رویداد ایران- امیر قصاب زاده کرمانی
جامعهشناسان فرهنگ را به فرهنگ قوی و فرهنگ ضعیف دستهبندی میكنند. بر این اساس، در فرهنگ قوی، ارزشهای اصلی هر سازمان به مقیاس وسیعی موردتوجه همگان قرار میگیرد. به دنبال آن هرقدر اعضای سازمان، ارزشهای اصلی را بیشتر بپذیرند و نسبت به آنها تعهد بیشتری داشته باشند، سازمان مزبور دارای فرهنگ قویتری خواهد بود؛ بنابراین، سازمانهایی كه در آنها ارزشهای كلیدی بهطور مشتاقانه و قوی حفظ و بهطور گسترده پخششده است، فرهنگی قوی دارند. یک فرهنگ قوی سازمانی موجب میشود كه تداوم رویه در رفتار تشدید شود. بر اساس چنین مفهومی میتوان گفت كه یك فرهنگ قوی میتواند جایگزین قوانین و مقررات رسمی سازمان شود و همینطور به دلیل نفوذ بر ذهن و روح فرد، حتی میتواند نافذتر از كنترل رسمی ساختاری نیز عمل كند. در مقابل، مقولهای داریم به نام «فساد». گونار میردال، اقتصاددان، جامعهشناس و سیاستمدار اهل سوئد فساد را در معنای وسیعی موردمطالعه قرار داده است، به نظر او، فساد به همه شكلهای گوناگون انحراف یا اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی قابل اطلاق است. با این تعریف، میشود گفت که فساد یك موضوع پیچیده است و هنگامی جلوهگر میشود كه مؤسسات، ضعیف و نظام اقتصادی بازار منحرفشده باشد.
عوامل تأثیرگذار بر فساد اداری
عوامل اداری و مدیریتی: فضا یا جوسازمانی و فرهنگسازمانی، نقش انگیزشی مهمی در فراهم شدن زمینههای فساد اداری ایفا میكند. فقدان فرهنگسازمانی قوی و دلبستگی نداشتن كاركنان و مدیران به سازمان و اهداف آن و نیز نبود شفافیت و پاسخگویی در فعالیتهای نظام اداری از عوامل مهمی هستند كه در كنار سایر عوامل اداری و مدیریتی موجب بروز فساد اداری میشوند. عوامل فرهنگی و اجتماعی: فساد در بستر فرهنگهای مختلف تعاریف و شكلهای متفاوتی – ازنظر ارزش و ضد ارزش تلقی شدن – به خود میگیرد. ویژگیهای فرهنگی جوامع ازجمله عناصر مؤثر در ایجاد و گسترش فساد بهحساب میآید. عوامل سیاسی: ساختار سیاسی- اجتماعی، میزان قدرت و مسئولیت سیاستمداران را مشخص میكند. متغیرهایی چون نحوه تقسیم قدرت، میزان آزادیهای سیاسی بهویژه نقد قدرت و میزان ثبات سیاسی میتواند بر میزان فساد تأثیر بگذارد. عوامل اقتصادی: برخی صاحبنظران در بررسی میزان فساد بر رشد اقتصادی، معتقدند كه كاهش فقر و رشد اقتصادی، فساد را كاهش میدهد. شواهد نشان میدهد كه در قرن گذشته و همزمان با رشد اقتصادی كشورها، فساد سیر نزولی داشته است.
رویكردهای پیشگیری
در زمینه رویكردهای تحقیقاتی متداول در پیشگیری از فساد اداری، به 4 طریق میشود عمل كرد:
رویكرد علمی: برمبنای این رویكرد، به كمك علوم رایج، بهویژه علوم انسانی، به شناخت چیستی پدیده فساد، چرایی بروز آن و چگونگی پیشگیری یا مبارزه با آن پرداخته میشود.
رویكرد تجربی: اساس این رویكرد مبتنی بر تحقیقات صورت گرفته قبلی شامل افتوخیزها، ضعفها و قوتهای حركتهای قبلی است تا بتوان با بهرهگیری از تجربههای آنها، درجهت پیشگیری از وقوع فساد گام برداشت.
رویكرد ارزشی: در این رویكرد با مراجعه به منابع اسلامی و ملی، مبانی و مصداقهای پیشگیری و مبارزه با پدیده فساد، استنباط، استخراج و بهرهبرداری میشود.
رویكرد تطبیقی: این رویكرد، استفاده از تجربیات دیگر كشورها، سازمانهای فراملی و منطقهای و بینالمللی را موردتوجه قرار میدهد.
مقابله ضروری است
با توجه به اینكه وجود فساد در كشورهای جهان، اعم از توسعهیافته و درحالتوسعه، با درجات متفاوت و شدت و ضعف مختلف و اثرات منفی آن بر اتلاف منابع و اعتماد عمومی، مورد اتفاق همگان است، مقابله با این پدیده برای اصلاح و متعادل ساختن جوامع، امری ضروری و انكارناپذیر مینماید... فرهنگ قوی كه تعهد اكثریت اعضای جوامع را بهطور گسترده به باورها و محكمات بیان میكند و باعث نزدیكی نیازهای فردی افراد با خواستههای نهادها و سازمانها میشود، میتواند بهعنوان عنصر پیشگیریكننده در مقابله با فساد بهحساب آید. شایانذکر است كه توجه به مقوله فرهنگ و مؤلفههای فرهنگ قوی بهعنوان عامل مؤثر و قدرتمند در پیشگیری مطرح است و استفاده از ابزار نظارت در برخورد قاطع با متخلفان در مقوله برخورد با فساد مورد تأیید و اساسا غیرقابلاجتناب ارزیابی میشود. نتیجه اینكه، وقتی آستانه تحمل و میزان پذیرش نابرابری اعضای یك جامعه پایین باشد، اعضا در قبول نابرابری مقاومت میكنند و این فاصله قدرت پایین منجر به عدالتخواهی شده و با اثبات رابطه معنادار و مثبت، فاصله قدرت پایینبر كاهش فساد، عدالتخواهی بهعنوان نقش پذیرفتهشده آن دارای اثر متناظر بر كاهش فساد میشود. همچنین اگر فرهنگ حاكم متكی بر طرفداری از منافع گروه نباشد و در برخورد با گروه یا افراد خاص رفتار ویژهای نداشته باشد، درواقع نوعی تبعیض گریزی و اجتناب از تبعیض در رفتار اعضا مشاهده میشود. پیشگیری از تخلفات سازمانی زیربنا و مقدمه سالمسازی محیط سازمانی است و عوامل مختلفی در سالمسازی محیط سازمانی تأثیر دارد كه یكی از اساسیترین آنها توجه به توسعه منابع انسانی است و علت آن این است كه محور و قالب سالمسازی سازمان، انسانهای سازمانی هستند؛ بنابراین اگر انسانهای سازمان سالم و پرورشیافته باشند، كار سالمسازی محیط سازمانی سریعتر انجام میشود و بهصورت یك فرایند مداوم درمیآید. پایان سخن اینكه مبارزه با فساد مستلزم یك برنامهریزی دقیق برای شناسایی همهجانبه زوایای موضوع است.