مردی که دایی همسرش را در پی یک اختلاف به قتل رسانده و جسدش را رها کرده بود با رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافت.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که مردی میانسال است بعد از کشتن دایی همسرش کارت پول او را دزدیده و خرید کرده بود.
زنی سال 96 به ماموران پلیس گزارش داد شوهرش گم شده است. او گفت: شوهرم منصور مدتی است از خانه خارج شده و برنگشته و تلفنش را هم جواب نمیدهد. ردیابیهای ماموران به جایی نرسید تا اینکه یک ماه بعد متوجه شدند در روز گم شدن منصور از کارت بانکی او خرید شده است. وقتی پلیس دوربینهای مداربسته مغازه مورد نظر را بررسی کرد، متوجه شد فردی که از کارت منصور خرید کرده از اقوام او به نام فرید است.
به این ترتیب فرید بازداشت شد. او بلافاصله به قتل اعتراف کرد و گفت: منصور دایی همسرم بود. ما با هم خیلی دوست بودیم و مرتب بیرون میرفتیم. چند وقت قبل از حادثه دچار اختلاف شدیم. روز حادثه منصور دنبال من آمد که با هم به باغ برویم و آشتی کنیم. در باغ با هم درگیر شدیم. منصور به من حمله کرد و داشت مرا خفه میکرد که با سنگ به سرش زدم. خون زیادی از سرش آمد و بعد هم درجا فوت کرد. خیلی ترسیدم. برای اینکه گیر نیفتم سوار ماشین منصور شدم تا ماشین را جایی رها کنم؛ اما بنزین نداشت. من هم پول نداشتم به همین خاطر با کارت بانکی منصور بنزین زدم و از سوپرمارکت خرید کردم. بعد هم به خانه رفتم.
با توجه به اعترافات متهم، پلیس به محل قتل رفت و جسد منصور را که به وسیله حیوانات خورده شده و استخوانهایش باقی مانده بود پیدا کرد.
در نهایت پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم پای میز محاکمه رفت و با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. رأی صادره به تایید دیوان عالی کشور رسید و برای اجرا آماده شد.
با گذشت 6 سال از واقعه متهم موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند. به این ترتیب برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه حاضر شد. او گفت: همان زمان که بازداشت شدم، گفتم اگر من نمیزدم منصور مرا میزد و حالا من مرده بودم. ما خیلی با هم دوست بودیم و نمیدانم منصور چرا با من چنین کرد. 6 سال است در زندان هستم و یکی از فرزندانم به بیماری مهلکی مبتلاست و حضورم در زندان شرایط را خیلی سختتر کرده است. از دادگاه درخواست بخشش دارم.
در پایان هیات قضات متهم را به هشت سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند.
منبع: etemadonline-628708