لیگ بیست و یکم در حالی هفته گذشته با قهرمانی استقلال به پایان رسید که دو تیم اصفهانی حاضر در این مسابقات به رتبههای بهتر از سومی و هفتمی نرسیدند. سپاهانیها که یکی از جدیترین مدعیان قهرمانی به شمار میرفتند نهتنها گوی رقابت را به استقلال واگذار کردند بلکه در کورس رقابت با پرسپولیس برای عنوان نایبقهرمانی هم کم آوردند تا این فصل فوتبال را هم بدون کسب جام به پایان برسانند. ذوبیها هم که با مهدی تارتار به دنبال رتبهای شایسته در لیگ بیست و یکم بودند و با کسب جایگاه هفتمی به کارشان خاتمه دادند و روندی سینوسی را پشت سرگذاشتند. گاندوها گاهی چند هفته متوالی برنده میشدند و زمانیها هفتهها در کسب پیروزی توفیقی به دست نمیآوردند. به بهانه پایان لیگ بیست و یکم با حسین چرخابی کارشناس تیزبین و خبره فوتبال ایران و اصفهان به گفتگو نشستیم تا کنکاشی پیرامون عملکرد دو تیم اصفهانی لیگ برتر و فوتبال اصفهان داشته باشیم. مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم.
لیگ بیست و یکم هفته گذشته به پایان رسید. ارزیابی شما از این لیگ چگونه است؟
به نظر من در مورد لیگ ایران میتوان یک سری مسائل را حتی در گینس هم وارد کرد. لیگ پایانیافته است اما تکلیف سه بازی هنوز مشخص نیست. شما فرض بگیرید همانگونه که ما طرفدار تیمهای لالیگایی مانند رئال مادرید و بارسونا هستیم یک اسپانیایی هم از لیگ ایران خوشش آمده باشد و لیگ ایران را از اسپانیا تعقیب میکند. این فرد اگر جدول ردهبندی لیگ برتر را نگاه کند میبینید لیگ پایانیافته و جام قهرمانی هم به تیم استقلال اهداشده اما تکلیف نهایی سه بازی هنوز نامشخص است و کمیته انضباطی باید رای نهایی را صادر کند. آیا این موضوع نباید در کتاب گینس ثبت شود؟ به نظر من حتما باید این کار را کرد. تیمهای سپاهان و پرسپولیس همواره با هم چالشهایی داشتهاند و بر این اساس بازی رفتوبرگشت این دو تیم را در شهر بیطرف و بدون حضور تماشاگر برگزار میکنند. خب اگر قرار بر برگزاری بازی بدون تماشاگر است چرا بازی این دو تیم در شهرهای خودشان برگزار نمیشود؟ یعنی شما قادر به کنترل 22 بازیکن نیستید؟ در کدام لیگی در دنیا چنین اتفاقی میافتد؟ آیا تیمی مانند نساجی در کل جهان پیدا میکنید که مانند مارکوپولو در تمام شهرهای ایران از تیمهای مقابل میزبانی کرده باشد؟ من حاضرم قسم بخورم که مجموعه این دویدنهای داور به سمت نیمکتهای دو تیم در ایران سه برابر کل جهان است. به نظر من لیگ ما بهاندازه یکنیمه وقت زنده ندارد. وقتی وقت زنده در لیگ ما تا این اندازه پایین باشد چه امتیازی میتوانیم به این لیگ بدهیم؟ با توجه به این مشاهدات من میتوان به لیگ برتر و بهویژه فصل جاری نمره قبولی بدهم.
استقلال از چند هفته پیش قهرمانیاش را در این رقابتها مسجل کرد به نظر شما این تیم چه پارامترهایی داشت که توانست بدون دردسر به این مهم برسد؟
استقلال فصل گذشته یک مربی جوان داشت و البته باسابقه بیشتری نسبت به محرم نوید کیا. کاری خوبی که باشگاه استقلال انجام داد این بود که یک دستیار حرفهای از ایتالیا آوردند که تخصصش فقط دستیاری است. در اینجا باید توضیحاتی پیرامون تفاوتهای سرمربی و دستیار ارائه کنم. بعضیها سرمربیان شاخصی هستند اما هرگز نمیتوانند دستیاران خوبی باشند. برعکس بعضی دستیاران خوبی هستند که هرگز نمیتوانند دستیاران موفقی باشند. گابریل پین ایتالیایی در تیم ملی ایتالیا و پارما دستیار بوده و همه میدانند که ایتالیاییها همیشه در کار دفاعی زبانزد خاص و عام بودهاند. فرق مجیدی با محرم نوید کیا این بود که او به توصیههای دستیار ایتالیایی خودش عمل میکرد؛ یعنی واقعا از گابریل پین مشاوره میگرفت؛ اما شنیدهام و امیدوارم اشتباه باشد؛ اینکه محرم زیادی اعتقادی به مشاوره ندارد. به نظر من گابریل پین به تیم استقلال و مجیدی کمک فراوانی کرد. تیمی که در طول مسابقات تنها 10 گل دریافت میکند مشخص است که یک کار دفاعی تیمی خیلی عالی داشته که به همین دستیار ایتالیایی و تمرینات ویژه او بازمیگردد. استقلالیها سیستمی مدرنی را پیاده کردند با سه دفاع، پنج هافبک و دو مهاجم. یادمان باشد که آنها هنگام دفاع کردن پنج دفاعه میشدند و میانه میدان و کنارهها را میبستند. استقلالیها همچنین چندان وارد حاشیهها نشدند و از طرف دیگر کم شدن هفت امتیاز از گل گهر که دو امتیازش نصیب استقلالیها شد موجب تضعیف روحیه تیم کرمانی و تقویت تیم استقلال شد تا آنها به آنچه لیاقتش را داشتند، برسند.
ذوبآهن در فصل جاری روندی سینسوسی را پشت سر گذاشت. گاهی چند هفته نتایج قابل قبولی کسب میکرد و در برخی هفتهها هم دور از انتظار ظاهر میشد. دلایل این بالا و پایینهای ذوبآهن را در چه میدانید؟
ذوبآهن زمانی تکلیفش را با فوتبال اصفهان و ایران زمانی مشخص کرد که چند فصل پیش پس از صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا بهجای این در فکر تقویت تیمش و برنامهریزی برای حضور در مرحله نیمهنهایی، فینال و حتی قهرمانی در این مسابقات باشد سه بازیکن شاخص خودش را از دست داد. رشید مظاهری، محمدرضا حسینی و ماریون سیلوا از این تیم جدا شدند و این تیم مقابل حریف عربستانی در مرحله پلی اف شکست خورد و از گردونه مسابقات کنار رفت. همان زمان معلوم شد که ذوبآهن علاقه چندانی به تیم داری ندارد؛ یعنی اگر فردا به باشگاه ذوبآهن از سوی صمت اجازه دهند که تیم داری نکند خیلی هم خوشحال خواهند شد. منظورم کارکنان باشگاه نیستند اما عدهای از دست اندارکاران باشگاه چندان علاقهای به تیم داری ندارند. این تیم بهجای اینکه هرسال قویتر شود بازیکنان طراز اول خودش را به دیگر تیمهای میفروشد. آنها حتی در استخدام سرمربی هم اشتباهات فاحشی را مرتکب شدند. در طول سه سال گذشته به مسئولان باشگاه تاکید میکردم که حتما مهدی تارتار را بیاورید چراکه این مربی هرجایی کارکرده موفق بوده است. شما که دنبال جذب بازیکنان درجه یک نیستید و میخواهید با بازیکنانی متوسط به کارتان ادامه دهید پس چهبهتر که هدایت تیمتان را به مربی کارکشتهای چون تارتار بدهید. اتفاقی که سرانجام فصل پیش روی داد و هواداران ذوبآهن حداقل دیگر دغدغه سقوط به لیگ دست یک را نداشتند.
برخی تیمها از هماکنون و حتی پیش از پایان لیگ بیست و یکم برای قهرمانی در لیگ فصل آینده خیز برداشتهاند ازجمله پرسپولیس که گفته میشود به دنبال جذب چند ستاره سپاهان است. آیا این انفعال باشگاه سپاهان آسیب زا است یا این تیم بر اساس برنامهریزی و سیاست حرکت میکند؟
برای نقل و انتقالات یک صحبتی مطرح میشود که میگوید همین امروز هم دیر است. به نظر من تیمی میخواهد مدعی باشد باید خیلی سریع کارش را آغاز کند. البته احتمال دارد که باشگاههایی همچون سپاهان و ذوبآهن برنامههایشان را اجرا میکنند و حتی با بازیکنانی هم به توافق رسیده باشند اما تا نهایی نشود دست خودشان را رو نمیکنند که به نظر من کار خیلی خوبی است؛ اما من بهطورکلی میخواهم صحبت کنم چون اطلاعی از باشگاه سپاهان و ذوبآهن ندارم. باشگاههای بزرگ دنیا کمیته فنی دارند که متاسفانه باشگاههای ما از آن بیبهرهاند. کمیته فنی متشکل از پیشکسوتان بزرگ باشگاه هستند که عضو همان باشگاه بودهاند و به دنبال مدارک مربیگری رفتهاند. از سوی دیگر به نظر من باید همه باشگاهها دارای دپارتمان آنالیز باشند که بازی تکبهتک بازیکنان را چه با توپ و چه بی توپ زیر نظر بگیرند. این دپارتمان بدون کوچکترین دخالت احساسی کار بازیکنان را ازنظر آنالیز تجزیهوتحلیل میکنند. آن زمان مشخص میشود که عملکرد هر بازیکن چگونه بوده و آیا به درد تیم خورده یا نخورده است. باشگاه باید با بازیکنانی که در این آنالیزها نمرات ضعیفی به دست آوردهاند یا قطع همکاری کند و به فکر جانشین برای آنها باشد و یا در قراردادشان ازنظر مالی تجدیدنظر کند. به این صورت میشود در نقل و انتقالات شرکت کرد و بازیکنان مستعد دیگر تیمها را که قراردادشان تمامشده را با نظر نهایی سرمربی جذب کرد. به نظر من باشگاه سپاهان باید لیگ یک و لیگ برتر را با دقت زیر نظر داشته باشد تا بتواند در بازار نقل و انتقالات موفق ظاهر شود. باشگاه سپاهان تنها باشگاهی در فوتبال ایران محسوب میشود که هیچگاه صحبت از بسته شدن پنجره در مورد این تیم نشده است؛ بنابراین اگر بخواهیم یک باشگاه خوشحساب را در فوتبال ایران پیدا کنیم فولاد مبارکه سپاهان است. بر این اساس بسیاری از ستارههای فوتبال ایران آرزو دارند تا در این تیم توپ بزنند. شما نگاه کنید باشگاههایی همچون پرسپولیس و استقلال چقدر دردسرهای مالی داشتند و پنجرههایشان باز و بستهشده است. به نظر من نباید قراردادهای بازیکنان در یک صفحه و دو صفحه بسته شود. قراردادها مانند قراردادهای فوتبال حرفهای جهان باید 40 تا 45 صفحه باشد و موبهمو به جزئیات توجه شود. آقای عزیز شما همسرتان زایمان دارد قدم نورسیده مبارک اما شما در طول رقابتها حق ندارید 10 تا 15 روز تیم را ترک کنید و در دو بازی حساس غایب باشید. آقای عزیز شما زمان ازدواجت را برای بعد از مسابقات تعیین کن نه در یک بازی که تیم 9 تا 10 بازیکن غایب دارد و شما هم نفر یازدهم غایب باشی. به نظر من باید به این نکات ریز در همان قراردادها توجه و آنها را پیشبینی کرد.
با توجه به رتبه سومی و هفتمی سپاهان و ذوبآهن در لیگ بیست و یکم آیا این دو رتبه نشانگر همه داشتههای فوتبال اصفهان است؟ به نظر شما فوتبال نصف جهان نیاز به چه تغییر و تحولی دارد تا خود واقعیاش را عرضه کند؟
من سوال را با این پرسش جواب میدهم که فوتبال اصفهان چه چیزی دارد که بخواهیم از آن تعریف و تمجید کنیم. شما به کرمان نگاه کنید که دو تیم در لیگ یک داشت که مس کرمان به لیگ برتر صعود کرد. از طرف دیگر دو تیم گل گهرسیرجان و مس رفسنجان را در لیگ برتر دارند. کرمانیها در لیگ دسته دوم هم دو تیم دارند. این فوتبال استان کرمانی است که هم ازنظر جمعیت و هم ازنظر تاریخ فوتبال خیلی کمتر از استان اصفهان است. از آنطرف خوزستان وضعیت خیلی جالبی دارد. آنها 12 تیم در لیگهای مختلف دارند. بهطور مثال در گروه ج لیگ دسته سوم پنج تیم خوزستانی تیم سپاهان نوین را محاصره کردهاند. همچنین دو تیم در لیگ دسته اول دارند و سه تیم هم در لیگ برتر فعالیت میکنند. در لیگ دسته دو هم دو تیم خوزستانی حضور دارند تا مجموع تیمهای خوزستانی لیگهای مختلف فوتبال ایران به عدد 12 برسد. این آمار خیر کنندهای مقابل تنها سه نماینده اصفهان در لیگهای فوتبال ایران محسوب میشود. بهطور طبیعی این آمارها نشاندهنده شرایط فوتبال اصفهان نسبت به دیگر استانها است. بر این اساس باید گفت که حالوروز فوتبال شهرمان خوب نیست، چراکه تمام فوتبالمان را بر اساس دو تیم دولتی فولاد مبارکه سپاهان و ذوبآهن بنانهادهایم. متاسفانه تیم دیگری نداریم و تنها دو تیم در لیگ دسته سه داریم. تا وقتیکه تنها تفکرمان این باشد که تیمهای سپاهان و ذوبآهن برای ما کار کنند همین آش و همین کاسه خواهد بود. درحالیکه میدانیم اصفهان استعدادهای سرشاری دارد که از آنها استفاده نمیکنیم. ما آکادمیهای خوبی نداریم و حتی آکادمیهای سپاهان و ذوبآهن با اینکه در ایران جایگاه خوبی دارند اما اصلا معنای آکادمی را ندارند. شما در نظر بگیرید برای انتخاب بازیکنان مستعد برای سه جلسه تست 250 هزارتومان دریافت میکنند. برفرض پسر فلان کارگر که روزی 220 هزارتومان درآمد دارد، چگونه میتواند 250 هزارتومان بدهد تا پسرش در تست این دو باشگاه حاضر شود؟ فرض یک در یک میلیارد پسر این کارگر استعدادی مانند مسی باشد آیا این استعداد هدر نخواهد رفت؟ بر این اساس بازهم تاکید میکنم که بدون توجه به جایگاه دو تیم اصفهانی در لیگ برتر فوتبال اصفهان نمره قبولی نمیگیرد و ازنظر من مردود است.