
در این میان اما هنرمندانی بودند که چاره را در حضورهای خودجوش دیدند. آنها خودجوش و بی ادعا به میدان آمدند تا در کنار مردم باشند.
دستِ برقضا در همان روزهای آغاز سال جدید، برنامههای پربینندهی تلویزیون خوانندگانی مانند مهراد جم را تبلیغ میکرد که صدایش در اجرای زنده فاجعهای را رقم زد که اعتراضهای بسیاری در پی داشت.
در این میان اما بودند کسانی مانند کاوه آفاق که بدون هیچ گونه حمایتی؛ هر شب به میان مردم آمد و برایشان زنده خواند و نواخت. آفاق این دیدار شبانه را از طریق پخش زنده اینستاگرام رقم زد. ساعت این قرار هم نیم ساعت مانده به آغازِ بامداد بود؛ یعنی 23 و 30 دقیقه.
پخش زندهی کاوه آفاق هر شب با گیتارش آغاز میشد. چند قطعه میخواند و بعد براساس آنچه در کامنتها مینوشتند، اجرای قطعههای درخواستی آغاز میشد؛ شال، اتاق آبی و تسخیر هم تقریبا هر شب باید اجرا میشدند؛ چرا که تقاضا برای شنیدنشان بسیار بود.
آفاق چندین شب این روال را ادامه داد و هر شب هم مخاطبان بسیاری داشت.
اجراهای این خواننده موسیقی راک از چند منظر قابل بررسی است.
اول آنکه؛ برای علاقهمندان به موسیقی ثابت شد که کدام یک از هنرمندان در اوضاعی که مردم در بند قرنطینه هستند، بیچشمداشت در کنارشان میمانند.در طول سال و در اوضاع عادیِ کشور، کنسرتهای بسیاری برگزار میشوند که مخاطبان هم براساس علاقهشان بلیتِ کنسرت دلخواه را تهیه و به کنسرت میروند. این روند درآمد بسیاری نصیبِ خوانندگان مشهور و تهیه کنندگانشان میکند.
حداقل کاری که این هنرمندان در این اوضاع میتونستند انجام دهند، این بود که با همین شبکههای مجازی در کنار مردم باشند و با اجراهایشان، روزهای کرونایی را سهل و آسان کنند.
علاوه بر کاوه آفاق، بودند هنرمندانی که در این راه قدم نهادند و دوستانی بودند که در پریشان حالی و درماندگی، گرفتند دست دوست را...
بودجههایی که حتی در اوضاع کرونایی هم باید خرج شوند
دوم آنکه؛ سواستفاده کنندگان حتی از کرونا هم برای خودشان دَخلی میسازند. در این روزهای کرونایی شهرداری تهران طرحی را اجرا کرد که عنوانش «نوروزخانه» بود. شهرداری هر سال این پروژه را با عنوان دیگری و با بودجههای هنگفت برگزار میکرد.
امسال اما کرونا قرار بود بازار برگزارکنندگان این رویداد را کساد کند. اما آنها به فکر برگزاری کنسرتهای آنلاین افتادند. کنسرت آنلاین همان کاری است که در طول سال هیچ کسی اجازه حتی فکر کردن به آن را ندارد و مجوزهای لازم برای این کار به این سادگیها صادر نمیشود.
«نوروزخانه» به هنرمندان رقمهای هنگفتی پرداخت کرد تا هر شب کنسرتهایی به صورت آنلاین اجرا کنند. این برنامهها از همان شب نخست با مشکلاتی مواجه شد و مشخص شد که تیم فنی و سایتِ این پروژه قابلیتهای لازم را ندارند.
در شبهای بعدی، تیم رسانهای این پروژه فعال شد تا ضعفها و مشکلات را پوشش دهند و ماجرا را ختم به خیر کنند. اما هجمههای بسیاری برعلیه آنها شکل گرفته بود.
«نوروزخانه» در حالی میلیونها تومان از بودجه شهرداری را خرج کرد، که در بیشتر کشورهای درگیرِ کرونا، هنرمندان خودشان خودجوش و بدون حمایتهای ارگانی وارد میدان شده بودند و هنرشان را در خدمت مردم قرار داده بودند. البته در ایران هم همین رویه در حال شکل گیری بود که مسئولان شهرداری مسیر را تغییر دادند.
شاید روزی مسئولان شهرداری و برگزار کنندگان «نوروزخانه» مجبور به پاسخگویی باشند که چرا در این شرایط حساس کشور که بی شک اقتصاد ما ضربههای شدیدی از کرونا خواهد خورد، دست به چنین کاری زدهاند.
البته در کنار همه اینها باید توجه کنیم که پروژه «نوروزخانه» هر شب آدمهای بسیاری را در یک جا جمع میکرد و زمینه شیوع بیشتر کرونا را هم فراهم میکرد.
بدون بودجه ارگانی هم میشود
سوم آنکه؛ همین کارِ «نوروزخانه» را خوانندهای مانند فرزاد فرخ با حمایت تهیه کنندهاش انجام داد و سه شب برای مخاطبانش به اجرای برنامه پرداخت. اجرای او از چند صفحه اینستاگرام و البته از چند سایتِ معتبر هم به طور زنده پخش شد و در نهایت هم حدود 2 میلیون و 700 هزار مخاطب داشت.
این کارِ فرخ بدون هیچ حمایت دولتی یا ارگانی بود.
به هر روی روزهای قرنطینه بار دیگر به ما ثابت کرد که موسیقی در بدترین اوضاع میتواند یارِ مردم و در کنارشان باشد. این قرنطینه به ما ثابت کرد که هنرمندانی هستند که بی چشم داشت و با عشق در دوران دشواری در کنار مردم هستند و با آنها خواهند ماند.
کرونا اما نکتهی دیگری هم به ما اثبات کرد و آن هم اینکه؛ حتی ویروسهای واگیر هم نمیتوانند از خرج شدنِ برخی بودجهها جلوگیری کنند.