درباره ما نسخه آزمایشی | سه شنبه، 25 آذر 1404
فرهنگی«فکر میکنم تقریبا همهچیز را گفتهام، و چه میدانم؟» عباس معروفی داستانِ «بانو، و چشم اسفندیار» را با این جمله تمام میکند. داستانی که مرز
ویدئومرحوم عباس معروفی نویسنده و شاعر در خاطرهای از آیتالله رئیسی درباره توقیف نشریه و حکم اعدامش میگوید: به دیدار آقای رئیسی رفتم و با حکمیت
سیاسیروزنامه هممیهن نوشت: مدیران خالصساز نه برای رضای خدا کار میکنند، نه برای رضای خلق خدا. آنها فقط و فقط در پی جلب رضایت بالادستیهایی
«سیمین دانشور به من گفت: غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی» و من غصه خوردم.