«من هیچ دختری را به زور در خانهام نگه نداشتم و همه آنهایی که به آپارتمانم آمدند کسانی بودند که جایی برای خواب نداشتند و بعد از چندی دلباخته من میشدند تا حدی که بهخاطر من مرتکب قتل شدند.»
«یک هفته به همراه دخترم در خانه وحشت زندانی بودم و هنوز هم با یادآوری آن روزها وحشت به جانم میافتد، اگر شوهرم به دادم نمیرسید معلوم نبود چه سرنوشت تلخی در انتظارمان بود.» این بخشی از گفتههای زنی جوان است که فریب سعید (شکارچی دختران فراری) را خورد و در
بررسیهای روانی و شخصیتی عامل جنایت در خانه وحشت از سوی پزشکی قانونی نشان میدهد وی اختلال شخصیتی دارد اما در حدی نیست که باعث از بین رفتن قوه تمییز و تشخیص او شود.