زرتشت | |
نام: | زرتشت یا زردشت |
نام خانوادگی: | پوروشسپه |
شهرت: | پیامبر |
ملیت: | ایرانی |
شغل: | دوغدو |
محل تولد: | آذربایجان یا ری یا سیستان |
محل درگذشت: | ایران ویج |
تاریخ تولد: | 1000 سال پیش از میلاد مسیح |
زرتشت کیست؟
زرتشت یا زردشت (Zoroaster) پیامبر ایرانی است که هزار سال پیش از میلاد مسیح در ایران مردم را به یکتاپرستی و پرستش اهورامزدا دعوت کرد. او هستی را میدان جنگی بین خیر و شر معرفی می کرد و انسان را در انتخاب بین همراهی با هرکدام آزاد می دانست. او همچنین اعتقاد داشت آزادی انتخاب بین خیر و شر هدیه ای از طرف پروردگار به انسان است.
تاریخ تولد زرتشت، همین طور تاریخ وفات او سند قابل ارجاهی ندارد اما مورخان حدود دوره زندگانی زردشت را 1000 سال قبل از میلاد حضرت مسیح در ایران می دانند.
زرتشت کیست و که بود؟
زرتشت یا زردشت (به انگلیسی: Zoroaster) پیامبر ایرانی است که هزار سال پیش از میلاد مسیح در ایران مردم را به یکتاپرستی و پرستش اهورامزدا دعوت کرد. او هستی را میدان جنگی بین خیر و شر معرفی می کرد و انسان را در انتخاب بین همراهی با هرکدام آزاد می دانست. او همچنین اعتقاد داشت آزادی انتخاب بین خیر و شر هدیه ای از طرف پروردگار به انسان است.
زرتشت یعنی چه؟
معنای زرتشت روشن و دقیق نیست اما بیشتر محققان و زبان شناسان در اینکه زرتشت از دو بخش زرتشت (zarat) و اشترا(uštra) تشکیل شده است اتفاق نظر دارند.
زارات در معنا اما یک مفهوم ندارد:
پیر: عده ای بر این باورند که زارات از واژه زارانت (Zarant) گرفته شده که معنای قدیمی و پیر دارد.
راندن: برخی دیگر معنای زارات را راندن یا حرکت دادن می دانند.
مشتاق بودن: فرضیه ای وجود دارد که معنای اشتیاق داشتن را برای زارات در نظر می گیرد.
عصبانی بودن: عده ای از زبان شناسان کهن زارات را به مفهوم عصبانی و عصبانیت تلقی می کنند.
زرد: در نهایت گروهی از محققان زبان زارات را برگرفته از واژه زارانت (Zarant) یا مرتبط با لغت زایری (Zairi) به معنای زردرنگ می دانند.
اشترا اما تنها یک معنا دارد و آن شتر است.
زرتشت با این تفاسیر به می تواند به معنای «صاحب شتر پیر» یا «شترسوار» که می شود مفهوم «پرورش دهنده شتر» را هم از آن برداشت کرد، باشد.
همچنین بنا به مطالب گفته شده زرتشت می تواند معنای «دوستدار شترها» یا «صاحب شتر عصبانی» و یا «صاحب شتر زرد» را هم داشته باشد.
عکس زرتشت
قدیمی ترین تصویر از زرتشت را تا سال ها پیش از این به طرحی از نقش برجسته در طاق بستان که در زیر می بینید؛ منسوب می کردند. اما امروزه با توجه به شواهد و پيوهش هایی در این زمینه مشخص شده است که در واقع نقاش با تصور این که تصویر مربوطه به زرتشت تعلق دارد آن را پدید آورده در صورتی که این تصویر متعلق به میترا است نه زرتشت.
در واقع تصویری که امروزه به زرتشت منتسب می کنند تمثالی است که بر اساس برخی روایت های شبه تاریخی و افسانه ها ساخته شده است. نمونه ای از این تصویر را در نقاشی زیر می بینید:
چهره منسوب به زرتشت
زادگاه زرتشت کجا بود
زادگاه زرتشت را برخی آذربایجان، گروهی سیستان و عده ای ری دانسته اند. در این که کدام یک از این فرضیه ها صحیح است اتفاق نظری وجود ندارد. برخی پژوهش ها نیز زادگاه او را کلی تر و در شمال شرقی ایران می دانند.
زرتشت در چه زمانی می زیسته
زمان زندگانی زرتشت سند تاریخی دقیق و قابل استنادی ندارد. پژوهشگران تاریخ ایران تاریخ و دوره زندگانی زردشت را حدود هزار سال پیش از میلاد مسیح می دانند. در برخی از سندهای مکتوب غیرتاریخی که نمی توان دقیقا برای مطالعات تاریخی به آن ها اشاره کرد اما تاریخ زندگانی زرتشت «۲۵۸ سال پیش از اسکندر» یا «۵۰۰۰ سال پیش از خشایارشا» ذکر شده است.
منابع درباره تولد، زندگانی و فوت زرتشت
گاتاها نخستین منبع برای مطالعه زندگی زرتشت است. این کتاب سرودههای خود زرتشت است و اطلاعاتی مثل نام برخی از اعضای خانواده، شرایط زندگی و چندی از رویدادهای زندگی زرتشت را دارد. اما مشخص نیست که سرودههای موجود در گاتاها چه مدت از زندگی زرتشت را شامل میشود.
دومین منبع برای مطالعه زندگی زرتشت اوستا است. بخشهای متاخر اوستا نام چند تن دیگر از اعضای خانواده زرتشت را به میان می آورد، اما اشارههای این کتاب به اتفاقات زندگی زردشت بسیار اندک است.
قسمتهای مهمی از کتابهای پهلوی مانند دینکرد و گزیدههای زادسپرم و چند کتاب دیگر، از دو بخش پایانی اوستا اقتباس شدهاند. این کتابهای پهلوی، سومین منبع جهت مطالعه سرگذشت زرتشتند. البته در این کتابها تمایز افسانه از حقیقت ساده نیست.
دین زرتشت
بسیاری زرتشت را اولین فیلسوف جهان می دانند که با تعریف خیر و شر برای نخستین بار پیرامون مسائل بسیار مهم و بنیادین بشری اظهار نظر کرد و دعوت به یکتاپرستی را از همین بن مایه آغاز کرد.
زردشت هستی را میدان نبردی میان دو نیروی اصیل خیر و شر بر می شمرد و معتقد بود انسان در انتخاب همراهی بین این دو نیرو مختار است.
او پروردگار یکتا را اهورامزدا می دانست و مهمترین هدیه او به انسان را اختیار انتخابش در همراهی میان خیر و شر می دید.
کعبه زرتشت کجاست؟
کعبه زرتشت که تصویر آن را در زیر می بینید؛ بنایی پله دار، چهارگوش و از جنس سنگ در محوطه نقش رستم است. ساخت کعبه زرتشت که حوالی روستای زنگی آباد در شهرستان مرودشت امروزی و در استان فارس واقع است؛ در دوره هخامنشیان انجام گرفته است.
کعبه زرتشت و کاربرد آن
کاربرد کعبه زرتشت همواره محل اختلاف باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ ایران بوده است. در تعریف کاربرد بنای کعبه زرتشت؛ آتشگاه و آتشکده، محل نیایش، گنج خانه و آرامگاه شمرده شده است.
اما این که کاربرد کعبه زرتشت دقیقا چیست و برای چه کاری طراحی و ساخته شده است دقیقا معلوم نیست.
نظریه ای هم با انجام پژوهشهای میدانی ارائه شده که کعبه زرتشت را یک رصدخانه و تقویم آفتابی میداند. طبق این فرضیه پنجرههای کور، پلههای مقابل در ورودی و ساختار بنا، یک زمانسنج یا شاخص خورشیدی برای سنجش گردش خورشید، محاسبات تقویمی و سالشماری، تشخیص روزهای اول هر ماه خورشیدی بودهاست. گرچه این نظریه هم نمیتواند کاملا درست باشد.
چیزی که تفسیر وجود کاربردی کعبه زرتشت را دشوار میکند، وجود بنای مشابهی در پاسارگاد است که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفت.
مدفن و آرامگاه زرتشت کجاست
آرامگاه و محل دفن زرتشت هم مثل زادگاه و دیگر جوانب زندگی او سند تاریخی قابل استنادی ندارد. گروهی از زرتشتیان ایران اما تاریخ درگذشت اشوزرتشت را روز خیرایزد و برابر با پنجم ماه دی می دانند. بسیاری از زرتشتیان هم اعتقاد دارند آرامگاه حضرت زردشت در استان بلخ افغانستان امروزی و در شهر مزار شریف واقع شده است. همان جایی که گروهی از شیعیان افغانستان باور دارند آرامگاه حضرت علی (ع) است؛ در صورتی که می دانیم نخستین اما شیعیان در شهر نجف عراق مدفون است.
در اوستا بسیار آمده که بلخ محل پادشاهی شاه گشتاسب بوده که اشوزرتشت دین خود را در آن ارایه و تبلیغ میکرده و در این شهر به شهادت رسیده است.
آتشکده چیست؟
آتشکده، یا آتَشگاه یا در مهر، به برخی از نیایشگاههای زرتشتیان می گویند که در آن آتش در جایگاه ویژهای جای دارد مهمترین نیایشهای دینی در برابر آن انجام می گرفته و در برخی موارد می گیرد. از مهمترین نیایشها که در آتشکده ها خوانده می شده و می شود اوستا و گاتها است.
مهمترین و قدیمی ترین آتشکده های ایران
در دوره ساسانیان سه آتشکده مشهور وجود داشت.
1. آتشکده آذرگشنسب (آذرگشسب یا آذرجشنس) که امروزه در شهرستان تکاب قرار دارد.
2. آتشکده آذربرزینمهر در ریوند خراسان است.
3. آتشکده کاریان یا آتشکده آذرفرنبغ کاریان در روستای کاریان از توابع جویم لارستان واقع شده است.
این سه آتشکده به نام سه طبقه اصلی اجتماعی در آن دوران یعنی طبقه ارتشتاران و نظامیان، طبقه کشاورزان و پیشه وران، و طبقه موبدان و روحانیان بوده است. این سه طبقه با سه رنگ سرخ و سبز و سپید یا همان سه رنگ پرچم ایران مشخص میشدهاند.
سه پایه اصلی دین زرتشت چه بود؟
گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک سه پایه اصلی دین زرتشت هستند.
ایرانیان باستان پیش از ظهور زرتشت چه اعتقاداتی داشتند؟
زرتشت در ایران زمانی پیامبری اهورامزدا را اظهار کرد که ایرانیان خدایان باستان خود را می پرستیدند. «دیوان» یا «دائوا» خدایان باستانی ایرانیان بودند که آریایی ها آنها را می پرستیدند.
ظاهرا آیین های باستانی ایرانیان با خرافات بسیاری آمیخته بود. ایرانیان باستان برخی از عناصر خلقت مانند آب، آتش، خاک و باد را مقدس می شمردند و برای آنها خدایانی قائل بودند.
زرتشت اما او با تاکید بر آزادی و قدرت اختیار انسانها و توانایی آنان برای رهایی از پلیدیها، پرستش دیوان را گمراهی میداند و آنان را در طبقه اهریمنان قرار میدهد. چنین باوری در میان ایرانیان تا آنجا ریشه میدواند که حتی امروزه، واژه دیو به موجودی پلید و تاریک اشاره دارد.
آیین زرتشت چگونه آیینی بود؟
در آیین زرتشت، اهورا مزدا، منشأ تمام خیر و خوبی ها بود و همواره با اهریمن که سرچشمهٔ شر و بدی ها به شمارمی رفت، در حال مبارزه بود. زرتشت به پیروان خود سفارش می کرد که به منظور یاری اهورامزدا، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را سرمشق زندگی خود قرار دهند.
کتاب مقدس و دینی زرتشتیان چه نام داشت؟
کتاب مقدس و دینی زرتشتیان اوستا (به انگلیسی: Avesta) است. در اوستا تعالیم زرتشت به وسیله پیروانش گردآوری شده است.
زرتشت به پیروان خود چه سفارشی می کرد؟
زرتشت به پیروان خود به اندیشه، گفتار و عمل نیک با عناوین پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک سفارش می کرد.
آتشکده های ایران
لیست تعدادی از آتشکده های ایران به همراه مکان فعلی آن ها و دوره ساخت شان را در ادامه آورده ایم:
نام آتشکده | مکان | دوره |
بازه هور | مشهد | ساسانی |
فراشبند | فراشبند | ساسانی |
کرکویه | هیرمند | ساسانی |
خورهه | خورهه | سلوکی |
نطنز | نطنز | ساسانی |
آذرخش | دارابگرد | ساسانی |
تنگ کرم | فسا | ساسانی |
تخت رستم | شهریار | ساسانی |
آتشکوه | نیم ور | ساسانی |
پیشگویی زرتشت درباره ایران
در گاتها از قول جناب زرتشت آمده است: ای اورمزد،این هر دو را از تو می پرسم: آنچه تا کنون روی داده است و آنچه پس از این روی خواهد داد و در بند ۲۶ هرمزد یشت، اهورمزدا به زرتشت می گوید: ای زرتشت پارسا، به میانجی خرد و دانش من، دریاب که سر انجام زندگی و زندگانی آینده چگونه است؟
چون این گیتی به پایان خویش نزدیک آید، صدهزار و ده هزار و هزار…. از تخمه خشم به هستی رسند.
آن بد تخمان که به ایرانشهر (سرزمین ایران) برسند،از بدترین تبار و بی هنرترین آفریدگان باشند. دارای پرچمی افراشته و زینهای مرکبشان سیاه رنگ باشد، چهره هاشان آفتاب سوخته و مویی ژولیده بر سر و صورت دارند. از پست ترین نژاد و از فرزندان زویش باشند که چون نیک بنگری آنان را تخمه و جد و بن پیدا نیست.
آنان به جادوگری و وعده های دروغین به سرزمینهای ایران که من، اورمزد، آفریدم بتازند و بسیار دیها که ویران کنند و چاهها که بخشکانند و دانشمندان که کشتار کنند و بسیار کتابها که بسوزانند و لوحها که بر آب ریزند و آتشها که خاموش کنند و بر این کارشان نیز تا ابد مفتخر باشند.
آنگاه بس چیزها را که سوزند و آلایند و خانه از خانه داران بگیرند و ده از دهگانان،آبادی و بزرگی و بزرگزادگی و راستی در دین و پیمان و زنهار و شادی و همگی آفرینش من، اورمزد که دادم بگیرند. و این دین ویژه مزدیسنان و آتش بهرام که به داد بر پا شده است، همه را بگیرند و به نیستی رسانند و زنگیان و آوارگان صحرا نشین پدید آیند.
و آن روستای بزرگ شهر و آن شهر بزرگ ده و آن ده بزرگ دودمانی شود و از آن دودمان بزرگ، جز استخوانی نماند. بازی و شوخی از دل کودکان و جوانان برود و پیران را حرمت نباشد و از دلشان رامش بر نیاید. ای زرتشت این ژولیده مویان را عهد نباشد و بسیار فریفتار باشند، چرا که آنچه را گویند، نکنند و بدترین عهد دارند، چرا که آنچه را نگویند کنند. ایشان را پایداری در دین و گفتار نیست و از آفریدگار زینهار ندارند و بر گفتار خویش، استوار نیستند.
و اندر آن بدترین هنگام، همه مردن را فریفتار باشند و بد یکدیگر خواهند و مهرورزی بزرگ دگر گونه باشد. و آزرم و دلبستگی و روان دوستی از این جهان بشود. مهر پدر از دل پسر و برادر از برادر برود و داماد از پدر زن روی بگرداند و خواهش مادر از دختر جدا و دگرگونه باشد. رستنیها و دار و درخت بکاهد، اگر کسی یکصد می ستاند، نود بکاهد و ده بیفزاید و آنکه بیفزاید، گوارا و خوشمزه نباشد. میوه تخم ندهد و دانه ها از هشت، ده بکاهد و دو بیفزاید و آنکه بیفزاید، رسیده نباشد.
و در آن بدترین هنگام، آن بد تباران، مرغی را گرامی تر بدارند تا مردم یگانه پرست و دیندار ایران زمین را. آن بد نهادان، تخمه خویش را گرامی دارند و آنان که از تخمه پارسیانند را پست شمارند.
ای زرتشت، چون این گیتی به تنگ آید و پیدایش سوشیانت، نزدیک آید، روز و ماه و سال کوتاه تر شود و روز و شب بکاهد و خورشید راست تر و نهفته تر گردد. آنان مرده ها را چال کنند و مردگان را بگسترانند.
و اندر آن روزگار سخت، ای سپیتامان زرتشت، آن پست ترین بندگان به فرمانروایی سرزمینهای ایران فراز آیند. بهدینان که کستی به میان دارند، پس از آن پاکی نگهداشتن نتوانند و آنقدر پارسایان بکاهند که دیگر مردمان سرزمین ایران روزهای مقدس را نشناسند و هر پارسی زبانی، روزهای آن دیوان ژولیده موی را بشناسد. عبادت به روش خویش را بیاموزند و بیاموزانند و کمتر کسی نیایش بهدینی را بداند، آنقدر که اگر مردی پارسا، در آن روزگار بد، شعله آتشی را به روش صحیح بیفروزد، بهره آن مانند کسی است که در این روزگار تو، صد سال به نیایش آمده باشد. گفتار پاکان و بخردان و راست دینان را انگیزش (شورش) و کفر بدارند و گفتار خردان و بدکاران و دلقکان را نیکو و گرامی و باور بدارند.
هم در آن بدترین ایام، این بد نهادان، دختران پادشاهان و بزرگان ایران زمین را به زنی گیرند و برده داری و غلامی که در این سرزمین هرگز نبوده، رواج دهند و انسانی، که آفریده من است به انسانی دیگر به بهای پول می فروشند. با آن بهایی که بابت زنان برده (کنیزان) می پردازند با آنان مانند حیوانات همخوابه می شوند و بدان کار نیز مباهات می ورزند و فرزندان حاصل را نیز به فرزندی می دارند.
و از گناهانی که مردمان کنند، از پنج گناه سه گنه را پیشوایان دین و دو دیگر را مردمان و پیروان آنان مرتکب گردند و نیکان را دشمن باشند و عبادتی را که خود بپذیرند، انجام ندهند و از دوزخ بیم ندارند.
و ابر کامکار و باد تندرو به هنگام و زمان خویش باران نشایند کرد. گرمای طاقت فرسا در زمستان و سرما و بوران در تابستان صورت پذیرد. از این جهت بر و تخمه گیاهان و رستنی ها ضایع گشته و بسوزد. باران به وقت خویش نبارد، الا آنکه باعث آلایش زمین شود و با خود موجودات اهریمنی بیاورد. آب جویباران و رودخانه ها بکاهد و آن را افزایشی نباشد، الا آنکه با خود ویرانی بیاورد. ستور و گاو و گوسفند کمتر بزایند و آنچه زایند، کوچکتر بزایند و بی هنرتر زایند و بار کم ستانند و موی کمتر و پوست تنگتر آید و شیر نیفزاید و چربی کم دهند.
و جشن و رسم پیشینیان، جای جای کنند و آن نیز که کنند بسیار سست باشد و بدان اعتقادی ندارند.
سپندارمذ زمین (فرشته موکل بر زمین) دهان بگشاید و آنچه از آهن و سیم و زر و قلع و گوهر، در دل داشته باشد به پایان دهد. پادشاهی ایران به غیرایرانیان برسد و فرمانروایان ایرانی نیز دل در گرو آن دیوان ژولیده موی دارند. پادشاهی از ایشان، چرمین کمران و تازیان و ارومیان به ایشان رسد. آنان چنان فرمانروایی بد کنند که اگر پارسی مرد پارسایی را بکشند در نظرشان به مانند کشتن مگسی باشد.
و بسا نابکاری ها چون غلامبارگی و نزدیکی با زنان بی نماز کنند و آن را رواج دارند و هوا پرستی و کارهای زشت بسیار کنند و دروغ بسیار گویند و ناراستی چنان با راستی در آمیزد که جدا کردنشان و تشخیص، نا ممکن می نماید. پس ای زرتشت اینها را بر آفریدگان من برخوان و در زند و پازند بنگار تا جمله پارسایان بدانند که بر ایرانشهر چه خواهد گذشت. تا آنان نیز این، بر جهانیان فراز دارند، که روز معاد در پی این روزها خواهد آمد.
ای سپیتامان زرتشت به تو نیز این گویم: کسی که به آن هنگام تن خواهد، رستگاری روان نتواند، چه تن فربه و روان گرسنه و نزار به دوزخ خواهد رفت، آن کس که روان خواهد، تنش گرسنه و نزار به گیتی شکسته و درویش است، و روانش فربه به بهشت خواهد بودن.
آنگاه زلزله بسیار گردد و زمین در بیشتر جاهای ایرانشهر بجنبد. پنج زلزله خونین به فاصله نزدیک به ده سال از یکدیگر فراز آیند و هر یک بسیار کسان بکشند و بسیار دیها ویرانه سازند. در زلزله دوم موعود ما زاییده شود. پدرش از نژاد کیان باشد و به یاری هوشیدر به هندوستان بشود (هندوستان در حال حاضر دومین و شاید مهمترین مرکز و پایگاه زرتشتیان جهان باشد، در زمان زرتشت و پیش گویی او هیچ بهدینی در هندوستان زندگی نمی کرده و پس از حمله اعراب مسلمان، گروهی از زرتشتیان ایران به هندوستان مهاجرت کرده اند) این مولود در ۳۰ سالگی به گفتگوی با من برسد. و در آن شب که او به دنیا بیاید نشانی به جهان برسد و ستارگان بر زمین ببارند و ستاره ای رهوار بر آسمان پدید آید و مردمان آن را به چشم ببینند.
و در همان شب، پدر او بمیرد و او را بانوان شاهی (اصیل) بپرورند. چون ستاره مشتری به اوج بلندی برسد و ناهید را فرو افکند، لشکری بیشمار گرد آیند تا موعود را به پادشاهی برسانند. جوانان بسیار از سرزمین پارس دوباره به سوی آیین نیاکان خویش متوجه گردند و بسیاری از آنان به همین جرم کشته و لهیده گردند. و در کنار رودخانه اروند سه نبرد و کارزار اتفاق افتد و ماهیان این آب بسیار سیر گردند از گوشت آدمیان و این نبرد به دشت نهاوند رسد و آب دریای پارس از خون سرخگونه شود.
ای زرتشت چون زمان سر رسد و گاه شود، این دشمنان مانند بن درختی که به یک شب سرد زمستانی که برسد و به یک شب برگ بیفکند، تباه شوند.
پس او به مشورت با من برسد و چون از مشورت باز آید به خورشید بانگ مند که بایست و خورشید برای ده روز از تابیدن باز ایستد و جمله آفریدگان ببینند که خورشید باز ایستاده است. سپس هوشیدر بانگ کند که ای پسر زرتشت، ای راست دین دین راست دار به خورشید فرمان ده که برود و او این می کند و خورشید به تابش بیاید. و جمله مردم این بشنوند و این ببینند.
سپس به سوشیانت، موعود من، فرمان دهم که: دوباره تاج و تخت پادشاهی بیارای و دوباره دین مزدا را ویژه ساز و سپس سوشیانت دوباره آفرینش را دوباره پاک سازد و به یاری من دوباره دروغ و بنیان بدیها را برکند.