مهدی یزدانیان در یادداشتی نوشت:
۱- اعتراضات در نیم قرن اخیر ایران بسیار خواندنی است و عبرت آموز. هم برای حاکمان و هم برای مردم. انتظار میرود حاکمان و مدیران نظام جمهوری اسلامی تظاهرات و اعتراضات علیه پهلوی دوم را به یاد آورند و موارد انتقاد و اعتراض بر علیه شاه را در ذهن خود مرور کنند. وعدههایی که به مردم معترض داده بودند را به خاطر آورند. شهدایی که در راه انقلاب جانشان را نثار کردن و آرمانهای آن شهدا. چه آرمانی داشتند که زیر شکنجههای سخت باز قدمشان در مسیر انقلاب استوار بود. چقدر از خواستههای مردم معترض انقلابی محقق شد. چقدر نشد. چرا نشد؟
۲- دهه اول انقلاب کمترین اعتراض در جامعه وجود دارد. از منظر سیاسی بنیانگذار انقلاب امام خمینی فصل الخطاب دعاوی بود و اکثریت مدیران و جامعه انقلابی پیرو نظر ایشان بودند. در بحث اقتصاد هم چون کشور درگیر جنگ بود و مدیران ساده زیست بودند مردم شرائط را با جان و دل میپذیرفتند
۳- جنگ تمام میشود و مردم مدیریت کشور را به دولت سازندگی میدهند. مردم نجیب به این دلیل که شرایط پس از جنگ است و کشور در حال بازسازی است با دولت همراهی میکنند.
۴- با توجه به عدم اعتراض مردم به مسائل معیشتی در دولت اصلاحات، رضایت مردم از کارنامه اقتصادی دولت اصلاحات را میتوان نتیجه گرفت.
در این دوره بیشتر اعتراضات از جانب قشر مذهبی به رهبری طیفی موسوم به انصار حزب الله، به بهانه تساهل دولت در مسائل فرهنگی و مذهبی بود. بیشتر بولتنهای حاوی مطالب انتقادی، در نماز جمعهها منتشر میشد. البته عملکرد سیاسی دولت اصلاحات هم طرفداران جدی در بین دانشجویان و دانشگاه داشت.
۵- اولویت قرار گرفتن مباحث سیاسی در دولت اصلاحات و احساس جامعه مذهبی به دورشدن دولت از شعارهای انقلاب اسلامی، زمینه را برای ریاست جمهوری احمدی نژاد (با پرستیژ انقلابی) مهیا کرد. دولت احمدی نژاد یکی از پر چالشترین دولتهای بعد از انقلاب است. گرانی از سال اول دولت آغاز شد. ولی هالهای از قداست که برای او ایجاد کرده بودند مانع اعتراضات و ایجاد تجمعات علیه دولت بود. مهمترین اعتراضات رسمی و قانونی علیه احمدی نژاد در سال ۸۸ و در مباحث انتخابات بود. شخصی که در ابتدا فرستاده امام زمان معرفی میشد، در این سالها توبه نامه برای حمایت از جمهوری اسلامی منتشر میکند. هم نادم است و هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارد.
۶- در سال ۹۲، مردم که به راست و چپ بی اعتماد شده بودند، اکثریت تفکر اعتدال را بر گزیدند. مذاکره با غرب در جهت حل مشکلات، شعار این دولت بود. اکثریت اصولگرا هم مخالف مذاکره بودند. دولت روحانی با بیشترین اعتراضات مواجه بوده است. اکثر اعتراضات هم مربوط به اقتصاد و معیشت بود. اقتصاد مفلوک ناشی از سالها تحریم و عدم همراهی مجلس با دولت شرایط را برای مردم سخت کرده بود.
۷- حاکمیت یک دست آخرین راه حل تصمیمگیرندگان کشور برای اداره امور است. ولی قطار گرانی متوقف نمیشود. سالها خشم و اعتراض مردم به خاطر اوضاع سخت معیشتی و رانت و اختلاس و آقازادگی روح جامعه را آزار میداد. آنچه خشم مردم را مضاعف کرد رفتارهای تند گشت ارشاد بود. جامعه با فوت مهسا امینی آتش گرفت. (دولت به جای عمل به وظایف ذاتیاش، ظاهر بانوان را بهانه کرده است)
مطلبی در یکی از کانالهای مدعی انقلاب خواندم که انگیزه نوشتن این یادداشت شد. این کانال از قول یک تحلیلگر عراقی مجهول الهویه نوشته بود… اعتراضات اخیر اصلاً به خاطر معیشت نبوده و همه اغتشاشگر بودند و بساطشان باید جمع شود…
در پاسخ به این تحلیلگر عراقی باید گفت، مردم سالهاست به بی عدالتی و اوضاع سخت معیشتی معترضند. به رفتارهای گشت ارشاد معترضاند. به رانت و اختلاس و عدم شفافیت معترضاند. وقتی صداوسیما و رسانههای داخلی درد جامعه را فریاد نمیزنند و همیشه سخنگوی حاکمیت هستند و نه مردم، صدای این مردم از رسانههای اپوزیسیون پخش میشود، از اینترنشنال و تریبون مسیح علی نژاد شنیده میشود. وقتی صدای مردم در اینترنشنال پخش شود، مدیران این شبکه اعتراضات را در جهت براندازی مدیریت میکنند. واقعاً مضحک است به معترضی که در داخل فرصت اعتراض نداشته و سخنش از اینترنشنال منتشر شده مهر اغتشاشگر میزنند. اگر رسانه در اختیار مردم و نمایندگان معتمدشان باشد به سراغ رسانههای برون مرزی نمیروند که بدین سبب مجرم شناخته شوند و از اندک حقوق اجتماعی محروم شوند.
بگذارید روزنامهها و رسانهها، صدای حقیقی مردم باشند. که اگر باشند هم حاکمان سرفرازند و هم جامعه پرنشاط و امید.
منبع: ensafnews-389760