فرادید| بر خلاف مومیاییهای مصری که در مقبرههای مهر و موم شده پنهان شدهاند، مومیاییهای مردم اینکا و چینچورو در مکانهای دورافتاده مانند کوهها و بیابانها یافت میشوند.
به گزارش فرادید، وقتی مردم کلمه «مومیایی» را میشنوند، فوراً به یاد مومیاییهای مصر باستان میافتند. با این حال، بسیاری از فرهنگها از جمله مردمان باستانی پرو و شیلی مردگان خود را مومیایی میکردند. در این مقاله به بررسی مومیاییهای آمریکای جنوبی میپردازیم که با اینکاها و سپس چینچوروها آغاز میشود.
چینچوروها قدیمیترین مومیاییهای مصنوعی جهان را دارند. در اینجا مومیاییهای مختلف هر فرهنگ، نحوه زندگی و مرگ آنها، روند مومیایی کردن و اهمیت تاریخی آنها را بررسی میکنیم.
مومیاییهای اینکا از کجا پیدا شدند؟
مومیاییهای ۵۰۰ سالهی یخزدهی کودکان اینکا در Llullaillaco، کوهی در مرز شیلی و آرژانتین که برای اینکاها مقدس بوده است. این مومیاییها سال ۱۹۹۹ پیدا شدند.
اینکاها یکی از برجستهترین امپراتوریهای پیشکلمبیایی بودند که تقریباً تمام غربیترین منطقهی آمریکای جنوبی را در مسیر خطالراس کوههای آند در اختیار داشتند. درون همین کوهها بود که آنها مراسم مقدسشان را برگزار میکردند، زیرا خدایان کوهستانی جایگاه بالایی در باورهای بومی مردمان آند داشتند. قلههای کوه مکانهایی برای پیشکش کردن مهمترین قربانیها بود: قربانیهای انسانی. به لطف هوای سرد و دور بودن این پیشکشها است که به رغم تلاشهای فاتحان اسپانیایی و غارتگران امروزی، این مومیاییها مانند صدها سال پیش باقی ماندهاند.
در قلهی Llullaillaco (آتشفشانی به ارتفاع ۶۷۳۹ متر)، سه کودک مومیاییشدهی اینکا سال ۱۹۹۹ توسط یوهان راینهارد مردمشناس پیدا شدند و آنجا را به مرتفعترین مکان باستانشناسی جهان تبدیل کردند. این مومیاییها شامل دو دختر و یک پسر میشدند که همگی ۵۰۰ سال پیش به عنوان بخشی از مراسم اینکاها به نام کاپاکوچا قربانی شدند. آنها نه تنها به شکل قابلتوجهی حفظ شده بودند، بلکه با دهها دستسازهی دیگر اینکاها که آنها نیز پیشکش بودند، احاطه شده بودند. مومیاییها در یک سکوی سنگی دفن شده بودند که آن سکو روی شکافهایی در صخرهی بستر ساخته شده بود که مومیاییها در سه اتاق مجزا در آن قرار داشتند.
دوشیزه لولایاکو
جزئیات باورنکردنی دوشیزه لولایاکو، ۱۹۹۹
از بین این سه مومیایی، دختر ۱۳ سالهای که «دوشیزه لولایاکو» نام دارد از بقیه بهتر حفظ شده و از آنها نیز قدیمیتر است. او را در حالی پیدا کردند که یک سرپوش پردار به سر داشت و در تونیکی که مربوط به اشراف اینکاها بود پوشیده شده بود. او انگار هنوز همان خوابآلودگی را که ۵۰۰ سال پیش (حین قربانی شدن) داشت حفظ کرده بود. موهای بلند و بافتۀ او چهرهاش را پوشانده بودند.
تجزیه و تحلیل شیمیایی موهای او نشان داد یک سال پیش از مرگش تغییر قابلتوجهی در رژیم غذایی او ایجاد شده است، زیرا از خوردن سیبزمینی به غذاهای غنی از پروتئین و ذرت تبدیل شده است. این تغییر شاید نشاندهندهی این باشد که او به عنوان آکلا (aclla) انتخاب شده است، زنی که توسط اینکاها برای زندگی در معابد و خدمت به عنوان کشیش خدای خورشید انتخاب میشد. مشخص شد که او کوکا (نوعی گیاه) و الکلی مانند چیچا را با دوزهای زیاد در هفتههای قبل از مرگش مصرف کرده بود. حتی هنوز یک برگ کوکا بین دندانهایش وجود دارد که ثابت میکند پیش از مرگ آن را جویده است.
دو بچهی دیگر
یوهان راینهارد انسانشناس با مومیاییهای اینکا در قلهی لولایاکو، ۱۹۹۹
دو مومیایی دیگر (یک پسر و یک دختر) هر دو چهار تا پنجساله هستند. دختر به ویژه قابلتوجه است، چون به رغم اینکه به نظر میرسید در مقطعی از زمان مورد اصابت صاعقه قرار گرفته، هنوز دست نخورده است و به همین دلیل نامش را «دختر صاعقه» گذاشتند. بافتها و اندامهای داخلی او، از جمله قلب و مغز او به رغم ایجاد حفره در قفسهی سینه به واسطهی صاعقه، هنوز به خوبی حفظ شده بودند. پسری که «پسر لولایاکو» نام گرفته، با طناب دور پاهایش و لباسهای اضافی که کنارش گذاشته بودند، پیدا شد. مانند دوشیزه لولایاکو، او نیز در آخرین سال زندگی خود تغذیه خوبی داشته است.
تجزیه و تحلیل تمام محتویات معده کودکان نشان داد ساعاتی پیش از قربانی شدن، وعدههای غذایی خوبی به آنها داده شده است. اما در قیاس با دوشیزه لولایاکو، تجزیه و تحلیل موی پسر و دختر جوان نشان داد آنها هفتههای پیش از مرگ، مقادیر قابلتوجهی کوکا (نوعی گیاه) و الکل مصرف کردند.
آنها چگونه جان باختند؟
این باور وجود دارد که هر سه کودک لولایاکو پیش از قربانی شدن به شدت با دارو منگ شده بودند. در مراسم اینکاها، از داروهایی مانند کوکا و چیچا برای ایجاد حالت تغییریافتهای مرتبط با تقدس استفاده میشد. این داروها به نوبهی خود سبب میشدند بچهها هنگام رفتن به بالای کوه، به شدت آرام و ناآگاه از زمان و مکان و هویت شوند.
اعتقاد بر این است که وقتی بچهها به قله رسیدند، در اتاقهای مربوطهی خود قرار داده شدند، به خواب رفتند و به سادگی رها شدند تا یخ بزنند و بمیرند. علاوه بر مصرف مواد مخدر، مصیبت بالا رفتن از کوه به شکل غیرقابل انکاری منجر به خستگی شدید و کسالت در اثر ارتفاع زیاد میشد. حتی برخی از محققان معتقدند پسر لولایاکو ممکن است قبل از رسیدن به قلهی کوه در اثر کسالت ناشی از ارتفاع مرده باشد.
چرا مومیاییهای لوللیلاکو بسیار مهم هستند؟
یوهان راینهارد در حال بررسی دقیق دختر صاعقه است. لباس زغالی دختر ناشی از برخورد صاعقه به اوست، ۱۹۹۹.
حفاری و مطالعهی این کودکان قربانیشده، بینش مهمی در مورد امپراتوری اینکاها به ما میدهد. در باورهای اینکاها، کودکی که برای قربانی انتخاب میشد، برای والدینشان افتخار میآورد. از کودک به خوبی مراقبت میشد و او تضمین سعادت پس از مرگ بود. دستسازهها و لباسهای مدفونشده با کودکان، از بهترین نوع هستند که نشاندهندهی اهمیت فوقالعادهی این کودکان و نحوهی حمایت اینکاها از قربانیان سطوح بالای جامعه است. این قربانیها شاید نشانگر این باشد که اینکاها چگونه سطحی از کنترل را بر مناطق اطراف خود حفظ کرده بودند.
با این حال، چیزی که این مومیاییها را بسیار منحصربهفرد میکند، این واقعیت است که اینکاها عمدا آنها را مومیایی نکردهاند، بلکه مومیایی شدن قربانیان، حاصل دمای زیر صفر قلهی کوه و دوری مطلق آنها بوده که این کودکان را قرنها به مومیاییهای یخزده و دستنخورده تبدیل کرده است. به لطف این مومیایی شدن طبیعی، امروزه ما بینشهای مهمی در مورد زندگی آنها و دنیای اینکاها که از آن آمدهاند، بدست آوردهایم.
مردم چینچورو چه کسانی بودند؟
بنای یادبود «کانتار دِل وییِنتو» مربوط به فرهنگ چینچورو، شهرداری کامارونز، شیلی، ۲۰۱۸
شاید سه کودک اینکا به شکل تصادفی مومیایی شده باشند، اما مومیاییهای چینچورو طبیعی مومیایی نشدند. قدیمیترین مومیاییهای مصنوعی شناختهشدهی جهان متعلق به چینچوروها است، مردمی باستانی که ۷۰۰۰ سال پیش در پرو و شیلی کنونی زندگی میزیستند. آنها در صحرای آتاکاما ۴۰۰۰ سال عمداً مردگانشان را مومیایی میکردند. چینچورو یک جامعهی طبقهبندیشده نبود. آنها شکارچیگردآورندگانی بودند که در ماهیگیری و جمعآوری دریایی مهارت داشتند. آنها در امتداد ساحل صحرای آتاکاما، از ایلو در پرو تا جنوب ایکیکه در شمال شیلی زندگی میکردند. برخی از سایتهای باستانشناسی آنها در منطقه آریکا و پاریناکوتا، توسط یونسکو در سال ۲۰۲۱ به عنوان میراث جهانی معرفی شدند.
چه چیزی مومیاییهای چینچورو را منحصر به فرد میکند؟
نمایی از نمایشگاه چینچورو، موزه باستانشناسی سن میگل د آزاپا، آریکا، شیلی، ۲۰۱۷
مومیاییهای چینچورو علاوه بر اینکه قدیمیترین مومیاییهای جهان هستند، به دلایل مختلف دیگری نیز قابلتوجه هستند. روشهای مومیایی مصنوعی آنها پیچیده و از نظر بصری جذاب است و نشان میدهد این مردمان باستان درک شگفتانگیزی از آناتومی انسان داشتند.
محیط خشک صحرای آتاکاما، همراه با مراسم تشییع جنازه پیچیده، منجر به حفظ این مومیاییهای باستانی شده است که توانستند هزاران سال دوام بیاورند. با این حال، نکتهی واقعاً منحصر به فرد این است که مومیاییهای چینچورو روی افراد دارای رتبه یا موقعیت اجتماعی بالا انجام نشده است، بلکه روی نوزادان و کودکان انجام شده است. این موضوع نشان میدهد که این شیوههای دفن، بیشتر نتیجهی عمق غم و اندوه والدین بوده تا بازتابی از موقعیت اجتماعی متوفیان.
انواع مومیاییهای چینچورو
فرآیند مومیایی چینچوروها شامل استفاده از رنگدانهها، خاک رس و نی بود. چهار نوع مومیایی چینچورو وجود دارد، زیرا هر یک از دید بصری و مادی منحصر به فرد هستند. محققان آنها را به مومیاییهای سیاه، قرمز، باندپیچیشده و گِلی تقسیم کردند. مومیاییهای سیاه یکی از برجستهترین گونههای بصری هستند و اعتقاد بر این است که قدیمیترین مومیاییها هستند که قدمت یکی از آنها به ۶۶۰۰ سال قبل از زمان حال میرسد.
مومیایی سیاه کودک چینچورو. میله چوبی بالای سر مومیایی برای محکم نگهداشتن جمجمه به بدن است
مومیایی کردن برای مومیاییهای سیاه با پاک کردن بدن از جمله پوست سر آغاز میشد. سپس اجساد دفن میشدند، نبش قبر میشدند و استخوانها از تمام بافت نرم باقیمانده پاک میشدند. سپس استخوانها با کمک نی دوباره سوار و گره زده میشدند تا اسکلت محکم شود. سپس بدن با خاک رس مدلسازی میشد، حتی اندام تناسلی مومیاییهای بالغ مدلسازی میشد. در نهایت، بدن را با تکههایی از پوست (خود متوفی یا حیوان) میپوشانند و سپس آن را با منگنز سیاه رنگ میکردند و نام «مومیایی سیاه» برگرفته از همین ماده است. یک کلاهگیس کوتاه و ماسک سیاه، آخرین چیزهایی بود که اضافه میشد.
یک مومیایی قرمز کودک چینچورو. کلاه سفالی قرمز برای چسباندن کلاهگیس استفاده میشد.
نوع دیگر مومیایی قابلتوجه چینچورو از دید بصری، مومیاییهای قرمز هستند. آنها از نظر زمانی دیرتر از مومیاییهای سیاه ظاهر شدند و به شکل متفاوتی درست شدند. نخست اندامهای درونی بدن از طریق برشهای دقیق برداشته میشدند. سپس حفرهها با عناصر مختلفی مانند خاک و پَر پُر میشد. سپس بدن با اخرای قرمز رنگآمیزی میشد، در حالی که صورت با منگنز سیاه رنگآمیزی میشد. برخلاف مومیاییهای سیاه، مومیاییهای قرمز کلاهگیسهای سیاه بلندی دارند که صورتشان را نمیپوشاند.
سبک مومیاییهای سیاه و قرمز، پیچیدهتر از همهی مومیاییهای چینچورو است. مومیاییهای باندپیچیشده گونهای از مومیایی قرمز بودند که پوست آنها با بانداژ جایگزین میشد. مومیاییهای پوشیده از گِل، جسمهای خشکشدهی طبیعی بودند که در لایهی ضخیمی از گل پوشانده شده بودند و آخرین مرحلهی مومیاییهای چینچورو بودند.
این مومیاییها در مورد مردم چینچورو چه چیزی برای گفتن دارند؟
صرف نظر از نوع مومیایی، سنت مومیایی کردن چینچوروها واقعاً خارقالعاده است. برخلاف مومیاییهای معروف مصر، چینچوروها مومیاییکنندههای حرفهای نبودند و روشهای استانداردی هم نداشتند. چهار هزار سال، اجساد به صورت جداگانه توسط خود خانوادهها مومیایی میشد و این دانش تشریحی که با سنتهای تدفین ترکیب میشد از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. بنابراین، هر مومیایی چینچورو منحصربهفرد است و نشان میدهد که چینچوروها واقعاً به روش استثنایی خودشان برای مومیایی کردن تسلط داشتند.
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: faradeed-151418