در عین حال، حتی در همین صحبتهای روز گذشته علیرضا دبیر نیز باز تناقض وجود دارد. دبیر میگوید دعوت دوستانه به آمریکا را پذیرفته، چون مقابله با تیم ملی این کشور برای کشتیگیران ایرانی خوب است؛ بااینحال او در واکنش به این موضوع که اگر آمریکا به او ویزا ندهد، چه میکند؟ میگوید از اعزام تیم به آمریکا انصراف میدهد.
اینجا همان تناقضی است که دربارهاش صحبت شد. اگر علیرضا دبیر پذیرفته که مسابقه با آمریکا به سود کشتیگیران ایرانی است، چرا میگوید اگر آمریکا به خودش ویزا ندهد تیم را اعزام نمیکند؟ او قرار است فردیت را به صلاح تیم ترجیح دهد؟
از طرفی، دبیر میگوید از کشور آمریکا خوشش نمیآید، ولی سؤال اینجاست چطور کسی که از آمریکا خوشش نمیآید ساعتها در دوبی، در صف ایستاده تا ویزای این کشور را بگیرد و به آنجا سفر کند؟ داشتن گرینکارت، اظهارات ضدآمریکایی، واردکردن امور سیاسی به یک رخداد ورزشی، بیان حرفهای عامهپسند و در نهایت اظهارنظرات ضدونقیض از فردی که خودش را دلسوز ورزش میداند، موضوعاتی است که علیرضا دبیر را بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین برده است.
او درست در روزهایی این اظهارات و اعتقادات را با صدای بلند جار میزند که ورزش ایران گرفتار اتفاقهای ریز و درشتی است که بسیاری از آنها حاصل همین اظهارات بحثبرانگیز است؛ داستان جودو، سختیهای موجود سر راه شطرنج و البته نگرانیهای روزافزون مبنی بر تنگشدن عرصه بر رشته کشتی، همگی حاصل صحبتهای تند از تریبونهای رسمی توسط چهرههای رسمی است. بیان چنین اعتقاداتی ایرادی ندارد و نمیشود بر اظهارکننده خردهای گرفت، ولی به شرط آنکه حرف با عمل چنین افرادی همخوانی داشته باشد و از سوی دیگر پای این اظهاراتشان در مجامع بینالمللی بمانند و مواضع را به صورت رسمی بیان کنند.