رویداد ایران - شروین شلایی
1) چند ماه پیش وقتیکه در خبرها دیدم دوست و همکار عزیزمان امیر عطابخش بهعنوان مدیرعامل باشگاه پیکان منصوبشده بسیار خوشحال و امیدوار شدم؛ خوشحال از اینکه سرانجام شخصی از جنس اصحاب رسانه و مدیر جوان و خوشفکر ورزشی باانگیزه در مسند مدیریت باشگاه چون پیکان نشسته و از طرفی مایه مباهات رفیقان و آشنایان و از سویی دگر نشان از رگههایی از سلامت تصمیمگیری در سیستم مدیریت کلان اداری و ورزشی داشت. اینکه برای مدیریت یک مجموعه ملاکهای حزبی، جناحی، باندی و قومی در نظر گرفته نشده بود برای اولینبار بارقههای امید را در دلم روشن کرد. این مدیر ارزشمند اصفهانی هم در مدت کوتاهی که فرمان باشگاه پیکان را در دست داشت کارهای بسیار خوبی انجام داد که یکی از آنها تقویت تیم والیبال پیکان در رقابتهای والیبال مردان آسیا و کسب عنوان ارزشمند قهرمانی این مسابقات بود.
۲ ) درحالیکه در تبوتاب شروع رقابتهای لیگ برتر فوتبال کشور بودیم و تیم پیکان هم با حفظ حسینی (که قطعا خوشفکری و تجربه عطابخش هم در این تصمیم بیتاثیر نبود) مهیای حضوری متفاوت در لیگ برتر میشد ناگهان خبر برکناری و خداحافظی عطابخش با صندلی مدیریت باشگاه پیکان مانند رعدوبرق شکی غریب به من و خوشخیالانی امثال صاحب این قلم وارد نمود و صدها سوال همچون قارچهای صحرایی حولوحوش این اقدام عجیب سر برآورد؟
3) اینکه بههرحال متولیان باشگاه پیکان مختارند که هر تصمیمی را صلاح میدانند در ارتباط با هدایت این باشگاه اتخاذ نمایند حرفی است درست و اینکه دیکته ننوشته غلط ندارد و مدیران جوان هم ممکن است مانند همه مدیران اشتباهاتی هم داشته باشند نیز سخنی است درستتر. اما اینچنینی عزل و نصبهای ناگهانی آرزوی داشتن چرخهای سالم مدیریت که در آن مدیران سابق و بازنشسته فارغ از هرگونه توطئه و بهدوراز هرگونه باندبازی و پاسکاری جایشان را به مدیران لاحق و جوان و خوشفکر بدهند و اینکه برای اداره یک ارگان و سازمان ورزشی اشخاص بدون توجه به تعلقات گروهی و باندی و صرف داشتن توانایی و دانش و توان مدیریتشان انتخاب شوند نیز سوالی ابدی و ازلی برای من باقی خواهد ماند، یا اینکه در سال و روزگاری که از بزرگترین تا کوچکترین مقامات کشور بر اهمیت استفاده از مدیران جوان و دمیدن خونی تازه و سالم به بدنه مدیریت کشور تاکید میکنند چرا با یک مدیر جوان و خوشفکر بیمحابا چنین برخوردی میشود جای بسی سوال و پرسش دارد.
4) ژاپن جزیرهای است محصور در عمیقترین آبهای اقیانوسی جهان که سالانه ۲۲ هزار بار با زلزلههای مخوف میلرزد، کشوری کوهستانی و فاقد منابع زیرزمینی که حتی برای کشاورزی و برنجکاری نیز با کمبود منابع خاکی مواجه است اما آنچه این کشور کوچک و دچار فقر منابع را امروز به یکی از ابرقدرتهای اقتصادی و تکنولوژیک جهان مبدل کرده وجود نیروی انسانی نخبه و مدیران خبره است. مدیریت ژاپنی امروز بهعنوان یک ترمینولوژی آکادمیک در سپهر ابر سیستمهای اداری و مالی و خدماتی جهان میدرخشد.
5) مهمترین سرمایههای ملی هر مملکت مدیران قابل و کارآمد آن هستند هر ملتی اگر بر سر گنج شایان منابع و معادن هم نشسته باشد اما توان مدیریت آن منابع را نداشته باشد گویی هیچ ندارد. مدیران هم مائده آسمانی و پدیدهای خلقالساعه نیستند لذا مدیران جوان را فارغ از تمایلات گروهی و باندی باید دریابیم و به نهال نازک تجربه آنان فرصت رشد و تبدیل به درختان تناور و سرسبزی که مایه آبادی و آبادانی میشوند را اعطا کنیم.
6 ای جام کسانی را آشکار کن که نیستند؛ ورکه با کنش خویش سرنوشت ما را نوشتهاند. کسانی که ما پا بر سر آنان میرویم وگر بودند میگفتند بر چه سر بودند. ما آیا راهشان را بد شناختیم؛ یا درست و جز بیراه نبود؟ آیا نشناخته ره گم افتادیم؛ یا ایشان نیز هریکی گم بودند**
قطعهای از نمایشنامه سهراب کشی
اثر بهرام بیضایی