یکی از جاذبههای خبری دنیای ادبیات، اعلام نتایج جایزههای ادبی هستند. جایزههای ادبی مختلفی در ایران و جهان وجود دارند و البته هر کدام برای خودشان اهدافی دارند و راه و رسمی را پیشه گرفته اند. با این هم جایزه هم مانند هر اتفاق دیگری قابل بررسی و نقد است. در سال گذشته و در طی گفتگوهای مختلف، از نویسندگان و شاعران خواستیم تا به این پرسش پاسخ دهند که: جایزههای ادبی چه فرصتها و چه تهدیدهایی را برای یک نویسنده و شاعر ایجاد میکند؟ شما با کدامیک از اینها روبرو بودهاید؟ اگر قرار باشد یک جایزه ادبی را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر ادبی باشد یا نقد آن و چرا؟ با هم پاسخهای تعدادی از این بزرگواران را میخوانیم:
اسماعیل امینی:
جایزه، بههرحال خوب است و تهدیدی ندارد. جایزههای ادبی که بهره مادی چندانی ندارد، تمام جایزههای ادبی صدسال اخیر ایران را که رویهم بگذاریم پولش بهاندازه قرارداد یک فوتبالیست یا حتی یک مجری برنامه ورزشی نمیشود. آن چه میماند آن حال خوشی است که جایزه گرفتن دارد و نیز دیدهشدن اثر ادبی و معرفی آن در جامعه. به نظر من جایزههای متعدد از جانب دیدگاههای مختلف اگر رواج یابد و اعتبار پیدا کند خیلی خوب است. دخالت سیاست و حکومتها اعم از داخلی و خارجی، در جایزههای ادبی کار را خراب میکند؛ چون سیاسیون که ادبیات برایشان مهم نیست، همه سیاسیون در تمام جهان حرفشان این است: حرف دلخواه مرا بنویس یا دستکم آن چه من دوست ندارم ننویس، تا برگزیده شوی و جایزه بگیری. گاهی البته کار از دستشان درمیرود و به دست اهلفن میافتد و کارها بهرغم پسند آنان پیش میرود. «بَرَد کشتی آن جا که خواهد خدا/ اگر جامه بر تن دَرَد ناخدا»
پرویز حسینی:
جوایز ادبی برای جوانهاست و مثل کارتهای صد آفرین قدیم دوران دبستان است که دانشآموز باذوق و شوق به پدر و مادر نشان میداد و میگفت اینها را که جمع کنم جایزه بزرگی به من میدهند. بیخبر از این که پول جایزه را قبلا از والدین آنها گرفتهاند! و اما اگر بنده قرار باشد و توانایی آن را داشته باشم که جایزهای ابداع کنم بی شک برای منتقدین برجسته در همه هنرهاست که قدرشان نادیده گرفته شده است.
عباس محمدی کلهر:
به گمانم نقد کتاب در ایران بهصورت غیرحرفهای و باری به هر جهت توسط ارگانهای فرهنگی انجام میشود که بههرحال باید به ارائه بیلان کاری برای جذب بودجه فرهنگی اقدام کنند. دراینرابطه مجموعههای غیردولتی نیز عمدتا باهدف تبلیغ کتب چاپشده توسط انتشارات مختلف به این عمل میپردازند و در نهایت نقد آکادمیک و دانشگاهی که بهصورت هدفمند به این موضوع بپردازد در ایران وجود ندارد. جایزههای ادبی نیز وضعیتی مشابه این مسئله را دارند. عمدتا بانیان آنها یا مراکز دولتی و یا انتشارات خصوصی هستند که باهدف جریانسازی برای معرفی کتابها و پرفروش کردن آنها برگزار میکنند و برای مؤلفان و نویسندگان بهجز مواهب مادی اندک و جوایز کوچک دستاورد بزرگ دیگری ندارد. به گمانم اگر بخواهیم جایزه ادبی درست را طراحی بکنیم باید به جریانسازی فرهنگی و تربیت نویسندگان و مؤلفان توجه ویژهای داشته باشیم. به عبارتی جایزه ادبی باید صرفا از مقوله جایزه و مسائل مادی کوتاهمدت خارج شده و بتواند برای نویسندگان دستاوردهای اعتباری بلندمدت و امتیازات شایستهای به همراه داشته باشند. شبیه امتیازاتی که به نخبگان برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر دانشگاهی اعطا میشود.
مریم بصیری:
در حال حاضر آنقدر تعداد جشنوارههای ادبی زیاد شده که دیگر اهمیت خود را ازدستدادهاند. طوری که گاهی حتی هنرجویان مبتدی و عاشق جایزه هم رغبت نمیکنند برای جشنوارهها کار بفرستند. حتی جشنوارهای مهم در قدوقواره جایزه جلال آلاحمد هم آسیبهای خاص خودش را دارد. گاه برخی داوران بهواسطه همکاری با ناشران مختلف و یا رفاقت با نویسندگان، باعث میشوند برخی کارها، حدنصاب امتیاز را به دست بیاورند و جز برگزیدگان و یا کاندیدها شوند. حال فرض کنیم وجود اینهمه جشنوارههای ادبی که گاه ناآشنایی برگزارکننده آن با ادبیات، از فراخوانش هم مشهود است؛ موجب ایجاد توهم برای برگزیده و حتی داورش میشود که خیلی کاربلد است. درگذشته تعداد جشنوارهها کمتر بود و اعتبار بیشتری داشت. الان هر مؤسسه و مرکزی برای خودش یک جشنواره ادبی و هنری راه میاندازد؛ و گاه آثار برگزیده بسیار ضعیف هستند. قبول دارم که امکان دارد همان اثر ضعیف که برتر شده، بهترین کار ارسالی به دبیرخانه جشنواره بوده؛ اما معرفی همان آثار بهظاهر برتر، موجب میشود برخی نویسندههای آثار چاپشده و نشده؛ فکر کنند واقعا نخبه هستند و کارشان در میان همه نویسندگان ایران، برگزیده شده است و نه در میان تعداد محدودی که برای آن فراخوان کار فرستادهاند. باتوجهبه این که نقد ادبی و هنری بسیار ضروری است و موجب پیشرفت نویسندگان دیگر هم میشود؛ برگزاری جشنواره نقد هم خیلی مهم است. شاید بشود یک جایزه طراحی کرد که مثلا از نویسندگان و منتقدین خواسته شود برای یکی از رمانهای برگزیده 15 دوره جایزه جلال، نقد بنویسند و به بهترین نقد جایزه داده شود. حتی برایش یک برنامه تلویزیونی ساخته شود تا مخاطبان بیشتری با محاسن و معایب این رمانهای برگزیده آشنا بشوند.
مجتبی شول افشار زاده:
جایزههای ادبی-هنری بسته به نگاه کلان نویسنده-هنرمند تاثیرهای عمیقی میتوانند در روند و زندگی ادبی-هنری داشته باشند. منتها قبل از آن هر کس باید اولا، نسبتِ نگاه خود با جوایز را مشخص کند و اینکه قادر باشد حد و جایگاه خودش را نسبت به شاهکارهای ادبی – هنری رشته خود در جهان بسنجد وگرنه اسمی محلی-ملی در کردن و صرف ماندن در یک عرصه، نه تنها هنری نیست بلکه اتلاف وقت است اگر تو آن هنر یا ادبیات را در جهان خودش حداقل یک قدم به پیش نبرده باشی یا در کمترین حالت از زاویه و بوم جدیدی آن را به شکلی خلاقانه و منحصر به فرد نو نکرده باشی. البته اگر هدف، زیست و تنفس در جهان ادبی و هنری باشد که قضیه چیز دیگری خواهد بود و از بیخ صحبت از جوایز و جشنوارهها معنا ندارد و در هر سطحی ماندن و بودن ارزش و اصل برندگی است. بنابراین تهدید جایزه ادبی باور کردن آن است و تمام نشدنش ده دقیقه بعد از دریافتش. چون معیار، جایگاه و آن هم نه جایگاه تو که جایگاه اثر تو در جهان آن هنر یا ادبیات است. اثرِ «درخشان برای جامعه انسانی» هم که راه خودش را از نویسندهاش بهتر خواهد رفت و جنس دستاوردهایش با دستاوردهای نویسندهاش فرق دارد و شاید عمر نویسنده هم به جایگاه آن قد ندهد. مثل رمان بوف کور و یک نویسندهای به اسم بهگمانم صادق هدایت! منتها میتوانم با حس اینکه شما از چه جشنوارههایی صحبت میکنید بگویم، بزرگترین ارزش و دستاورد این جوایز و جشنوارهها حاشیههای آن است که در فضایی کوتاه با بزرگان یا دغدغهمندانی مثل خودت حرف بزنی؛ و اگر نه همزیست، که همنفس شوی. لحظاتی کوتاه با تاثیراتی تا آخر عمر در روند زندگی و کار حرفهای تو. این لحظههای برخورد و گفتگو در حاشیه کلا رویدادهای ادبی-هنری، بهنوعی نقطههای روشن و طلایی هستند در میان تودههای عظیم سربی زندگی؛ و با توجه به اینکه حس این برخوردها در این رویدادها هرگز مشابهت روحی و دریافتی با دیگر دیدارها ندارد، همین به تنهایی ارزشش را دارد.
معصومه سادات میرغنی:
جایزههای ادبی بد نیستند. اما نوشتن طولانیمدت برای همایشها و جشنوارهها، بعد از مدتی آدم را سفارشی نویس میکند و خلاقیت کار را میگیرد. من زیاد خودم را درگیر جشنوارهها نکردهام.
علی باباجانی وفسی:
جایزههای ادبی باتوجهبه نوع برگزاریاش میتواند برای نویسنده، مفید یا مضر باشد. ممکن است باعث تشویق یک نویسنده و دیدهشدن نویسنده و کتابش شود و نویسنده برای ادامه کار رغبت کند. اما از طرفی ممکن است برای نویسندهای ایجاد غرور کاذب شود و همیشه در هوای همان جایزه باشد و کارهای بعدیاش کمکیفیتتر شود. از دیگر سو ممکن است برای نویسندهای که نتوانسته رتبهای بیاورد، باعث سرخوردگی و کم انگیزگی و حتی رهاکردن کار شود و نویسندهای هم تلاش میکند که بهتر بنویسد تا خود را به ایدهال جشنواره برساند. برخی از جشنوارهها هم معمولا یک دورهمی دوستانه است. ممکن است کسی در جشنواره سمتی داشته باشد و نزدیکان خود را با سفارش برگزیده کند. در برخی هم شاگردان و نزدیکان داوران بهعنوان برگزیده انتخاب میشوند. البته برخی هم با رعایت انصاف و داوری خداگونه برگزیدگان را باتوجهبه معیارهایی که دارند انتخاب میکنند. برخی از نویسندگان و شاعران هم معروف به آدمهای جشنوارهای هستند و تلاش میکنند که در هر جشنوارهای شرکت کنند و چون میدانند که هر جشنوارهای چه نیازی دارد، اثر موردپسند را خلق و ارسال میکنند.
نویسندگان پاسخ میدهند-11
حال خوش جایزه ادبی
یکی از جاذبههای خبری دنیای ادبیات، اعلام نتایج جایزههای ادبی هستند. جایزههای ادبی مختلفی در ایران و جهان وجود دارند و البته هر کدام برای خودشان اهدافی دارند
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران