از آنجاکه تورم پدیدهای پولی است و بر اثر افزایش حجم پول و سرعت گردش پول شکل میگیرد، بنابراین نقش بانک مرکزی، تنها چاپ و نشر پول (پولآفرینی) نیست، بلکه وظیفه اجرای سیاستهای پولی (انبساطی و انقباضی) مانند تغییر در حجم نقدینگی، تغییر در نرخ بهره پول، نرخ تنزیل مجدد، نرخ سپرده قانونی و خرید و فروش اوراق بهادار، تضمین سلامت سیستم بانکی، امنیت مالی سپردهگذاران و نظارت بر عملیات بانکها را برعهده دارد تا سطح عمومی قیمتها (تورم) کنترل و مهار شود. با توجه به اینکه گرانی پدیدهای مالی است و موجب تنزل قدرت خرید مردم میشود، بنابراین برای بهبود وضعیت زندگی مردم و در جهت توزیع عادلانه درآمد، دولت میتواند با اعمال سیاستهای مالی و اجرای نظام مالیاتی جامع، شفاف و سیستماتیک، قدرت خرید مردم و تقاضای کل را کنترل کند و همچنین با ایجاد زیرساختهای تولیدی و تغییر در مخارج و سرمایهگذاری اقتصادی، فضای کسبوکار را بهبود ببخشد.
ضعف ساختار اقتصادی کشور سبب شد تا قیمتگذاری انحصاری، رانت و فساد، فرار مالیاتی، خروج سرمایه از کشور، تصمیمات سردرگم اقتصادی و تورمزا در کشور گسترش یابد و همزمان با افزایش شدید قیمتها، قدرت خرید مردم نیز تنزل یابد و از آنجاکه، بیشترین فشار اقتصادی و سنگینی بار ناشی از تورم، بر دوش اقشار کمدرآمد جامعه قرار دارد، بنابراین توصیه میشود که موضوع تورم و گرانی بهعنوان دغدغه اصلی و اولویت اول مسئولان و دستاندرکاران اقتصادی کشور تلقی شود تا تورم بهصورت تدریجی و مرحله به مرحله کاهش یابد و سیستم اقتصادی به حالت طبیعی خود بازگردد. اما در این شرایط تورمی، چگونه میتوان بازارها را کنترل کرد؟
نیم نگاهی به شرایط حاکم در بازار نشاندهنده آن است که مدیریت بازار با رویکردهای سنتی و به تبع آن گسترش مداخلات دولت منجر به بهمریختگی بیش از پیش بازار شده است. بطوریکه اتکا به شیوههای سنتی، پیدایش عدم تعادل در حوزه قیمتها و بروز تورم را به همراه داشته است. در تبعات مدیریت سنتی بازار با توجه به اثربخش نبودن طرحهای سنتی، این نکته مطرح میشود که برای مدیریت هرچه بهتر بازار باید تغییر رویه داد. در این راستا بهتر است مدیریت بازار (با رویکردهای تحولی) به منظور ایجاد ثبات در عرضه و تقاضا و قیمت کالاها با ابزارهای هوشمند و خودتنظیم مدنظر قرار گیرد. با این شرایط میتوان گفت عبور از روشهای سنتی در مدیریت بازار در برنامه تحولی مدیریت بازار کالاها و خدمات به دنبال هوشمندسازی بازار از حلقه اول یعنی پیش از تولید و تولید تا حلقه آخر یعنی توزیع و مصرف است.
از سوی دیگر هرچند عبور از روشهای سنتی مدنظر مدیران قرار گرفته است اما این نکته را نباید فراموش کرد که مدیریت بازار در کشور امری فرابخشی است که حوزهها و دستگاههای مختلفی در آن نقشآفرینی میکنند؛ حضور بیش از 14 دستگاه اصلی در جلسات کارگروه تنظیم بازار کشور خود نشاندهنده این امر است. با این شرایط این سوال مطرح میشود که مهمترین اهداف سیاستی مدیریت بازار در کشور شامل چه بخشیهایی میشود؟ ارزیابیهای صورت گرفته نشاندهنده آن است که «حفظ سطح معیشت آحاد جامعه، کنترل تورم با تاکید بر اقلام خوراکیها و آشامیدنیها، برنامهریزی تامین، توزیع، کنترل و نظارت بر بازار با تاکید بر کالاهای اساسی، نظارت موثر بر قیمت و نحوه عرضه کالاها و خدمات، برنامهریزی جهت تسهیل در کالارسانی، حمل ونقل، تامین و توزیع اقلام پرمصرف در ایام خاص، اطلاعرسانی مستمر از اقدامات تنظیم بازاری برای تنویر و آگاهی بخشی افکار عمومی، تسهیل فضای کسبوکار و هماهنگی بین دستگاهی در تامین کالاهای اساسی و صیانت از حقوق مصرفکنندگان و تولیدکنندگان» از مهمترین اهداف سیاستی در مدیریت بازار در کشور محسوب میشود.
اما چه کنیم تا از بروز تورم در حوزههای اصلی جلوگیری شود؟ براساس ارزیابیهای صورت گرفته افزایش نر خ ارز از طریق افزایش تورم وارداتی منجر به افزایش تورم میشود؛ بنابراین، ضرورت دارد تا مدیریت بازار بتواند حداقل در مورد کالاهای داخلی، ارتباط میان نرخ ارز و قیمت این کالاها را به حداقل برساند. بررسی سهم گروه خدمات از کل تورم در یک دهه اخیر نیز نشاندهنده افزایش سهم این گروه در شکلگیری تورم است؛ بنابراین، لازم است تا سیاستگذار ابزارهای مدیریت بازار در حوزه خدمات را نیز موردتوجه قرار دهد.
از سوی دیگر شکاف میان شاخص قیمت تولیدکننده و مصرف کننده در کشور نشان میدهد که سالیان اخیر قیمتها عمدتا در بازار مصرف کنترل شده است. با توجه به افزایش شکاف میان شاخص قیمت تولیدکننده و مصرفکننده ضرورت توجه بیشتر به مدیریت بازار در کل زنجیره تأمین وجود دارد.
اولین راهکار به «طراحی و استقرار بازار خدمات بازرگانی در شبکه توزیع» مربوط می شود. در دومین راهکار باید« تکمیل سامانه جامع تجارت» در دستور کار قرار گیرد و در سومین راهکار نیز باید زمینه «گسترش دامنه تحت پوشش و رصدپذیر کردن جریان گردش کالا» فراهم شود، «اعتبارسنجی و رتبهبندی کسبوکارهای توزیعی»،«توسعه نهادهای پشتیبان لجستیک کشور»،«ساماندهی و ارتقای کارآمدی خدمات توزیعی عمده» از دیگر گامهایی است که در مراحل بعد باید برداشته شود. همچنین برای رسیدن به روشی هوشمند برای مدیریت بازار باید « تکمیل سامانه اطلاعرسانی، نظارت بازار و رسیدگی به شکایات»، « سامانه تحلیل و پیشبینی قیمت»، «ساماندهی واحدهای صنفی بدون مجوز» و « ساماندهی و ارتقای کارآمدی کسب وکارهای توزیعی در سطح خرده فروشی» نیز در دستور کار قرار گیرد. در کنار موارد مذکور باید به « اصلاح سیاستها و قواعد تنظیم قیمت کالاها و خدمات»، « طرح استانداردسازی ساختار قیمت نسبی خدمات» و « استقرار نظام اصلاح شده خدمات در بازار» نیز توجه ویژه داشت. از میان راهکارهای پیشنهادی آنچه در حال حاضر بسیار مورد توجه است به «درج قیمت تامینکننده (تولیدکننده) و قیمت واحد» اشاره کرد. از دیگر راهکارهای برون رفت از مدیریت سنتی میتوان به «گسترش و تقویت شرکتهای بازرسی»، « گسترش، تقویت و اصلاح ساختار انجمنهای حمایت از حقوق مصرفکنندگان» و « ترویج اخلاق کسب وکار» اشاره کرد.
کنترل قیمت در بازار با روشهای هوشمندانه
ز آنجاکه تورم پدیدهای پولی است و بر اثر افزایش حجم پول و سرعت گردش پول شکل میگیرد، بنابراین نقش بانک مرکزی، تنها چاپ و نشر پول (پولآفرینی) نیست
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران