احمدرضا احمدی شاعر و نویسنده پرآوازه ایران بعدازظهر امروز سهشنبه 20 تیرماه 1402 در سن 83 سالگی و در پی یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. او از آخرین بازماندگان نسل طلایی ادبیات ایران بود و از معدود شاعران که برای کودکان نیز شعر سروده و از یادگاران عصر طلایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان ایران بود.
زندگی نامه احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی |
|
نام | احمدرضا |
نام خانوادگی | احمدی |
شهرت | شاعر |
ملیت | ایران |
شغل / پیشه | شاعر و روزنامه نگار |
تاریخ تولد | 1319/2/2 |
محل تولد | کرمان |
تاریخ درگذشت | 1402/4/20 |
محل درگذشت | تهران |
فصل بهار سال ۱۳۱۹ رو به پایان بود. گرمای زودرس نفسها را گرفته و ساکنان شهر کرمان را کلافه کرده بود.
مردی جوان، خیس عرق، دو پاکت میوه در دست وارد شد و در خانهاش را که در باغی بزرگ و پر از گل و گیاه واقع بود، با پا بست و به سمت حوض وسط باغ رفت. میوههای درون پاکت را توی حوض خالی کرد. سر و صورت و پشت گردن را آب زد و به اتاقی که همسر باردارش در آن دراز کشیده بود، رفت. چهار بچه قد و نیم قد در زل آفتاب دنبال هم میدویدند و سر و صدا میکردند. مرد، کلافه از اتاق بیرون آمد تا تشر بزند و فرزنداناش را آرام کند که بانوان خانه خبر دادند باید قابله خبر کند.
چنین بود که در بعدازظهر آخرین روز اردیبهشت ماه، آخرین فرزند کارمند وزارت راه که مدتی بعد به وزارت دارایی منتقل شد، پسری آرام و خوش خواب، چشم به جهان گشود و احمد رضا نام گرفت.
او در خاندانی بالید که همه – احمد کرمانی، فقیه کرمانی، آیتالله احمدی، میرزا محمد رضا مجتهد، ثقهالاسلام کرمانی و شیخ محمود کرمانی – فقیر بودهاند و ملا و اهل قلم. لولو جهان، مادربزرگ مکتب نرفتهاش قاری قرآن بود و حافظ را چنان میدانست که میتوانست غزلیاتاش را از بالا به پایین و از پایین به بالا بخواند.
دوران تحصیل احمد رضا طولانی بود و سرشار از اتفاقات و رویدادهای هیجانانگیز. در کلاس ششم ابتدایی درس میخواند که با کمک دوستاناش – مسعود کیمیایی و فرامرز قریبیان – کتاب «طرح» را در ۵۰۰ نسخه منتشر کرد. این کتاب هیاهو آفرید و علی اصغر حاج سید جوادی سردبیر کتاب هفته از آن استقبال کرد. سیزده ساله بود که بعد از تعطیل شدن دبستان ادب در پشت مسجد سپهسالار به خانهشان رسید. صدای تیراندازی شنید. از خانه بیرون زد. تا میدان بهارستان دوید و در میان جمعیت گم شد.
دوران دبیرستان را با تحصیل در رشتهی ادبی آغاز کرد. یک سال بعد برای تحصیل در رشتهی ریاضی به دبیرستان دارالفنون رفت. یک سال نیز در رشتهی طبیعی درس خواند. روح ناآرام احمد رضا گذارش را به دبیرستانهای هدف دو و سه انداخت. با تشویقهای محسن ملک رفیق سالیاناش، بالاخره در تابستان سال ۴۲، در میانهی دههی بیست عمر دیپلم گرفت.
از دانشگاه فراری بود. محمد شیروانی، دبیر ادبیات مدرسهی دارالفنون به استعداد ادبیاش پی برد. اما کسی که روح شاعرانهاش را به او شناساند، فریدون رهنما بود. تازه از فرانسه بازگشته بود. پس از ساعتها گفتوگو قویترین استعداد احمد رضا که شاعری بود را شناسایی کرد.
روزها در کتابفروشی اندیشه که متعلق به عمویش، عبدالرحیم احمدی، بود با بزرگان نشستوبرخاست میکرد و بعدازظهرها همراه با دوستان نویسنده و شاعرش به کافه نادری میرفت. چند ماه بعد از فارغ شدن از تحصیل به عنوان سپاه دانش دو سال در مدارس روستای ماهونک از توابع کرمان تدریس کرد. دوام نیاورد و به تهران بازگشت.
نخستین شعرش که قوطی سیگار نام داشت را در مجلهی تیام منتشر کرد. اندکی بعد، نخستین دفتر شعرش – طرحها – را دوباره در قطع خشتی روانهی پیشخان کتابفروشیها کرد. دو سال بعد، در اوایل سال ۴۶ شمسی، به آمریکا سفر کرد. یک سال زندگی در این کشور جهانبینیاش را عوض کرد. پس از بازگشت به کشور دومین دفتر شعرش، وقت خوش مصائب، را از طریق کتاب زمان روانهی بازار کرد. بعد از انتشار کتابها جایگاهی تثبیت شده در شعر ایران به دست آورد.
زندگی احمدرضا اما در سال پایانی دههی چهل شمسی تغییر کرد. در روزی از بهترین روزها، فیروز شیروانلو و سیروس طاهباز، مدیران کانون پرورش فکری، به او پیشنهاد استخدام دادند. پذیرفت و مدیر تولید موسیقی این سازمان شد. آنجا بود که فهمید برای چه ساخته شده است. اولین کسی بود که صفحاتی حاوی آثار خوانده شدهی نیما، حافظ، خیام، مولوی، شاملو، ابتهاج، شهریار، سعدی، ابوسعید ابوالخیر، باباطاهر، رودکی، نادرپور و اخوان ثالت را روانه بازار کرد. او که تا انتهای سال ۵۷ مسئولیت تولید موسیقی را بر عهده داشت در ابتدای سال ۵۸ به انتشارات منتقل شد و تا دوران بازنشستگی ویراستاری کرد.
شاعر و نویسندهی 83ساله که بیش از صد کتاب شعر و قصه در چنته دارد، پس از پیروزی انقلاب برای تامین معاش خواربارفروشی پیشه کرد، روزی به یک روزنامهنویس گفت: «یادته میخواستم رقیب تی اس الیوت بشم. حالا رفیق اکبر مشتی شدم.»
آثار ماندگار احمدرضا احمدی
تدوین ردیف موسیقی ایرانی، آوازهای شجریان، شعرخوانی و ضبط صدای شاعران از جمله نیما یوشیج، احمد شاملو، نادر نادرپور، فروغ فرخزاد و یدالله رویایی و نصرت رحمانی و ... برخی از آثار تولیدی تحت سرپرستی احمدی بود.
احمدرضا احمدی چهره سرشناسی در شعر معاصر ایران بود و از او به عنوان بنیانگذار سبک موج نو در دهه 40 شمسی یاد میشود. از احمدرضا احمدی کتابهای شعر زیادی چاپ شده است که «از بارانی که دیر بارید»، «میوهها طعم تکراری دارند»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود»، «روزی برای تو خواهم گفت» و «هزار پله به دریا مانده است» از آثار این شاعر است.
صدای احمدرضا احمدی
بهترین اشعار احمدرضا احمدی
حقیقت دارد تو را دوست دارم
حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم