این حالا دومین نقشآفرینی او در فیلمهای سینمایی است، بازیگری که بعد از «لباس شخصی» گمان میرفت بتواند حضوری پررنگ در عرصه سینما داشته باشد اما توقیف یکباره «لباس شخصی» مانعی شد تا بتواند بیشتر معرفی شود.
مهدی نصرتی بازیگر نقش اول «لباس شخصی» و «ضد» که عدهای او را یادآور بازیهای نوید محمدزاده میدانند اما معتقد است جنس بازی او متفاوت از نوید محمدزاده است و با آنکه در دو فیلم با موضوع تحولات تاریخ معاصر به ایفای نقش پرداخته است اما دوست دارد، فیلمهای اجتماعی را نیز بیازماید.
با مهدی نصرتی بازیگر فیلم سینمایی ضد به کارگردانی امیرعباس ربیعی به گفتگو نشستیم که شرح این گفتگو را در زیر میخوانید:
* بعد از تجربه موفق «لباس شخصی» این دومین همکاری شما با امیرعباس ربیعی بهعنوان یک کارگردان جوان است. کمی درباره شکلگیری این همکاری و ادامه آن در پروژه «ضد» توضیح میدهید؟
تجربه کار کردن با امیرعباس ربیعی در پروژه «لباس شخصی» بسیار برای من شیرین بود. سلیقه بازیگری و بازیگردانی بسیار به نگاه و سلیقه من نزدیک است. برنامه خاصی برای همکاری در دومین فیلم نداشتیم اما طی دو سال پس از جشنواره سیوهشتم که فیلم «لباس شخصی» رونمایی شد، همه چیز تحت تأثیر کرونا بود و به همین دلیل کمکار بودم. پیشنهادهایی به من میشد که نقشها را دوست نداشتم و ترجیح میدادم آنها را بازی نکنم. منتظر نقشها و قصههای متفاوتتری بودم.
با وجود آنکه فیلم «ضد» برای امیرعباس ربیعی بود، فیلمبرداری آن را هاشم مرادی برعهده داشت که پیشتر «لباس شخصی» را فیلمبرداری کرده بود و حتی طراح صحنه و لباس هر دو پروژه هم دکتر محمدرضا شجاعی عزیز بود، احساس کردم تفاوتهای خیلی زیادی میان نقش سعید در فیلم «ضد» با یاسر در «لباس شخصی» وجود دارد. قصه فیلم هم پرداخت خوبی داشت. تجربه همکاری قبلیام با این تیم هم برایم بسیار خوشایند بود و نتیجه خوبی به همراه داشت. به دلیل جمیع این موارد ایفای نقش در «ضد» را پذیرفتم.
اساساً علاقهای تکرار بازی در یک ژانر خاص ندارم. «ضد» از نظر ژانر یک فیلم جاسوسی و عاشقانه محسوب میشود اما علاقه خودم به ایفای نقش در فیلمهای اجتماعی است. نه اینکه فیلمهای اجتماعی وجهه بهتری داشته باشند، اما بهعنوان بازیگر احساس میکنم تنوع نقشهای بیشتری در فیلمهای اجتماعی وجود دارد* به نظر میرسد امیرعباس ربیعی غیر از عوامل پشت دوربین، در زمینه ترکیب بازیگران هم به دنبال تشکیل یک تیم همراه برای ادامه فیلمسازی است و نشانه آن هم برخی بازیگران مشترک دو پروژه است؛ این برداشت درست است؟
در زمینه بازیگران اصلی که اینگونه نیست. غیر از من دیگر بازیگران اصلی فیلم «ضد» عبارتند از لیلا زارع، لیندا کیانی و نادر سلیمانی که در فیلم «لباس شخصی» نبودند. در زمینه بازیگران فرعی اما بله این اتفاق افتاده و از برخی بازیگران همان پروژه در این کار نیز استفاده شده است.
* البته این تجربهای است که پیشتر محمدحسین مهدویان هم در سینما داشته و به نظر میرسد تجربه موفقی هم بوده است.
در این مورد طبیعتاً امیرعباس ربیعی باید پاسخگو باشد. من اطلاعی از این رویکرد ندارم. درباره انتخاب من این تکرار در ۲ پروژه اتفاق افتاده است اما دوستان دیگری در «لباس شخصی» چه در پشت صحنه و چه در ترکیب بازیگران بودند که در پروژه «ضد» حضور ندارند. جواب دقیقتر در این زمینه را خود امیرعباس ربیعی میتواند بدهد.
* شما خودتان هم به نقشآفرینی در فیلمهای مرتبط با تاریخ معاصر آن هم با موضوعات ملتهب علاقه دارید یا صرفاً به دلیل جذابیت نقش پس از «لباس شخصی» حضور در «ضد» را هم پذیرفتید؟
نه واقعاً اینگونه نیست. اساساً علاقهای تکرار بازی در یک ژانر خاص ندارم. «ضد» از نظر ژانر یک فیلم جاسوسی و عاشقانه محسوب میشود اما علاقه خودم به ایفای نقش در فیلمهای اجتماعی است. نه اینکه فیلمهای اجتماعی وجهه بهتری داشته باشند، اما بهعنوان بازیگر احساس میکنم تنوع نقشهای بیشتری در فیلمهای اجتماعی وجود دارد و به همین دلیل علاقهمند ورود به این نوع از سینما هستم. چه امیرعباس ربیعی و چه دیگر کارگردانانی که با آنها کار نکردهام، اگر فیلم اجتماعی بسازند از آن استقبال میکنم. اگر ۲ نقش مشابه در ۲ فیلم پیشنهاد شود، احتمالاً فیلمی را که داستان اجتماعی داشته باشد را انتخاب خواهم کرد.
* «لباس شخصی» پس از رونمایی در جشنواره فیلم فجر گرفتار نوعی توقیف شد و فیلم هنوز به اکران عمومی درنیامده، این شرایط چه تأثیری برای دیده شدن بهتر شما داشته است؟
بله تأثیر داشت. خودم فکر میکردم با توجه به برنامهای که تیم تولید فیلم تدارک دیده و به گوش ما هم رسیده بود، قرار بود فیلم «لباس شخصی» پس از رونمایی در جشنواره روانه اکران شود. فیلم بهعنوان فیلم یک کارگردان فیلماولی به خوبی در جشنواره فیلم فجر دیده شد اما جلوی اکران عمومی آن را گرفتند. از طرف دیگر هم کرونا رسید و کلاً فعالیتهای سینمایی کاهش پیدا کرد. این شرایط با توقیف فیلم ما هم همراه شد و اتفاقی که باید رخ میداد کامل نشد.
طبیعتاً در یک فیلم که بازی میکنید، بعد از آن در جشنواره اکران میشود و بعد مردم در اکران عمومی کار شما را میبینند و همین باعث میشود تا بهعنوان یک بازیگر، اتفاقی که باید برای شما بیفتد. گویی پروسه کار من در «لباس شخصی» با جلوگیری از اکران عموی آن، کامل نشد و اخته ماند. شاید اگر فیلم به موقع اکران میشد، من در جشنواره سال قبل هم میتوانستم فیلمی داشته باشم، نه اینکه با یک سال غیبت و با عوامل همان فیلم قبلی امکان حضور در جشنواره فجر را پیدا کنم.
* درباره شباهت ظاهری خود با نوید محمدزاده که در زمان اکران «لباس شخصی» هم برخی آن را مطرح میکردند، نظری ندارید؟
واقعاً نمیدانم دلیل این شباهت چیست اما برخی آن را مطرح کردهاند. حتی میگویند صدای من هم شبیه نوید محمدزاده است. درباره شباهت ظاهری واقعاً نمیتوانم اظهارنظری داشته باشم اما فکر میکنم استایل و جنس بازی من با بازیگری نوید محمدزاده متفاوت است. نوید محمدزاده بازیگری است که محبوبترین نقشهای عصیانگر سینمای ایران در یک دهه اخیر ایفا کرد و اگر نگوییم بهترین، حداقل یکی از بهترینها بوده است. هم بهترین نقشها به او پیشنهاد شده و هم بهترین ایفای نقش را در این آثار داشته که دستمریزاد هم دارد.
در دهه ۶۰ ممکن بود افراد عشق و مشغلههایی هم داشته باشند اما همه آنها درگیر با سیاست شده بود. از دانشجو تا کارمند، در اوایل دهه ۶۰ سیاست زندگی همه آدمها را احاطه کرده بود. سعید هم به تبعیت از کل جامعه درگیر این شرایط بوده استنقش یاسر در فیلم «لباس شخصی» یک آدم عادی است به واسطه التهابات و فشارهایی که در دقایق ابتدایی فیلم متحمل میشود، از حوالی دقیقه ۱۵ فیلم به یک عصیانگری میرسد و به هر قیمتی شده است میخواهد به نتیجه برسد. شاید همین ویژگی نقش و شباهت فینفسه آن با نقشهای نوید محمدزاده را بتوانم بپذیرم اما اینکه حتی در یک پلان خواسته باشم بهجای نشان دادن خودم که سالهاست کار بازیگری را دنبال میکنم، کس دیگری را تکرار کنم، واقعاً اینگونه نبوده و بهعنوان کسی که توانایی بازیگری را در خود میبینم، نمیتوانم به خودم چنین اجازهای را بدهم. من و نوید محمدزاده همنسلیم و احتمالاً انگیزهها و دغدغههای مشابهی هم داشته باشیم، در بستری مشترک به نام «تئاتر» بازیگری را یاد گرفتهایم هر دو با ولع میخواهیم که از فرصتها استفاده کنیم و بهترین نقشآفرینی را داشته باشیم.
*در فیلم «ضد» ایفاگر نقش «سعید» هستید که به نظر میرسد فردی مستأصل و در مواردی متزلزل است، کمی درباره ایفای این نقش بگویید.
درباره داستان فیلم ترجیح میدهم پس از دیده شدن آن بگویم اما درباره این استیصال و اضطرابی که اشاره میکنید، به سالها قبل از مقطعی که داستان فیلم شروع میشود بازمیگردد. فیلم در دهه ۶۰ روایت میشود اما به نظر میرسد سعید از سالها قبل دچار اضطراب و دوگانگیها در شخصیت خود است. این بخشی از تحلیل شخصیتی است که توسط فیلمنامهنویس و کارگردان به من منتقل شد و من هم برمبنای همان تلاش کردم شخصیت سعید شکل بگیرد. شخصیت پیچیدهای است که ایفای نقش آن برایم بسیار دوستداشتنی و البته خیلیخیلی سخت بود. هم به لحاظ فیزیکی و بیشتر به لحاظ روحی و روانی، نقش درگیرکنندهای بود. نقشی نبود که بتوان در روال عادی زندگی آن را ایفا کرد. از زمانی که صحنه فیلمبرداری را ترک میکردم، درگیر این کاراکتر بودم تا زمانی که فردا صبح مجدد سر صحنه حاضر شوم. لحظهای شخصیت «سعید» در طول فیلمبرداری من را رها نکرد.
این تنها به دلیل وسواسهای من هم نیست، خود این شخصیت آنقدر قدرتمند است و جزییات دارد و آنقدر با من متفاوت است که نمیتوانستم رفت و برگشت داشته باشم. وقتی احساس کردم با هدایت تیم سازنده روی ریل درست ایفای این نقش قرار گرفتهام، آن را به فال نیک گرفتم و با کمترین فاصله از آن در طول فیلمبرداری، زندگی کردم. پیچیدگی این کاراکتر به پیچیدگی زندگی افرادی برمیگردد که در دهه ۶۰ ممکن بود عشق و مشغلههایی هم داشته باشند اما همه آنها درگیر با سیاست شده بود. از دانشجو تا کارمند، در اوایل دهه ۶۰ سیاست زندگی همه آدمها را احاطه کرده بود. سعید هم به تبعیت از کل جامعه درگیر این شرایط بوده که در روند دراماتیزه شدن زندگیاش برای تبدیل شدن به یک روایت سینمایی این چالشها برایش پیچیدهتر هم شده، سعید کسی است که شاید میخواست یک زندگی عادی داشته باشد اما سیاست به جزئیات زندگیاش رخنه کرده است.
* به نسبت فیلم «لباس شخصی» به نظر فیلم «ضد» از نظر داستانی کمتر متکی بر اطلاعات مخاطب و اشراف او بر تحولات تاریخ معاصر است.
درباره فیلم «ضد» که حتماً همینطور است اما درباره «لباس شخصی» هم معتقدم مخاطبان با حداقل اطلاع از فعالیتهای حزب توده در ابتدای دهه ۶۰ میتوانند با فیلم همراه شوند، شاید دریافتهای کمتری داشته باشند اما اینگونه نیست که نتوانند با داستان فیلم همراه شوند. فیلم «ضد» اما بینیاز از هر توضیح است و حتی فردی که ایرانی نیست هم میتواند با داستان آن همراه شود.