خانم متصدی یک نفس و پشت هم آخرین توصیهها را کرد، مثل خواهر بزرگی که در نقش مادر فرورفته و توی چشمانش نگرانی است؛ «دفعه اولته؟ چند وقته سوار نشدی؟ خوبه، مبتدی نیستی؛ پس تند نرو، موقع پیچیدن سرعتت رو کم کن و به پشت سرت نگاه کن، دستاندازها رو دقت کن، تیز ترمز