مهران رنجبر کارگردان تئاتر مدتی است نمایشهایی را درباره شخصیتهای شناخته شدهای مانند استیو جابز، مارلون براندو و حالا مارادونا نوشته و کارگردانی میکند. او البته نمایشنامه «کریملوژی» را هم بر اساس شخصیت کریم شیرهای نوشته است که سال ۹۸ با کارگردانی رضا بهرامی اجرا شد.
رنجبر برای این نوع نمایشها عنوان «منوگرافی» را به کار میبرد و تاکید دارد نمایشهایش بیوگرافی یا پرتره این شخصیتها نیستند.
او درباره پرداخت خود به شخصیت مارادونا توضیح میدهد. رنجبر معتقد است مضمون نمایشش گروتسک است و میگوید مارادونا بهانهای است که او از قهرمانانی دفاع کند که در برابر نظام سرمایهداری جهانی ایستادهاند همان گونه که مارادونا، خود چنین کرده بود.
این کارگردان که نگارش و طراحی کارهایش را خود انجام میدهد، تاکید میکند که در نمایش «مارادونا» به بخش ورزشی این شخصیت توجه چندانی نشده چون همگان این وجه از زندگی اسطوره آرژانیتنی فوتبال جهان را میشناسند. بنابراین تماشاگران نباید منتظر باشند کسی در این نمایش روپایی بزند چون نمایش «مارادونا»، فلسفه و اندیشه را به مخاطب خود منتقل میکند و بیشتر حول محور رابطه این فوتبالیست با پسرش میچرخد چراکه مارادونا پس از ۲۹ سال توانست پسر خود را بپذیرد.
او که پیشتر نمایشهای «مارلون براندو» و «استیو جابز» را روی صحنه برده، توضیح میدهد که برای این نمایشها عنوان «منوگرافی» را انتخاب و درباره این عنوان میگوید: این اسم را خودم انتخاب کردهام چون اجراهای من بیوگرافی یا پرتره نیستند بلکه پرداختن به این شخصیتها بهانهای است تا افکار و اندیشههای خود را با مخاطب در میان بگذارم. بنابراین اطلاق عنوان پرتره از نظر علمی درست نیست و در ضمن نمایشهای من بیوگرافی هم نیستند که مثل ویکیپدیا اطلاعاتی کلی درباره آن شخصیت ارایه بدهند.
این کارگردان ادامه میدهد: چند سالی است بر دراماتورژی تماشاگر کار میکنم به این معنا که وقتی تماشاگر از سالن بیرون میرود، نمایش من چه تاثیری بر او گذاشته است. برای انجام این کار پژوهشهای گوناگونی انجام میدهم و برای اجرای هر نمایش به مدت دو سه ماه تمرینهای لابراتواری دارم.
رنجبر که به گفته خودش علاقهمند به سبک و سیاق گروتفسکی، کارگردان شهیر لهستان است، میگوید که تمرینهای خود را بر اساس آموزههای او پیش میبرد.
او در پاسخ به این پرسش که چرا پرداختن به شخصیتهای شناختهشده در تئاتر ما چندان رایج نیست و هنرمندان ما کمتر در این زمینه فعالیت میکنند، توضیح میدهد: این موضوع به سلیقه آن هنرمند برمیگردد که یک نفر را بهانه قرار دهد و بعد دیدگاههای خود را درباره موضوعات مرتبط با آن شخصیت بیان کند.
رنجبر یادآوری میکند که برای نوشتن هر یک از نمایشنامههایش مدتی پژوهش میکند و بازی در نمایشهای خود را تجربهای دشوار برای بازیگران میداند و در این باره میگوید: بازیگران نمایش من بشدت ستارهاند چراکه بازی در این گونه نمایشها در ایران بشدت سخت است. آنها دو سه ماه درگیر تمرینهای دشواری میشوند که تنشان را کبود و زخمی و تمام جانشان را پر از درد میکند چون اصولا از نمایشهای رئالیستی که بازیگران روی مبل مینشینند و دیالوگ میگویند، خیلی بدم میآید.
او در بخش پایانی این گفتگو مانند دیگر همکاران خود بشدت به لغو قانون معافیت مالیاتی هنرمندان اعتراض میکند و میگوید: هیچ نگاه کارشناسانهای در این زمینه وجود ندارد. متاسفانه هنرمند را دوست ندارند چون آنان زیاد حرف میزنند و مزاحمت ایجاد میکنند و از آنجاکه میدانند هنرمندان چقدر به لحاظ مالی شکنندهاند، با چنین قوانینی به آنان فشار میآورند. اشکالی هم ندارد. ترسی هم نداریم. انتهایش این است که میمیریم.
رنجبر با انتقاد از اینکه در اجرای این قوانین درآمد چند سلبریتی خاص را مورد توجه قرار دادهاند و به بدنه هنرمندان توجهی نداشتهاند، ادامه میدهد: فکر میکنند همه ما سلبریتی هستیم و درآمدهای آنچنانی داریم . در تئاتر که اصلا سلبریتی نداریم. در سینما هم چند چهره داریم که درآمدهای میلیاردی داشته باشند؟ این قانون با چه منطقی قرار است اجرا شود.
او با همه اینها امیدوار است میان سلبریتیها و قشر متوسط و ضعیف هنرمندان تفاوت قایل شوند و یادآوری میکند: ما هم در نمایشمان داریم همین نکته را میگوییم. انصاف نیست کسانی مانند مرا که برای پژوهش، نگارش و کارگردانی هر کار زحمات بسیاری متقبل میشوم ودرآمدی ناچیز دارم، با کسانی مقایسه کنند که درآمدشان افسانهای است.
مهران رنجبر با ابراز تاسف از اینکه فعالیت هنری هنوز به عنوان شغل شناخته نشده است، سخنان خود را این گونه به پایان میبرد: اصلا مگر سینما و تئاتر شغل محسوب میشوند؟ مالیات را از مشاغل پر درآمد میگیرند. کار ما که هنوز جزو مشاغل به شمار نمیآید. ما مالیات چه چیزی را باید بپردازیم؟