متن مصاحبه محمد برمایی مجری ویژه برنامه افطاری «دعوت» به این شرح است:
اجرا کردنسختیهای خاص خودش را دارد اما سختی برنامهای که برای افطار تولید میشود دوچندان است. کمی از اجرای این برنامه و دشواریهایی که داشتید، بگویید.
بله، سختیهای زیادی داشت. ما حتی در اجرا حساسیتهای گفتاری و کلامی داریم. من برنامه هرشب را مجدد از طریق اینترنت به همراه همسرم میبینم و اشتباهات خودم را یادداشت میکنم و جملههایی که نباید از آنها استفاده میکردم را مینویسم. از طرفی دوستان رسانهای متخصصی دارم که با من تماس میگیرند و نکات را به من میگویند. همچنین گروه برنامهساز «دعوت» به همه موارد دقت میکند و تهیهکننده در پایان، موارد مهم را به من گوشزد میکند چراکه من خودم را نمیبینم بلکه مردم نظارهگر من هستند اما مشاورهها و ارجاعات خوبی از دیگران میگیرم. خودم نیز مراقبت میکنم که سختی اجرا کمتر شده، حاشیه درست نشود و برنامه خوبی ارائه کنیم.
اجرای کدام برنامه سخت و دشوار بود؟ و چرا؟
زمانی که خانواده معظم یک شهید روبهرویم نشستهاند هرچقدر سوژه مقدستر بوده و نظام ارزشی بیشتری داشته باشد، آن برنامه برای من سختتر میشود. تلاش میکنم شخصیت، عزتنفس و جایگاه آنها حفظ شود و برنامه هم کلیشهای نشود. از طرفی میدانم این میهمانان جذابیتها و سرمشقهایی برای ما دارند که باید آن جذابیتها را جلوهگر شویم که این موضوع برای من خیلی سخت است.
در برههای خلاقیت در برنامههای معارفی رسانه ملی زیاد بود و کمکم این خلاقیت از بین رفت، در مورد برنامه دعوت به عنوان مجری چه کاری انجام دادید که شبیه به دیگر برنامهها نباشید؟
اولین وجه تمایز برنامه «دعوت» این است که یک طلبه با مختصات خاص خود اجرای آن را برعهده دارد. دوم اینکه ساختار و فرم رسانهای این برنامه خیلی حرفهای است و نسبت به سال گذشته پیشتولیدها و مدیریت خوبی در این حوزه داشتیم. میانبرنامههایی که پخش میشود بسیار معناگرا و تمام آنها مبتنیبر یک روایت، آیهای از قرآن و موضوع و سرفصلی براساس محتوای برنامه است. نکته مهمتر این است که پرداخت ما در برنامه متفاوت از سال گذشته بوده و موضوع ما متمایز از همه برنامههای دم افطار است. ما در «دعوت» فقط از خانواده میگوییم و این صمیمیتی که با گفتوگوهایی در این حوزه اتفاق میافتد این برنامه را متفاوت میکند.
درحال حاضر با توجه به وجود بیماری کرونا در کشور احتیاج داریم که با برنامهسازی در صداوسیما به مردم امید بیشتری بدهیم. چقدر سعی کردید در طول این 21 شب گذشته امید را به مردم منتقل کنید؟
بسیار زیاد به موضوع امیدبخشی فکر کردیم. تلاش کردیم برنامهای نباشیم که مدام از کرونا بگوییم و باعث ترس مردم بشویم. ما در برنامه، زوج پزشک و پرستار هم داشتیم اما گفتوگو را ابتدا از خانواده آغاز میکردیم و بعد به قسمتی مربوط به کرونا بخشی را که امیدبخش بود مانند داستان مادربزرگ 80سالهای که مبتلا شده و بهبود یافته بود را روایت کرده و عبور میکردیم.
بهطور مثال درمورد پزشکی که خودش و همسرش درگیر این بیماری بودند ابتدا از شرایط خانوادگی و روابط درون خانواده و احتیاطهای مربوط به بیماری میگفتیم و در پایان به موضوع دختری که 40 روز پدر و مادرش را ندیده است، اشاره میکردیم. قرار بر این نیست که مدام و بهصورت کلامی از مردم بخواهیم امیدوار باشند بلکه واقعگرایی در برنامه امسال «دعوت» مشهود است. در این برنامه از حقیقتها دم میزنیم، میانبرنامه میسازیم و تیتروار اشاره میکنیم اما از واقعیتها میگوییم. دانستن این نکته اهمیت دارد که ما با واقعیت مواجهه داریم و مفاهیم بزرگ زندگی نظیر امیدبخشی، ایثار، بخشش و عشق را چاشنی این واقعیت میکنیم تا مردم احساس کنند که هنوز زندهاند، زندگی میکنند و خدا آنها را فراموش نکرده است. حالوهوای ماه مبارک رمضان باید دغدغههای پساکرونا را کم میکرد و «دعوت» در حد خودش میخواهد دغدغههای پساکرونای خانواده را کم بکند.
بهنظر شما برنامهای که لحظه افطار میخواهد پخش شود چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ و برنامه دعوت چقدر در این ویژگیها میگنجد؟
حضور من در برنامه میتواند یک تهدید هم باشد، به این جهت که ممکن است من بهواسطه روحانی بودنم فضای طلبگی خشک و یکطرفهای را در برنامه ارائه بدهم و این دلواپسی وجود داشت. نکته دوم اینکه فضای برنامه باید متناسب با ماه مبارک رمضان باشد و معنوی و مذهبی حرف بزنیم. از طرفی برنامه زنده است و تولیدی نیست که هرجا خواستیم متوقف کرده و اصلاح کنیم. در برنامه زنده باید بهقدری صداقت بیرحمانه داشت که حتی اگر اشتباه کردیم روی آنتن زنده به اشتباه خود اقرار کنیم و توضیح بدهیم. برنامه زنده آزمون و خطاست و شرایط سختی دارد. اینکه ما برنامه خشکی نداشته باشیم بخشی از آن با ترجیحات رفتاری من تلطیف میشود زیرا من به هیچعنوان از الفاظ خیلی سنگین استفاده نمیکنم و سعی میکنم از الفاظ عامتر و خمینیوارتری حرف بزنم. بهمانند آیتاللهی که میتواند برای کارگر هم صحبت کند و طوری گفتوگو کند که برای همه مردم قابل درک باشد. در مواردی که کلمات سخت و سنگینی بهکار میبرم خودم را محکوم میکنم و همسرم هم به من گوشزد میکند که چرا علمایی حرف زدی؟!
نکتهای هم در پوشش من وجود دارد این است که من عبای خود را برای ایجاد صمیمیت و نه به منظور شکستن قالبهای رایجی که از یک روحانی وجود دارد، برمیدارم. در آغاز برنامه هم خوشوبش صمیمی با مخاطب دارم تا بهاصطلاح یخ میهمان آب شود و برنامه را برای خودش بداند، اضطراب برنامه زنده از او زدوده شده و صمیمیت و فضای معنوی واقعی ایجاد شود. ما مخاطب «دعوت» را بسیار عام میدانیم از مذهبیترین، کماعتقادترین تا بیاعتقادترین آدمها! از همه طیفهای سیاسی، اجتماعی و گروههای سنی مخاطب ما هستند. ما اگر بتوانیم این گستره را با طلبهای که احتمالا یک عده او را نمیپسندند، بشکنیم اتفاق خوبی میافتد. اینکه به من میگویند کاش ملبس نبودی نشان میدهد من را پذیرفتهاند. «دعوت» توانسته با وجود همین پارادوکسهایی که دارد، طیفهای گستردهای از مردم را جذب کند و گسترده شدن جامعه مخاطب احتمالا رضایتمندی بیشتری را بهدنبال دارد.
زنان حضور پررنگی در برنامه دارند و ما شاهد بیان داستانها و مشکلات آنها در این برنامه هستیم. فکر میکنم این اتفاق خوب برنامه دعوت است که نشان میدهد خانواده در کنار هم رشد کرده است.
نان مخاطب اصلی «دعوت» نیستند بلکه خانواده مخاطب است اما همیشه ما در برنامهسازیها یا با فمینیسمی افراطگرایانه پیش میرویم یا بسیار مردسالارانه زندگی را روایت میکنیم. درصورتیکه تعادل در دین اسلام و نگاه به خانواده بسیار عیان است و همگی این موضوع را میدانیم. ما در اسلام فقط مساوات نداریم بلکه عدالت هم داریم و در برنامه تلویزیونی قاعدتا زمانی که من در برنامه از مردی که 17 سال زندان بوده میگویم باید به سختیهای همسرش اشاره کنم. در برنامهها زنان سرپرست خانوار را نمیبینیم و آنها را زنانی تهیدست و فقیر معرفی میکنیم که به دلیل اینکه حمایت اجتماعی از آنها صورت نمیگیرد مورد توهین قرار میگیرند و احساس ناامنی میکنند. در «دعوت» نمیخواهیم نگاه فمینیستی داشته باشیم اما میگوییم این زن که خانواده را حفظ کرده دارای ارج و قرب بسیار است. باید او را دید و مورد تجلیل قرار داد اما بهجا که فمنیست افراطی اسلامی نباشیم. من پنج سال در فضای کاری خودم مطالعاتی در حوزه زنان داشتم و زنشناسی از منظر اسلام، شخصیتشناسی و اسطورهشناسی حوزه زنان را خوب بلدم. بنابراین من میدانم این زن آسیهصفت است و زلیخای درون دارد. این زن در زندگی خود یک سیندخت و تهمینه در شاهنامه است که جلوی وقوع جنگی را میگیرد. باید از چنین زنی که ایستاده و در زندگی تدبیر میکند، گفت. باید به ساختار حوزه زنان توجه کرد و البته نباید در تلههای افراط و تفریط افتاد و فمنیست غربی یا اسلامی شد. همهچیز در خدمت خانواده است. زن در مجاورت خانواده رشد میکند و باعث حفظ آن میشود. پایداری خانواده اهداف جدی برنامه امسال است و میگوییم که چه کسانی در خانواده به حفظ آن کمک کردهاند. زنان را باید درست دید ضمن اینکه من معتقدم به این تعادل در تلویزیون کمتر پرداخته شده است.