ناآرامی های اخیر در کشور نواصولگرایان را در شوک فرو برد. از این رو آنان که پیش از این هرگونه پیشنهاد گفت وگو و آشتی ملی را به شدت رد می کردند، به ناگاه خواستار گفت وگو شدند و این امر با سرعت در دانشگاه های کشور از سوی بعضی روسای دانشگاه ها و نیز برخی مقامات دولتی دنبال شد که تقریبا ناکام ماند.
اما دلیل این ناکامی چه بود؟ چه امروز این اعتراضات فروکش کند یا باز هم ادامه یابد، بالاخره گفت وگو با توجه به تکثر گروه ها در ملت ها، بی تردید یک نیاز جدی است و انسداد آن در نهایت، حکومت ها را با چالش های جدی مانند آنچه با آن روبه رو هستیم، مواجه می کند. پس شایسته است تا زمان از دست نرفته فضای آزاد گفت وگو شکل بگیرد، اما شکل گیری این فضا، نیازمند پیش نیازهایی است که بدون آن ها اساسا گفت وگو شکل نگرفته یا در صورت شکل گیری، تنها جدلی بی حاصل، نتیجه آن خواهد بود.
نخستین پیش نیاز یک گفت و گو، قبول گوش کردن به سخنان طرف مقابل است. ناتوانی در گوش کردن، گفت و گو را منتهی به سوء تفاهم بیشتر می کند. دومین پیش نیاز گفت و گو، مسئله مداری و خروج از خودمداری است. از منظر سیاسی این موضوع بسیار دشوار است. ما همه عاشق حرف های خودمان هستیم، آنگونه که سخنان دیگران اغلب مشحون از حماقت و بی سوادی جلوه می کند. از آن جا که دنبال حل مساله نیستیم، و خود را تبلور حق می دانیم، از این رو نیازمند گوش فرادادن به دیگری نیز نیستیم. دیدگاه های کلان ایدنولوژیک بر ما ثابت کرده که دیگری مزخرف می گوید، این موضوع در دیدگاه های تندروها نسبت میانه روها مشحون است. از منظر تندروها بسیار مبرهن است که میانه روها مزخرف می گویند و آنان هستند که از کلامشان جواهر می بارد.
از این منظر به سومین پیش نیاز می رسم. ابتدا همه برای اظهار نظرشان، در امنیت باشند به نحوی که امنیت بعد از آزادی بیان نیز تامین شده باشد. پیامد آن رفتن به سوی مذاکره و گفت و گو از پیش اندیشیده شده است. بر اساس گفت و گوی از پیش اندیشیده شده، مسایل قبل از رفتن به میدان گفت و گوی سیاست، آخرین دیدگاه ها توسط نیروهای گفت و گو کننده، مورد بررسی واقع شده، تا در خلال گفت و گو محتوای مورد اختلاف به درستی به مخاطب منتقل شود.
علاوه بر پیش نیازها گفت و گو به ویژه گفت و گوی سیاسی نیازمند چند شرط اساسی است: ابتدا باید توجه کرد حتما نمایندگان گروه های دارای اختلاف در گفت و گو شرکت داشته باشند. برای مثال در جلسه سخنگو با دانشجویان در دانشگاه خواجه نصیر با آن که سخنگوی دولت، هم صدا با دانشجویان شعار زن زندگی آزادی سر می داد، اما او در این باره، با نماینده دانشجویان، یعنی یک طرف اختلاف، در باره حجاب گفت و گویی صورت نداد. آیا سخنگوی محترم دولت می تواند مدعی گفت و گو باشد، اما موضوع آن را بدون در نظر گرفتن مساله مابه الاختلاف، تعیین کند.
دومین شرط یک گفت گوی پویا و سالم، آمادگی دو طرف برای رسیدن به دستیابی به فهم دقیقی از دیدگاه های طرف مقابل است. صحبت به قصد توافق، نیازمند اقناع است، و این امر در حوزه سیاسی به ویژه آن جا که مربو ط به حقانیت عقیده و استراتژی است به سختی صورت می پذیرد. در جلسات اخیر با دانشجویان، به طور کامل مشخص بود که روسای دانشگاه ها و سخنگو، با هدف اقناع دانشجویان، وارد میدان گفت و گو شده اند. طبیعی است چنین رویکردی با مقاومت مخاطب روبرو می شود.
سومین شرط یک گفت و گوی موفق، احترام طرفین در درجه نخست به اصل گفت وگو، و سپس به یکدیگر است. در گفت و گوی اخیر، شاید مهمترین عامل شکست، گفت و گو، عدم احترام همراه بود وقتی از قبل اعلام شده که دانشجویان عده ای فریب خورده هستند.
و اما چهارمین شرط، شامل شکل گفت وگوست که حتما باید میان دو طرف برگزار شود به نحوی که دو طرف، از سوی گروهای مرجع خود به رسمیت شناحته شده ، مجاز و مختار باشند با طرف مقابل به تفاهم برسند. در جریان نشست های دانشگاهی اخیر مشاهده می کنیم یک طرف در جایگاه برتر و بیشتر جلسه را جلسه وعظ و خطابه می بیند، و دانشجویان هم بدون توجه به میزان وزن خواسته خود در میان هم صنفی هایش ، جلسه گفت و گو بیش از آن که به قصد گفت و گو و تفاهم باشد، به قصد برگزاری مراسمی بود که باید برگزار می شد و در این میان، تقش تبلیغاتی اش پر رنگ تر از نقش مفاهمه اش بود، به همین دلیل از سوی دانشجویان معترض قبول واقع نشد.
البته در تمام موارد می توان دانشجویان را مورد نقد قرار داد، اما منصفانه تر آن است که بگوییم آن ها اغلب مورد توهین قرار گرفتند و سپس از آن ها خواسته شد، گفت و گو کنند. از این رو باید گفت اعمال چنین روشی، بدون جبران توهین های به عمل آمده، امکانپذیر نخواهد بود.
216
منبع: khabaronline-1692050