امین پرتو - پژوهشگر مسائل نظامی و استراتژیک
حکومت بشار اسد و نظام بعث حاکم بر سوریه گرچه توانست 14 سال جنگ داخلی را پشت سر بگذارد، اما در برابر تحولاتی که کمتر از 13 روز به طول انجامید، دوام نیاورد. اسد فرار کرد و ارتش سوریه نیز بدون مقاومتی مؤثر در برابر ائتلاف رنگارنگ مخالفان مسلح، با فرار و پنهانشدن افسران و فرماندهان خود ناپدید شد. چرا ارتش سوریه نتوانست در برابر این تهاجم مقاومت کند؟ توانمندیهای انسانی و تجهیزاتی ارتش سوریه در مقایسه با ابتدای جنگ در چه وضعیتی قرار داشت؟ آیا مدل فروپاشی ارتش سوریه در کشوری مانند ایران امکان تکرار دارد؟ پاسخ به این سؤالات موضوع نوشتار حاضر است.
وضعیت جامعه، اقتصاد و سیاست در سوریه در آستانه فروپاشی ارتش
باید گفت گرچه اغلب تحلیلگران از سرنگونی سریع حکومت بشار اسد غافلگیر شدند، اما زمینه این سرنگونی به سالها پیش بازمیگردد. 14 سال جنگ داخلی در سوریه سبب شده بود شیرازه اقتصادی و سیاسی کشور فروبپاشد. سوریه با 500 هزار کشته، شش میلیون مهاجر و پنج میلیون نفر آواره داخلی، با از دست دادن حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی و نابودی نهادها روبهرو بود. اقتصاد ملی سوریه به واسطه جنگ و ویرانی ناشی از آن، همچنین تحریمهای آمریکا ذیل قانون سزار، به کلی از بین رفته بود. در اثر این شرایط، ارزش پول ملی سوریه به طرز وحشتناکی سقوط کرده و معضلات بسیاری را برای معیشت مردم ایجاد کرده بود. زیرساختهای حیاتی و خدماترسان کشور نیز در اثر سالها جنگ داخلی تا حد زیادی از کار افتاده بودند. همزمان با عدم التیام زخمهای سیاسی و اجتماعی جنگ داخلی، گروههای تا بن دندان مسلح همچنان در ادلب و پیرامون آن حضور داشتند و آماده عملیات بودند. ترکیه و آمریکا نیز در داخل خاک سوریه (که چیزی بیش از یکسوم مساحت آن را شامل میشد) آزادانه حضور داشتند. روشن بود که همه عوامل بروز جنگ داخلی در سوریه کماکان و حتی قویتر از گذشته، به قوت خود باقی بودند.
زمینه نظامی فروپاشی ارتش سوریه
در ابتدا به کالبدشکافی ارتش سوریه در دوره بهار عربی میپردازیم. فروپاشی ارتش سوریه از چند ماه بعد از آغاز اعتراضات سال ۲۰۱۱ و زمانی که ارتش آزاد سوریه یا «جیش السوری الحر» با تمرد از ارتش سوریه پایهگذار مبارزه مسلحانه علیه بشار اسد شد، آغاز شد. گرچه بسیاری باور دارند که شاکله اصلی ارتش سوریه حفظ شده و نمیتوان از فروپاشی آن یاد کرد، اما باید گفت تشکیل ارتش آزاد سبب بههمریختگی ساختار انسانی ارتش سوریه شد.
ارتش سوریه برپایه نیروی زمینی بود و در آستانه جنگ داخلی سوریه، ارتشی نهچندان پیشرفته اما بزرگ وجود داشت؛ ارتشی با حدودا پنج هزار تانک و پنج هزار نفربر زرهی، درحالیکه در ایران مجموعا هزارو 800 تانک و دو هزار نفربر زرهی وجود دارد. نیروی هوایی سوریه در آستانه جنگ داخلی ۵۰۰ فروند هواپیمای جنگنده و بمبافکن (میگ ۲۱ و میگ ۲۳، سوخو ۲۲، میگ ۲۹، سوخو ۲۴ و هواپیمای آموزشی رزمی آلباتروس) و یک ناوگان عظیم هلیکوپتری میل ۸ و ۱۷ شامل حدود ۳۰۰ هلیکوپتر و همچنین میل ۲۴ و هلیکوپترهای فرانسوی غزال در اختیار داشت. اگر این ناوگان را با نیروی هوایی ایران که شاید ۱۵۰ یا ۱۶۰ فروند جنگنده و 200 هلیکوپتر فعال دارد مقایسه کنیم، درمییابیم که ارتش سوریه ارتش کوچکی نبود. اتفاقی که با جنگ داخلی سوریه افتاد این بود که بدنه نیروی پیاده ارتش سوریه از دست رفت. ارتش سوریه تا آنجا پیش رفت که در عرض یک سال از آغاز بحران و در آستانه ۲۰۱۳، با مشکل شدید کمبود نفرات و نیروی انسانی مواجه شد. بهتدریج، استهلاک نیروی انسانی تا اندازهای افزایش یافت که متحدین سوریه خود را ناگزیر به ارائه حمایت بیشتر به ارتش سوریه دیدند؛ چراکه دیگر ارتش سوریه قادر به حفظ وضع موجود نبود.
لذا از لحاظ انسانی، با یک ارتش ضعیف مواجه بودیم که میبایست در سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ شکست میخورد و این حضور ایران و روسیه بود که سوریه را از نابودی و شکست دور کرد. در سال ۲۰۲۴ و در آستانه فروپاشی، ارتش سوریه کمتر از ۱۰۰ فروند هواپیمای جنگی فعال و ناوگان هلیکوپتری ۱۰۰فروندی داشت. نیروی زمینی هم ضایعات عظیم تانک یعنی بیش از دو هزار فروند تانک را از دست داده بود. با وجود کمکهای روسیه و تأمین ادوات زرهی و هلیکوپتر، ضرباتی که به ارتش سوریه وارد شده بود به قدری سنگین بود که قادر نبودند آن را بازسازی کنند. سرانجام، با جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ تمام برنامههای بازسازی ارتش سوریه متوقف شد. از سال ۲۰۲۰ تا سال ۲۰۲۴، یعنی طی انجماد مخاصمه، تحولی در ارتش سوریه روی نداد و فقط ایران و روسیه آن را حفظ کرده بودند. با این اوصاف، چند روند اساسی در فروپاشی ارتش سوریه و عدم مقاومت آن در برابر تهاجم مخالفین در سال ۲۰۲۴ نقش داشت. اولا، ۱۴ سال جنگ داخلی سبب شده بود ارتش سوریه بهشدت فرسوده و خسته شود.
این ارتش، با آنکه توانسته بود مخالفان را تا حد زیادی شکست دهد، اما این پیروزی اولا با کمکهای ایران و حزبالله و بقیه محور مقاومت و روسیه به دست آمده بود و ثانیا بهای بسیار سنگینی برای کسب آن پرداخته شده بود. حجم عظیمی از فرماندهان و افسران ارتش سوریه در این جنگ طولانی کشته شدند که این بهجز انبوه افسران و درجهدارانی بود که از خدمت گریخته یا ارتش آزاد سوریه را تشکیل داده بودند. نیروی زمینی سوریه که به نیروهای وظیفه یکسره متکی بود به سبب اکثریت اهل سنت کشور دچار مشکل در تأمین نیرو بود. خدمت سربازی طولانی، سربازان وظیفه را کاملا فرسوده کرده بود. از نظر تجهیزاتی نیز ارتش سوریه در وضعیت بسیار وخیمی بود. در مورد نیروی انسانی نیز چنانکه گفتیم، وضعیت بسیار وخیم بود. فروپاشی نیروی زمینی باعث شده بود نیروهای بسیج مردمی با ابتکار ایران تشکیل شوند و از آن مهمتر، نیروهای مقاومت هم به کمک ارتش سوریه بیایند. در حقیقت، بدون پشتیبانی هوایی روسیه و بدون حضور زمینی ایران و مقاومت، ارتش سوریه توان ناچیزی داشت.
دومین مسئله مربوط به فروپاشی ارتش سوریه، روحیه نفرات آن حتی تا بالاترین سطوح بود. سومین مسئله مربوط به فروپاشی ارتش سوریه، جامعهپذیری سربازان و نسل جدید نظامیان این کشور بود. نکته قابل توجه این که از جنگ داخلی ۱۴ سال گذشته است. افرادی که در زمان شروع جنگ داخلی چهار، پنج یا ششساله بودند اکنون در سن سربازی هستند. نسل قبلی آنها که در مدارس و دانشگاه و صداوسیمای بشار اسد تربیت شدند، هیچ اعتقادی به نظام بعث نداشتند. اکنون این نسل جدید میخواست چه اعتقادی به نظام بعث و اسد داشته باشد؟ روشن بود که ۱۴ سال جنگ داخلی، تغییر نسلی عظیم و عمیقی در جامعه سوریه ایجاد کرده بود که در نیروهای مسلح هم انعکاس داشت.
چرا مدل سوریه در ایران رخ نخواهد داد؟
به چهار دلیل تحولی که در سوریه رخ داد، یعنی فروپاشی نیروهای مسلح، از نظر وقوع در ایران غیرممکن است.
اولا، ایران مانند سوریه یا برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه مانند ترکیه، عراق، لبنان و اسرائیل نیست که شکاف قومی یا مذهبی بر شکاف سیاسی افزوده شود. تضاد اکثریت سنی با اقلیت علوی در ایران وجود ندارد و در نتیجه این شکاف در درون ارتش و نیروهای مسلح ایران هم موجود نیست که به فروپاشی آنها مانند مدل سوریه منتهی شود. ثانیا، برخلاف سوریه که ایران و روسیه به کمک دولت آن آمدند و بازیگران خارجی دیگر نیز به طور وسیع فعال شدند، روند تحولات مشابهی در ایران وجود ندارد. ثالثا، میان نظام بعثی سوریه که چیزی از جنس نظام بعثی عراق با همان شیوه و استراتژی بود، با نظام سیاسی ایران تفاوتهای بسیاری وجود دارد که نمیتوان آنها را با هم مقایسه کرد. رابعا، روحیه و ذهنیت مردم ایران هم مانند سوریه نیست. با آنکه ایران نیروهای مسلح گسترده و قدرتمندی دارد، اما آن چیزی که کشور را از ناامنی و درگیری با وجود همه مشکلات، فشارها و تحریمها حفظ کرده، خود مردم ایران بودهاند. در ایران، اصولا امنیت، مردمساخته است و اگر مردم همراهی نکنند، تصور تأمین امنیت بیهوده و خیالی است. به سبب همین همراهی بوده که وضعیتی مانند سوریه پیش نیامده و پیش هم نخواهد آمد.
منبع: sharghdaily-960137