فیلمی علیه مهاجرت و فرار فرهنگیاما در نشست خبری فیلم شهر گربهها که باید آن را جنجالیترین نشست خبری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان 34 خواند، اتفاقات جالبی افتاد. سید جواد هاشمی که در کنار عوامل فیلمش از جمله یوسف تیموری، امین زندگانی، الیکا عبدالرزاقی و نیوشا ضیغمی حضور یافته بود، تلاش کرد تا از همان ابتدا نشان دهد که با دغدغه و انگیزهای ملّی و سیاسی این فیلم را ساخته است. فیلمی که خود که آن را درباره حقیقت مهاجرت و تصویر دروغینی از زندگی خیالی و رویایی در آن سوی آب عنوان میکند. او معتقد بود که اصل مهاجرت شاید بد نباشد و در جواب به خبرنگاری که معتقد بود سفر به خارج و مهاجرت را کاملاً منفی نشان دادی گفت که خیر با رفتن مخالف نیستم اما با ماندن و بازنگشتن مخالفم. دانشمندان ما نیز که رفتهاند نیز ایکاش که بازمیگشتند تا کشور خود را آباد کنند. آنان قبل از اینکه بروند نخبه بودند نه زمانی که مهاجرت کردند.
هاشمی گفت حرف من در فیلم این است که مراقب باشید تا اگر به خارج میروید خونتان را در شیشه نکنند!
کارگردان فیلمهای "پیشونی سفید" و "تورنادو" میگفت که بچههای کشور من در حال تماشای فیلمها و سریالهایی هستند که اصلاً محتوای شایستهای ندارند. چیزهایی را در فضای مجازی میبینند که در شأن خودشان و خانواده آنان نیست. من باید تمام تلاشم را بکنم تا فیلمی بسازم که بچههای ما آن را بجای کارهای خارجی تماشا کنند.
با ابزار غربی علیه غرب جنگیدن؛ درست یا غلط؟اما حرفهای هاشمی مورد انتقاد برخی از خبرنگاران و اصحاب رسانه بود. انتقاد غالبی که به فیلم او شد این بود که "فضای به شدت موزیکال فیلم غربی است و با روش غربی به جنگ با غرب رفتن فایده چندانی ندارد و بیشتر شبیه به غربیها شدن است".
هاشمی در پاسخ به این انتقادات گفت "زمانی که این سبک از موسیقیها در حال ترویج است و بچهها از آنها استفاده میکنند، من هم باید از همانها در فیلمم استفاده کنم تا بتوانم آنها را جذب کنم. استفاده از رقص محلی و موسیقی سنتی که بچههای ما از آنها چندان اطلاعی ندارند و آشنا نیستند باعث میشود که بچهها با فیلم من ارتباط برقرار نکنند. من فیلمهای خودم را فانتزی و شبیه کارهای غربی میسازم و تا میتوانم تا آخر عمر فیلمهایم را شبیه غربیها تولید میکنم. خیلی ناراحتم اما بچههای ما رستم را نمیشناسند من هم مجبورم از موضوعاتی استفاده کنم که بچهها دوستشان داشته باشند".
حرفهای وطنپرستانه امین زندگانیامین زندگانی که در این فیلم نقش یک عامل نفوذی را در داخل کشوری بنام گربستان بازی میکرد که جوانهای جویای نام را جذب و به خارج از کشور میفرستاد تا از عمرشان کم شود و به عمر حاکم شهر گربهها که نمادی از ترامپ بود اضافه شود، در پاسخ به سؤال ما درباره منبع مطالعهای از این جنس افراد حقیقی و واقعی که عموماً توسط نهادهای امنیتی شناخته و مورد بررسی قرار میگیرند گفت: بسیاری از همین جنس افراد به خود ما برای مهاجرت و زندگی در خارج تماس میگیرند و میگویند فولدری برای هنرمندان باز شده است؛ برای همین نیازی به کار تحقیقی درباره آنان نبود. اما پاسخ من به تمام آنها منفی است. اگر مهاجرت برای پیشرفت باشد خوب است اما برای فرار را قبول ندارم. من در شهر و محلهای زندگی کردم که با دوستم در کوچه فوتبال بازی میکردم هفته بعد شهید شد و نامش سر کوچه ما به نام شهید "حمیدرضا اسلامیپور" نصب شد. برای نسلی هستم که جنگ و انقلاب و تحریم دیدیم و سختیها را تحمل کردیم. نسلی بودیم که از نظر فرهنگی فقیر بودیم شاید برای همین است که از فیلم سید جواد هاشمی دفاع میکنم چون هنوز خودم کودکی نکردهام. نسل امروز نسلی است که به محتواهای خارجی دسترسی دارد و باید برای آنان خوراک درست تولید کنیم. امکان دارد که از الگوهای جذابی هم استفاده شود که غربی باشند. مهندسی معکوس در صنعت و حوزههای دفاعی داریم و به آن افتخار میکنیم اما در فضای هنری که وارد میشویم از مهندسی معکوس علیه خود غرب واهمه داریم. ما اگر با این فاجعه روبرو هستیم که بچههای ما رستم و سهراب را دوست نداریم باید فکر کنیم که چه تفکری باعث شده است که آنها را دوست نداشته باشیم.
زندگانی معتقد بود که سینما یک فرهنگ وارداتی است و تمام لوازم و ملحقات آن غربی و وارداتی است از نقد تا بازی و فیلمبرداری؛ ما در حال مهندسی معکوس در فضای فرهنگی هستیم و بجای آن که کمک کنیم تا بچههای ما امیدوار به آینده بشوند. فیلم شهر گربهها کاملاً درباره ماندن و ارزش زندگی در کشور است. در سکانس آخر فیلم این موضوع بصورت روشن و عینی گفته میشود. این سخن حضرت علی (ع) است که فرزندانت را طوری تربیت کن که میخواهند در آینده زندگی کنند. در دیداری با یکی از بزرگان نظام درباره فرار فرهنگی حرف زدیم و گفتند که سند راهبردی آن نوشته شد اما مدیریت فرهنگی نتوانست آن را اجرا کند. در این شرایط باید چه کرد؟ در شرایطی هستیم که در خارج از کشور دعوتهایی داشتیم اما یک نخل خوزستان را به هیچ جا نخواهم فروخت. یک قطره دریای خلیج فارس را با سواحل خارجی عوض نمیکنم.
یک پسر نوجوان یک تنه حریف عوامل شهر گربهها بوداما این جلسه جنجالی یک حاشیه مهم نیز داشت. پسر نوجوانی از سر انگیزه و دغدغه با اینکه مطالبی را از سوی هاشمی و یا زندگانی در پاسخ به نقد فیلم شنیده بود اما قانع نشد و سؤالاتی را درباره اینکه میتوانستید مانند فیلم شهر موشها با موسیقی و فضای ایرانیتر فیلم را برای بچهها تولید کنی یا حجم بالای فضای موزیکال غربی مناسب بچهها نیست پرسید که با واکنش حضار روبرو شد. هاشمی در جواب او بار دیگر تکرار کرد که موسیقی روز باید در فیلمها استفاده شود.
اما سؤال بجا و درستی که او در ادامه در مقام نقد از هاشمی پرسید این بود که روش و سبک فیلم شهر گربهها یعنی استفاده مکرر در آواز و رقص باعث شده است که محتوا و مضمون اصلی فیلم از دست برود و بچهها آن را دریافت نکنند. هاشمی در جواب بیان کرد که "فیلم من لایههای مختلفی دارد که شاید بچهها در وهله اول آن را دریافت نکنند اما چون میدانم این فیلم نیز مانند فیلمهای قبلی من مرتب توسط بچهها تماشا میشود، قطعاً پیام این فیلم را دریافت خواهند کرد و در ذهن آنان نفوذ میکند. از سوی دیگر فیلم بصورتی ساخته شده است که والدین و خانوادهها نیز در کنار بچهها آن را تماشا کنند و پیام را آنان نیز دریافت میکنند. اینکه بچهها میتوانند در کشورشان بمانند و همانجا را درست کنند تلنگری است که امیدوارم با دیدن فیلم شهر گربهها در ذهن بچهها ایجاد شود".
این منتقد نوجوان که از جواب هاشمی چندان قانع نشده بود این بار توسط زندگانی مورد خطاب قرار گرفت. زندگانی گفت شاید بچههای کوچک این پیام و مضمون را از فیلم متوجه نشود اما هرچه سن بالاتر میرود این پیام را دریافت میکنند. نوجوان از او پرسید که فیلم پس چه پیامی برای بچههای کوچکی که آن را تماشا میکنند دارد که زندگانی بیان کرد فیلم دیدن را میآموزند! بعد از این زندگانی به او تبریک گفت که چنین استعداد و هوش بالایی دارد و به خانوادهاش تبریک گفت و از حضار خواست تا او را تشویق کنند.
هاشمی در پایان از سرمایهگذار فیلم بخاطر سرمایهگذاری روی سینمای کودک آن هم در شرایط خطرناک اکران فیلم کودک تشکر کرد و گفت که بچهها اگر امروز به سینما رفتن عادت نکنند قطعاً سینما سقوط میکند.