«کوهنورد گام در راهی مینهد که مقصد آن بالندگی و رهایی است»؛ کتاب «جستوجوی رهایی در قلهها» (مدخلی بر جامعهشناسی کوهنوردی ایران) نوشته علیرضا اسکندریون و گلشید کریمیان که بهتازگی توسط انتشارات نگاه منتشر شده است، با این جمله به پایان میرسد. اما بهواقع
الزاما نقشهای جامعهشناس با هم تعارض یا تناقض ندارند و میتوانند با یکدیگر قابل جمع باشند. میرزایی به امیل دورکیم ارجاع داد که گفته است کار علمی اگر صرفا برای علم باشد و قرار نباشد مشکلی عملی را حل کند حتی یک ساعت ارزش وقت گذاشتن را ندارد.
میراث بهجامانده از محمدجعفر پوینده یا به تعبیر بهتر پروژه فکری او گرچه ناتمام باقی ماند، اما به واسطه ترجمهها و نوشتههایش میتوان خطوط کلی کار او را ترسیم کرد. پوینده نویسنده و مترجمی بود که در عمر کوتاهش آثاری در حوزههای جامعهشناسی، فرهنگ، فلسفه و
برخی یاد گرفته اند که تا انتقادی می کنی، برای بستن دهان منتقدان و خاموش کردن صدای کسانی که دلسوزانه نقاط ضعف و مشکلات وا بیان می کنند دو کلمه بگویند: راهکار بده!
با توجه به مباحث پیشین در باره دیدگاه حیرت ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا در عصر غیبت امکان رسیدن به حقیقت در همین حد نسبی که ما مدعی آن هستیم، برای دیگران امکان ندارد؟