hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اقتصادی > ریشه اصلی بحران آب در ایران/ کم آبی یا تخصیص نابهینه منابع

گفت و گوی تفصیلی با یک کارشناس؛

ریشه اصلی بحران آب در ایران/ کم آبی یا تخصیص نابهینه منابع

"ایران کشوری کم آب" این کلید واژه بسیاری از مسئولان طی دهه‌های اخیر در مواجهه با پرسش‌های پیرامون علل مواجهه ساکنان شهرها و روستاها با تنش آبی و نامتعادل و نامتناسب بودن دسترسی به آب مورد نیاز در همه فصول و ایام سال بوده است. در مقابل، اکثر کارشناسان بر این باور تاکید و اصرار داشته‌اند که ایران بحران آب ندارد، بحران در مدیریت آب است. مدیریتی که دو بخش عرضه و تقاضا را شامل می‌شود.

به اعتقاد کارشناسان، ابزار اصلی در مدیریت آب، دانش اقتصاد است؛ به طوری که با کمک داده‌‏ها و اطلاعات فنی به دست آمده از مطالعات مهندسی آب (هیدرلوژی، زمین‌‏شناسی، عمران، آبیاری و زهکشی، کشاورزی و ...) و با کمک ابزار دانش اقتصاد، بهترین و مناسب‏ترین تصمیم در بخش آب گرفته می‌‏شود.

اقتصاد، دانش کمیابی است. هنگامی به دانش اقتصاد نیاز داریم که با مسئله‌ای به نام کمیابی منابع روبرو باشیم. مدیریت، به کارگیری درست، به‌هنگام و بهینه منابع و امکانات برای دستیابی به یک محصول یا هدف مشخص و دانش اقتصاد، راهنما و ابزار اصلی در دانش مدیریت است. به این ترتیب وقتی بحران مدیریت آب داریم، معنای ساده آن این‌ست که ابزار دانش اقتصاد را در مدیریت آب به کار نگرفته‏‌ایم.

با کمک مباحث دانش اقتصاد می‌‏توان در هر دو وضعیت اقتصاد بازار (آزاد) یا اقتصاد برنامه‌‏ای (دولتی)، ترکیب بهینه منابع را تعیین کرد و بیشترین کارآیی را از محدودیت‌‏های موجود و اهداف متضاد و مختلف پدید آورد. با این حال، دغدغه اصلی، به‌کارگیری دانش اقتصاد در مدیریت منابع آب کشور است. 

برای بررسی کارشناسی مبحث آب و حواشی آن، با داریوش مختاری، یکی از کارشناسان حوزه آب و انرژی گفت و گو کرده‌ایم که ماحصل آن در ادامه خواهد آمد. 

رویدادایران: آیا منابع آب در ایران کمیاب است؟

داریوش مختاری: مفاهیم کمبود آب، کم‌‏آبی و کمیابی آب به طور معمول مترادف یکدیگرند و مفهوم کمیابی به گزاره اقتصادی نزدیکتر است. چون در برابر مفهوم فراوانی معنا دارد و اقتصاد، دانش کمیابی است. از این جهت، کمیابی بهتر می‌‏تواند نمایانگر کمبود بلندمدت و مزمن منابع آب یک کشور باشد.

به واقع محدودیت دسترسی و کمبود را بهتر نشان می‏دهد. کمیابی یا کم‌‏آبی منابع آب به میزان منابع آب در دسترس و حجم بهره‌‏برداری از آن بستگی دارد. هنگامی به طور دقیق می‏‌توان گفت کمبود آب داریم که تخصیص منابع آب به درستی انجام شده باشد و در همان حال، میزان بهره‌‏برداری از منابع آب تجدیدشونده به میزانی باشد که ویژگی تجدیدشوندگی منابع آب حفظ شود.

به این ترتیب پس از رعایت دو معیار "تخصیص بهینه منابع آب برداشت ‏شده" و "ویژگی تجدیدشوندگی منابع آب"، می‌‏توان به درستی در خصوص کمبود منابع آب در کشور نظر داد. به عبارت روشن‏تر، ایران با مساحت 1 میلیون و 648 هزار و 195 کیلومتر مربع و نزدیک به 85 میلیون نفر جمعیت ساکن و حدود 90 میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدشونده سالیانه، با رعایت دو معیار یادشده، لزوما کشور کم‌‏آبی نخواهد بود. در حالی که سرانه منابع آب، بیشتر و بیشتر، کاهش یافته و نرخ تجدیدشوندگی سفره‌‏های آب زیرزمینی تقریبا منفی و فاجعه ‏بار شده است، آبخوان‌‏ها دچار فرونشست شده‌‏اند و دست‌‏کم 40 درصد حجم فیزیکی مخازن طبیعی زیرزمینی از بین رفته‌‏اند. این وضعیت، نشان از یک اختلال جدی در مدیریت منابع آب کشور دارد.

رویدادایران: پس، بهتر است پیش از بحث بیشتر پیرامون تخصیص منابع آب، ویژگی تجدیدشوندگی را توضیح دهید.

داریوش مختاری: از دیدگاه آبشناختی، با هر میزان مشخصی منابع آب سطحی یا زیرزمینی، یک چرخه آب داریم. مهمتر از آن، بیلان منابع آب است. بیلان، منابع و مصارف آب در یک حوزه آبریز را تراز می‌‏کند. در متن بیلان، میزان برداشت از ذخایر آب زیرزمینی نیز مشخص می‌‏شود. در گذشته‌‏های نه چندان دور، برداشت از ذخایر آب سطحی (رودخانه) و یا زیرزمینی (چشمه و قنات) انجام می‌شد که خطری برای پایداری منابع آب زیرزمینی وجود نداشت. به عبارتی یک سازوکاری تعریف شده بود که بدون اینکه دغدغه‌‏ای در خصوص پایداری سفره‏‌های آب زیرزمینی وجود می‌‏داشت، به طور خودکار وجه پایداری آبخوان‌‏ها رعایت می‌‏شد و هیچگاه نرخ تجدیدشوندگی منفی نمی‌‏شد. در حالی که پس از افزوده ‏شدن یک منبع جدید به نام چاه، به مرور به عمق چاه‌‏ها افزوده شد و کار به جایی رسید که نرخ تجدیدشوندگی سفره‌‏های آب زیرزمینی منفی شد. به طوری که میزان برداشت از آبخوان‌‏ها از میزان تغذیه سالیانه بیشتر شد و در نتیجه، بیلان منابع هنگامی با مصارف تراز می‌‏شود که سالیانه از بخشی از ذخیره ثابت آبخوان‏‌ها برداشت انجام شود. از دیدگاه پایداری منابع آب، مشکل فقط در خصوص ناپایداری سفره‏‌های آب زیزمینی نیست، بلکه منابع چشمه و قنات و رودخانه‌‏ها نیز به ناپایداری گرویدند؛ به طوری که با برداشت بی‏رویه آب از آبخوان‌‏ها و با احداث سدهای فراوان، همزمان منابع آب قنات، چشمه و رودخانه نیز رو به خشکی و کم آبی گذاردند.

برای اینکه چنین وضعیتی پیش نیاید، سقف برداشت از منابع تجدیدشونده برابر 40 درصد در نظر گرفته می‌‏شود. اینکه در جغرافیای ایران چنین وضعیتی پیش آمده محصول این است که کل آورد آبی رودخانه به واسطه مخزن سدها در مقیاس 50 میلیارد متر مکعب استحصال می‌‏شود و افزون بر آن با برداشت بیش از 40 میلیارد مترمکعب از آبخوان‌‏ها، ضمن پدیدآوری یک تراز منفی به مقیاس 6 میلیارد مترمکعب در هر سال، زمینه ناپایداری منابع آب زیرزمینی فراهم شده است. برای اینکه چنین نشود مخازن سدها ‏باید در حدود 20 میلیارد مترمکعب و برداشت از آبخوان‏‌ها نیز در حدود 20 میلیارد مترمکعب باشد. با میزان برداشتی معادل 40 میلیارد متر مکعب، شادابی به رودخانه‌‏ها باز خواهد گشت و آبخوان‏‌ها نیز کمتر فرونشست خواهند کرد.

رویدادایران: آیا حدود 40 میلیارد مترمکعب آب می‌‏تواند پاسخگوی تامین غذای 85 میلیون نفر و نیازهای بخش‏‌های صنعت و شهری و روستایی باشد؟

داریوش مختاری: از همین جاست که معیار دوم یعنی تخصیص بهینه منابع آب، راهنمای عمل خواهد بود. پرسش پایه این بود که آیا کمبود آب داریم؟ پاسخ این است که به احتمال با رعایت سقف برداشت‏‌ها مبتنی بر پایداری منابع آب، با کمبود روبرو هستیم. چون با رعایت پایداری منابع آب و شادابی رودخانه‌‏ها و محیط زیست، میزان مشخصی منابع آب در برابر تقاضای فزاینده برای منابع آب داریم. ولی پاسخ دقیق زمانی امکان‏پذیر است که تخصیص بهینه به مصارف مختلف انجام شود.

از همین جا لازم است از دانش اقتصاد کمک گرفت. به این ترتیب لزوما، کم‌‏آبی (کمبود کوتاه‌‏مدت) یا کمیابی (کمبود مزمن و بلندمدت) در جغرافیای ایران نداریم. چنانچه میزان مصارف (تقاضا) با رعایت تخصیص بهینه منابع به مصارف پربازده از نرخ تجدیدشوندگی و حفظ پایداری منابع آب بیشتر باشد، می‌‏توان گفت کمبود منابع آب داریم.

رویدادایران: پیامدهای کم‌‏دقتی در تخصیص بهینه منابع آب چیست؟

داریوش مختاری: اگر با برداشت بی‏‌رویه منابع آب، امروز گردشگری رشد کرده بود و صنعت کشور، پویا و نوآور بود و سهم بخش کشاورزی از کل اقتصاد کاهش پیدا کرده بود و گلخانه‎‌ها یکی از منابع اصلی امنیت غذایی بودند. در این صورت لااقل می‌‌شد انتظار داشت که بدون رعایت معیار برداشت با رعایت پایداری منابع آبی، منابع آب زمینه صنعتی ‏شدن و رشد صنعت گردشگری را فراهم کرده بود.

اکنون نه منابع آب پایدار داریم نه صنعت و نه گردشگری پایدار. به عبارتی در یک تله خطرناک توسعه‏ نیافتگی ناشی از کم آبی قرار گرفتیم. یادآوری می‌‏شود که ناپایداری منابع آب به حدی است که گلوگاه‌‏های خطرناکی نیز داریم. مثلا تمرکز بیش از 20 میلیون از جمیعت کشور در استان‌‏های تهران و البرز بسیار نگران‏ کننده است.

یا اینکه بسیاری از صنایع به دنبال کم‌‏آبی تعطیل می‌‏شوند. اینها در شرایطی است که یک خشکسالی دو یا سه ساله می‌‏تواند نگرانی بزرگی پدید بیاورد. به عبارتی ماهیت مدیریت آب کشور به گونه‌‏ای است که تهدیدها را بزرگ و بزرگتر می‌‏کند و فرصت‏‌ها را کوچک و کوچکتر. دقیقتر این است که میزان وابستگی به بارش‏‌های سالیانه بیشتر شده و این همان مفهوم ناپایداری است.

می‌‏توان گفت موازین دفاع غیرعامل، در کلان مدیریت آب در کشور رعایت نمی‌‏شود. چون هر آن می‌‏توان در برابر کمبود چندین ساله بارش‌‏ها غافلگیر شد و تهدیدهایی که باید پیش‏بینی می‏شدند و نشدند به یکباره در کمبود بارش‌‏ها سر باز می‌‏کنند. در همان حال زیر پایمان نیز خالی است و تهدیدهای ناشی از فرونشست نیز در مواقع کم‌‏آبی به سبب هجوم بیشتر به آبخوان‌‏ها افزون‌‏تر و منازعات آبی نیز تشدید می‌‏شوند. به عبارتی تهدید پشت تهدید می‌‏آید. یعنی دفاع غیر عامل به تهدید عامل تبدیل شده است.

به این ترتیب، برداشت 100 و یا 120 درصدی از منابع آب با تخصیص نادرست آن، همراه شده است و هر دوی اینها یعنی وحشت بی آبی در مقاطع خشکسالی. وگرنه تعداد و حجم سدها آنقدر هست که با آورد رودخانه‏‌ها در مقیاس 40 تا 50 میلیارد متر مکعب، اطمینان نسبی و ناپایدار برای مصارف وابسته به سدها فراهم کند. در دوره‌‏های تاریخی گذشته، جبران کمبود بارش‏‌ها از مسیر قحطی‌‏های بزرگ و مرگ و میر نیمی از جمعیت می‌‏گذشت. اکنون، بخشی از کمبود آب با واردات گوشت، گندم، خوراک طیور و بخشی دیگر از راه توقف فعالیت‌‏های صنعتی و کشاورزی و تداوم خشکی رودخانه‌‏ها فراهم می‌‏شود.

رویدادایران: پس با رعایت معیار پایداری یعنی همان برداشت در حدود 40 میلیارد متر مکعب از منابع آب، می‏‌توان انتظار داشت با کمک تخصیص بهینه منابع آب، انتظار موازنه منابع و مصارف آب را در کشور داشت؟

داریوش مختاری: بر پایه دانش هیدرولوژی، حدود 40 میلیارد متر مکعب، استاندارد برداشت پایدار از منابع آب تجدیدشونده کشور است که در چهارچوب مفاهیم عملیاتی بیلان، منابع و مصارف کمی و کیفی آب بازشناسی و ارزیابی می‌‏شود. از این پس، برای ارزیابی دقیق پایداری منابع آب کشور، باید از مفاهیم مدیریت عرضه و تقاضای منابع آب به جای مفاهیم منابع و مصارف کمک گرفت.

برای پاسخ دقیق باید از تعریف متعارف دانش اقتصاد کمک گرفت. یک سر تعریف دانش اقتصاد به خواست‏‌ها و نیازهای نامحدود ارتباط پیدا می‌‏کند. تعریف بنیادین ولی ساده‏ دانش اقتصاد که به واقع شالوده فکری، روانشناختی و فلسفی این شاخه از دانش بشری محسوب می‌شود، عبارت از این است که اقتصاد، دانش تخصیص منابع کمیاب برای خواست‏‌ها و نیازهای نامحدود بشری است.

با این تعریف، چنانچه خواست‌‏ها (Wants) و نیازهای (Needs) جمعیت ایران فراتر از حجم منابع آب در دسترس باشد، کار دانش اقتصاد آغاز می‌‏شود. به عبارتی، چنانچه حجم مصارف از حجم منابع بیشتر باشد، باید وارد مقوله مدیریت عرضه و تقاضای منابع آب شد. منابع آب در همان حال که یک منبع تولید است مستقیما و پس از استحصال می‏‌تواند یک کالا باشد.

در همان حال که شیوه‌‏های مختلفی برای استحصال منابع آب وجود دارد، چهار نوع مصرف مختلف هم برای آب وجود دارد. اقتصاد برای مصارف رقیب یک منبع آب مفهوم پیدا می‌‏کند. همچنین شاخص‌‏ها و معیارهای اقتصادی برای اینکه کدام نوع منبع آب در اولویت سرمایه و نیروی کار موجود برای استحصال قرار بگیرد، کاربرد دارد. در همان حال یک ویژگی دیگر منابع آب زیرزمینی، اینست که چون شرایط یک کالای خصوصی را ندارد و یک منبع عمومی مشترک است، برداشت بی‌‏رویه توسط برخی از مصرف‏کنندگان می‌‏تواند هزینه‌‏های جنبی پدید بیاورد. در همان حال تابع قوانین شکست بازارهاست. به همین سبب، تعیین هزینه فرصت این منابع به منظور کشف قیمت حقیقی آن در بازار جهانی، ممکن نیست. یعنی نمی‌‏توان قیمت بازار جهانی این نهاده (کالا) را یافت و آن را مبنای قیمت حقیقی منبع و بالطبع هزینه فرصت منبع آب در تحلیل منفعت هزینه قرار داد.

مفهوم کالای عمومی در برابر کالای خصوصی است. کالای خصوصی کالایی رقابت‌‏پذیر است و مصرف‏‌کننده برای بهره‌‏برداری از آن ‏باید مبلغی بپردازد. کالای عمومی مادامی که به یک سطح مشخص از تراکم مصرف‏ کنندگان نرسیده باشد، ماهیت عمومی دارد و استفاده یک مصرف ‏کننده مزاحمتی برای سایر مصرف ‏کنندگان ندارد.

رویدادایران: مفهوم دقیق تخصیص منابع آب چیست؟

داریوش مختاری: معنای عبارت "تخصیص بهینه منابع آب کشور"، این است که منابع آب به درستی و بهینه به مصارف مختلف تخصیص داده ‏شود. با این حال، عبارت درست‏‌تر و کامل‏تر، "تخصیص منابع و عوامل تولید برای استحصال ارزانترین منابع آب به منظور دستیابی به پربازده و کارآترین مصرف آب" است.

از دید آبشناختی، دو نوع منبع آب سطحی و زیرزمینی داریم؛ چشمه، قنات و آب چاه، زیرزمینی قلمداد می‌‏شوند. منابع آب رودخانه، جزو منابع آب سطحی است. این منابع نیازمند استحصال هستند تا تامین و عرضه شوند. گاهی استحصال منابع آب، کم هزینه و ساده‏ است؛ همانند انحراف آب یک رودخانه برای اراضی کشاورزی و یا احداث یک خط انتقال آب از یک چشمه طبیعی به محل مصرف. گاهی استحصال منابع آب نیازمند هزینه بیشتری است. تامین یا عرضه این منابع، در مقوله مدیریت عرضه بررسی می‌‏شوند.

کاربرد دانش اقتصاد در این مرحله این است که بیشترین حجم آب با کمترین هزینه، استحصال شود. مبنای محاسبه هزینه، قیمت حقیقی منابع و امکانات لازم برای استحصال آب است. برای نمونه چنانچه قرار باشد گزینه استحصال آب از طریق ساخت سد بررسی شود برای تعیین هزینه اجرایی پروژه به قیمت‏‌های اقتصادی، لازم است قیمت بین‌‏المللی مصالح و نهاده و عوامل ساخت سد، مبنای محاسبه هزینه اجرای طرح‏‌های سدسازی قرار ‏گیرد. تا بتوان قیمت حقیقی پروژه‌‏های آبی را تعیین کرد.

مصارف آب نیز چهارگانه هستند؛ کشاورزی، شهری و روستایی، صنعت و محیط زیست. تخصیص منابع و عوامل تولید برای تامین و عرضه آب است. یعنی منابع و عوامل تولید (کار، متخصص، سرمایه، اعتبارات دولتی و ...) را برای استحصال کدام منابع آب هزینه کنیم. در این حالت، رقابت بر سر تخصیص منابع اعتبارات دولتی برای تامین (عرضه) انواع منابع آب برای تخصیص به مصارف مختلف پیش می‏‌آید. مباحث تحلیل منفعت به هزینه، دو سر تخصیص منابع برای تامین و عرضه آب را به بازدهی مورد انتظار در مصارف مختلف، پیوند می‏‌دهد.

برای نمونه، منابع اعتباری دولت برای شیرین‌‏سازی آب دریا و انتقال به داخل کشور انجام شود یا اینکه منابع اعتباری به توسعه گلخانه‌‏ها و صرفه‏‌جویی در مصارف آب موجود، به کار گرفته شوند. در تحلیل منفعت هزینه، هزینه فرصت منابع اعتباری، برای تخصیص آن به گزینه‌‏های مختلف تامین آب از جمله شیوه‏‌هایی که از راه صرفه‏‌جویی در مصارف آب، امکان تامین آب را فراهم می‌‏کند با یکدیگر رقابت می‌‏کنند.

منابع آب در جایی یک کالاست و در جایی دیگر، نهاده. در مصارف کشاورزی و صنعت، منابع آب یک نهاده (منبع) تولید است در حالی که در مصارف شهری و روستایی، منابع آب یک کالای قابل عرضه برای مشترکان شهری و روستایی است.

در جایی که منابع آب به مانند یک نهاده در تولید محصولات کشاورزی یا کالاهای صنعتی به کار گرفته می‌‏شود، اصول بهره‏‌وری در چهارچوب تامین و عرضه نهاده آب و استفاده آن در مصارف مختلف کشاورزی مبنای تصمیم‌‏گیری اقتصادی است.

آب در این وضعیت می‌‏تواند از محل سرمایه‏‌گذاری بخش خصوصی بر چاه‏‌های آب، منابع جشمه، قنات و رودخانه تامین یا اینکه از محل استحصال آب در محل مخزن سدها و تامین حقابه بخش کشاورزی تامین و عرضه شود. مادامی که قرار است منابع و عوامل تولید به کار گرفته شوند تا آب به مانند یک کالا (نهاده) در مصارف مختلف در اختیار مصرف‏ کنندگان (مشترکان آب) قرار بگیرد، منظور از تخصیص منابع این است که اعتبارات عمرانی دولت، سرمایه بخش خصوصی، نیروی کار و متخصص و منابع طبیعی (آب استحصال‏ نشده، زمین و ..) به گونه‌‏ای به کار گرفته شود که بیشترین بازدهی از به کارگیری عوامل و منابع تولید به دست آید. به این ترتیب منظور از تخصیص منابع، تخصیص منابع سرمایه، اعتبار بانکی و نیروی کار محدود برای استحصال منابع آب مورد نظر است. به طوری که منابع لازم باید به کار گرفته شود تا آب به عنوان یک نهاده تولید در بخش کشاورزی و صنعت یا یک کالای قابل عرضه برای مصارف شهری و روستایی تامین و عرضه شود. در همه این تحلیل‌‏ها دو نوع تحلیل مالی و اقتصادی داریم. مبنای تصمیم‏‌گیری برای جامعه، تحلیل اقتصادی است که در آن قیمت حقیقی منابع آب، مبنای تصمیم‏ گیری است.

رویدادایران: پس، این تعارض را چگونه حل می‏‌کنید؛ هنگامی که در گذشته‌‏های دور در گستره فلات ایران، منابع آب کمیاب بود ولی پایداری در مصارف داشتیم. از دانش اقتصاد هم خبری نبود!

داریوش مختاری: در گذشته‌‏های دور، به سبب اینکه به ذخیره ثابت آبخوان‌‏ها دستبرد زده نمی‌‏شد، بهای کمبود منابع آب یا بهای پایداری منابع آب در دوره‌‏های خشکسالی با مرگ و میر فراوان جمعیت در معرض خشکی و خشکسالی یا با ابتکاراتی که در ساخت آب انبارها انجام می‌دادند داده می‌‏شد، در این صورت ضمن حفظ پایداری منابع آب، با کم‏‌آبی‏ها مقابله می‌‏کردند.

ایرانیان در گذشته‌‏های دور، مصارف را با برداشت پایدار از منابع آب در کشور تطبیق می‌‏دادند. از آبخوان‏‌ها و منابع چشمه، قنات و رودخانه‌‏ها تا جایی بهره‏‌برداری می‏‌کردند که به پایداری منابع آسییب نرسد.

خواست‌‏ها و نیازهای آب همان مصارف آب است که در تقاضا برای منابع آب، نمایانگر می‌‏شود. اتفاقا یکی از دلایل قحطی‌‏های بزرگ در فلات ایران، همین بود که نمی‌‏خواستند به ذخیره ثابت آبخوان‏‌ها دستبرد بزنند.

حفر چاه اگر چه دشوار بود ولی برای ایرانیان چاه‌‏های با عمق 350 متر کاملا ممکن بود، کاری که می‌‏توانستند ولی نمی‌‏خواستند انجام دهند. به این ترتیب ایرانیان تا تقریبا دهه هشتم قرن پیش یعنی حدود 120 سال پیش، منابع موجود را حدود 40 درصد منابع آب تجدیدشونده، تثبیت و مصارف را با آن تراز می‌‏کردند. در حالی که امروز به جایی رسیدیم که بیش از 120 درصد از منابع تجدیدشونده آب استفاده می‌‏کنیم و اکنون ناچاریم این منابع را به مصارف نامحدود فعلی تخصیص ‏دهیم. به عبارتی در یک مسیر ناپایدار گام برمی‌‏داریم.

اکنون ‏باید در همان حال که فن‌‏آوری پمپ و بتن تقریبا منابع آب را خشکانده، با توسعه گلخانه‌‏ها نیازها را تامین کرد. به این ترتیب منابع کمیاب آب را ‏باید به بالاترین بهره‏‌وری فیزیکی تخصیص داد.

رویدادایران: آموزه‏‌های دانش اقتصاد در این موقعیت دشوار چه می‌‏گویند؟ یعنی ناچاریم در مسیر ناپایداری گام بردایم؟ تا جایی که به درون پرتگاه بیفتیم؟

داریوش مختاری: در دانش اقتصاد در چهارچوب مدیریت عرضه و تقاضا، تخصیص بهینه منابع آب مورد بررسی و تدقیق علمی قرار می‌‏گیرد. به این ترتیب که ‏باید منابع کم‌یاب آب به مصارف چهارگانه، چنان تخصیص داده شود که به بالاترین میزان کارایی (بالاترین محصول از تخصیص ممکن و کارآمد منابع) دست یافت.

گاهی تخصیص منابع چنان با دقت انجام می‌‏گیرد که درصد کارایی می‌‏تواند بیشتر از 100 درصد باشد. ما می‌‏توانیم منابع با برداشت ناپایدار 120 درصدی یا با برداشت پایدار و 40 درصدی را تخصیص دهیم.

ولی از دیدگاه مدیریت عرضه پایدار، بهتر است که کمترین منابع به نیازهای نامحدود تخصیص داده شود. چنانچه در تخصیص منابع به مصارف مختلف بازنگری کنیم، می‏‌توانیم به تدریج به بهره‏‌برداری پایدار برسیم. در حوزه کشاورزی، گلخانه‏‌ها می‌‏توانند بسیار موثر باشند؛ که در برنامه هفتم توسعه پیش‏بینی شده است. به عبارتی برای دستیابی به تخصیص بهینه در وجه عملیاتی، نه تنها در تخصیص منابع باید بازنگری کرد بلکه باید نگاه جدی به کاهش برداشت‏‌های موجود نیز داشت.

رویدادایران: با مبانی پیشگفته و مثال‏‌های کاربردی یادشده، آیا ریشه بحران آب در کشور، تخصیص نادرست و نابهینه منابع است؟

داریوش مختاری: حتما همین‏طور است. گاهی دامنه تحلیل به بیرون از بخش کشاورزی می‎‌رسد. برای نمونه بهره‌‏وری هر متر مکعب آب در بخش صنعت به مراتب بیشتر از بخش کشاورزی است و یا اینکه استفاده از هر متر مکعب آب برای توسعه گردشگری، بازدهی به مراتب بیشتر از بازدهی بخشی هر متر مکعب آب در بخش کشاورزی و صنعت دارد. در مقایسه بازدهی مصارف آب در بخش‏‌های مختلف، مقایسه بین بخشی نیز پیش می‌‏آید. به جای توسعه سدسازی یا شیرین‌‏سازی و انتقال آب دریا، می‌‏توان منابع آب را از راه صرفه‏‌جویی و ذخیره‌‏کردن آب استحصال‏‌ شده از راه توسعه آبیاری تحت فشار و گلخانه‌‏ها حفظ کرد.

در سطح فراکشوری، لازم است محصولات آب‏ بر را وارد کرد. به طوری که بخش کشاورزی کوچک شود و محصولاتی که امکان تولید آن در گلخانه ممکن است، تولید و محصولاتی که قابلیت کشت گلخانه‌‏ای ندارند چنانچه آب ‏بَر باشند، وارد و در همان حال، بخش گردشگری و صنعت توسعه داده شوند. از توسعه بی‏رویه شهرنشینی و پدیدآوری خانه‏‌های بدون سکونت در شهرها و شهرک‏‌ها و انشعابات اضافی آب جلوگیری کرد.

روش‏های تامین آب شهری ارزانتر انجام شود. تامین آب شهری از محل مسدودکردن چاه‏های آب کشاورزی انجام شود. این راهکارها با نگاه تخصیص بهتر منابع آب قابل ارایه هستند. پس با اصلاح تخصیص منابع آب، امکان تراز کردن منابع و مصارف آب فراهم است. به این ترتیب با تخصیص بهینه منابع آب، می‌‏توان از بحران آب فاصله گرفت.

اکنون نه تنها تخصیص‌‏ها به درستی انجام نمی‌شود بلکه پروژه‌‏های ابی گرانقیمت و تکراری و بدون هرگونه نقش در ذخیره منابع آب و بدون بازدهی جانبی (تولید برق‌‏آبی) توسط دولت در دست اقدام است و ابَرپروژه‌‏های گرانقیمت و بسیار کم بازده شیرین‌‏سازی و انتقال آب از دریا نیز تامین اعتبار و اجرا می‌‏شوند. به همین سبب است که با این حجم از تامین اعتبار در بخش آب کشور و اختصاص درصد قابل توجهی از بودجه کشور به بخش آب در سه دهه اخیر، همچنان با یک کشور بسیار پرمخاطره در حوزه آب روبرو هستیم.

اصل مشکل، عمل‏ نکردن به دستورالعمل‌‏ها و ضوابط اقتصادی در حوزه مدیریت آب است. این ضوابط که عمل به آنها توسط شورای عالی آب و دستگاه‌‏های اجرایی وزارت نیرو و جهاد کشاورزی الزامی است، هیچگاه به طور جدی و دقیق اجرا نشدند و مبنای تصمیم‏‌گیری در بخش آب کشور قرار نگرفتند.

رویدادایران: تخصیص بهینه منابع آب چگونه انجام می‏‌شود؟

داریوش مختاری: هرگاه آب به عنوان یک کالای اقتصادی در نظر گرفته شود، در سه سطح می‏‌توان به کارایی اقتصادی آن نگاه کرد. مصرف‌‏کننده (مزرعه، خانگی)، حوضه آبریز و جهانی.

کارایی مصرف آب در سطح محلی را می‏‌توان برای مثال با استفاده از سیاست قیمت‏‌گذاری آب و توسعه فن‌‏آوری‏های آب ‏اندوز در سطح مزرعه یا کارگاه صنعتی افزایش داد. در سطح حوضه آبریز، صحبت از ارزش آب در مصارف مختلف کشاورزی، صنعت و خدمات (گردشگری) است که در این راستا، سیاست‏‌های کلان، بیشتر موثر است.

در سطح فراکشوری (بین‌‏المللی) می‏‌توان از طریق واردات یا تجارت آب مجازی، کارایی مصرف آب را افزایش داد. در سطح فراکشوری، تخصیص منابع کمیاب آب با رعایت اصل مزیت نسبی، از راه تجارت آب مجازی اتفاق می‏‌افتد. اساس تجارت آب مجازی اینست که کشورهایی که با کمبود آب روبرو هستند، باید از کشورهای پر آب، کالا وارد کنند و از تولید کالاها و خدماتی که در فرایند تولید خود به آب بیشتری نیاز دارند بپرهیزند. واردات محصولات با آب مصرفی بالا توسط بعضی از کشورها و صادرات اینگونه محصولات توسط دیگر کشورها همان تجارت آب مجازی بین کشورهاست.

اصل مزیت نسبی در تجارت جهانی، کشورهای کم آب را به طور خودکار به مسیری هدایت می‏‌کند که کالای آب‏ بَر را وارد کنند. به طور معمول، منابع کمیاب آب در سطح مزرعه به محصولی که بیشترین بازدهی فیزیکی را دارد تخصیص می‌‏یابد. در سطح یک ناحیه یا منطقه یا دشت، تخصیص منابع کمیاب آب به رشته فعالیتی اختصاص می‏‌یابد که بیشترین بازدهی از هر متر مکعب آب را داشته باشد.

مفاهیم اقتصادی در هر سطح و قلمرو مکانی یا زمانی می‏‌توانند راهنمای تخصیص بهینه منابع آب باشند و چنانچه این مفاهیم راهنمای تصمیم‏‌گیری نباشند، می‌‏توان انتظار داشت تخصیص نابهینه منابع آب اتفاق بیفتد. از تخصیص آب در سطح یک مزرعه به محصولات یا ارقام مختلفی از محصولات و رشته فعالیت‌‏ها، یا در رقابت بین دو بخش اقتصادی تا هنگامی که با کمک تحلیل منفعت هزینه، باید در خصوص اجرای یک پروژه بزرگ سدسازی تصمیم‏‌گیری کرد؛ این مفاهیم کاربرد دارند.

مجریان ‏باید ثابت کنند که پروژه سدسازی از توجیه اقتصادی برخوردار است و این اثبات به معنای رعایت نکات و مفاهیم اقتصادی است. سازمان برنامه و بودجه کشور نزدیک به 20 دستورالعمل و ضابطه و استاندارد فنی برای استفاده از دانش اقتصاد در بخش آب کشور دارد که به طور معمول به کار گرفته نمی‌‏شود. چون شرط استفاده آن برای ارزیابی اقتصادی پروژه‏‌های بزرگ آبی، رعایت ماده 23 قانون الحاق قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (1393) و ماده (34) قانون احکام دایمی برنامه‌‏های توسعه کشور است.

هر دو این ماده قانونی توسط شورای عالی آب، نقض و تصمیم‏‌گیری‌‏های مربوط به پروژه‌‏های بزرگ آبی خارج از ظرف مباحث اقتصادی انجام می‌شود. در حالی که حضور یک نفر نماینده مجلس در شورای عالی آب با هدف نظارت بر اجرای قانون است که در عمل، چنین نشده است. حتی پروژ‏ه‏‌های توسعه آبیاری تحت فشار در کشاورزی نیز که با هدف صرفه‏‌جویی در مصرف آب انجام می‌شوند به سبب سطحی ‏نگری در تصمیم ‏گیری و رعایت ‏نکردن اصول اقتصادی، به ذخیره آب صرفه ‏جویی شده در آبخوان‌‏ها نینجامیده است.

قیمت‌‏گذاری آب نیز یک ابزار سیاسی برای افزایش کارایی آب، کاهش تقاضای آب، مدیریت مصرف آب در مراحل مختلف تولید و بازگشت هزینه‏‌ها است. بر اساس اصول قیمت‌‏گذاری آب، قیمت آب باید منعکس‏ کننده هزینه فرصت آب باشد؛ بنابراین از نظر کارایی اقتصادی، قیمت آب باید بازگوکننده هزینه فرصت باشد.

گاهی حتی با رعایت اصول اقتصادی، دستیابی به ترکیب بهینه منابع در بازار چندان ممکن نیست. همانند اینکه بهینه کامل که در اقتصاد به نام بهینه پارتو شناخته می‏‌شود در دنیای واقعی دست‏‌یافتنی نیست. چون با فرض رعایت اصول اقتصادی، خود بازار، ناقص یا تحت تاثیر مداخلات دولت است و در قیمت‌‏های حقیقی انحراف پدید می‌‏آید و امکان دستیابی به بهینه کامل فراهم نمی‌‏شود.

در این حالت از مفاهیم بهینه ناقص یا اصول کالدور و هیکس کمک گرفته می‏‌شود. ولی محصولی که به دست می‌‏آید در بهترین حالت ممکن بهینه‌‏یابی بوده است. هرگونه مفهوم کارایی، مفاهیم تئوری حد مطلوب مبادله، حد مطلوب تولید و اقتصاد رفاه، مبانی تئوری لازم را برای تحلیل‏‌های منفعت هزینه فراهم می‏‌کنند و کمک‏ گرفتن از اصول اقتصادی حتی در زمانی که منابع آب وضعیت یک منبع عمومی مشترک را می‌‏یابند نیز ممکن است. در حالتی که بهینه پارتو ناممکن است و اصل جبرانی کالدور هیکس راهی یافته که در صورتی می‏‌توان یک سیاست آبی را اجرا کرد که مجموع نفع نفع‌‏برندگان از زیان زیان‏‌دیدگان برابر یا بیشتر باشد.

تحلیل‌‏های منفعت هزینه کمک می‌‏کنند تا به همان میزان که کالای خصوصی آب به کالای عمومی تغییر ماهیت می‏‌دهد و کشف قیمت حقیقی آن دشوارتر می‏‌شود، تعیین و برآورد هزینه‌‏های خصوصی و اجتماعی ممکن شود و تصمیم‏‌گیری اقتصادی راهنمای مدیران بخش آب برای اجرا یا خودداری از اجرای پروژه‌‏های آبی باشد. 

رویدادایران: این آموزه‏‌ها در برنامه هفتم توسعه آمده است؟

داریوش مختاری: در برنامه هفتم توسعه، پیش‏بینی برای ذخیره‌‏کردن صرفه‏جویی در مصارف نشده است. به عبارتی هرگونه بهره‏‌برداری با همان برداشت 120 درصدی تراز شده است.

برنامه هفتم توسعه، دغدغه پایداری منابع آب ندارد. یکی از فرازهای این قانون حسابداری آب است. اجرای این بند به پیوند منابع و مصارف آب به مدیریت عرضه و تقاضای آب کمک می‌‏کند. دغدغه اینست که در اجرای برنامه هفتم، پیوستگی در اجرا رعایت نمی‌‏شود.

یکی دیگر از فرازهای برنامه هفتم توسعه، اصلاحات لازم در ساختار اجرایی وزارتخانه نیرو است. اجرای این بند می‏‌تواند به ضعف جدی تخصیص منابع کمک کند. به عبارتی برای بهبود تخصیص منابع، وجه مدیریت و تشکیلاتی نیز مهم هست.

مشارکت مردمی یکی دیگر از اجرای مدیریت و تشکیلات و روش‌‏هاست که در برنامه هفتم توسعه در بند ت ماده (40) آمده است. نگاه برنامه هفتم به توسعه گلخانه‌‏ها و هدف‏گذاری تامین تولید 10 میلیون تن محصولات کشاورزی کشور (یعنی حدود یک هشتم تولیدات داخلی محصولات زراعی و باغی کشور) است.

آنچه در برنامه هفتم توسعه مهم است، پشتیبانی اعتباری و مالی لازم دولت از اجرای بخش‏‌های دشوار همانند توسعه گلخانه‌‏ها و دقت و سرمایه‌‏گذاری لازم در تولید آمارهای منابع و مصارف آب و خودداری از اجرای بخش‏‌های ناکارآمد و کم بازده همانند سدسازی و انتقال آب از دریاست؛ راهی که چنانچه نرویم، ایرانی خشک و خشک‏تر خواهیم داشت.

انتهای پیام

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام