hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > مثل هندوانه سفید و انار ترش

مثل هندوانه سفید و انار ترش

 «یه شب طولانی، کنار اونایی که دوستشون داری و دوستت دارن و تو خوشحالی»؛ اما این حکایت شب یلدای همه نیست. هر چند بسیاری تلاش می‌کنند طولانی‌ترین شب سال را با دورهمی زنده نگه دارند، اما این شب شاید فقط در طولانی بودن برای بسیاری دیگر یلدا باشد.
کرسی، انار دون‌کرده با گلپر و نمک، قاچ‌های قرمز هندوانه، آجیل، دیوان حافظ، ترانه‌های نوستالژیک و قصه‌های قدیمی؛ این‌ها رنگ، بو و صداهایی است که در حافظه بسیاری از ایرانی‌ها از شب یلدا باقی مانده‌اند. با این حال این تصاویر برای خیلی‌ها هم گنگ و بی‌معنا هستند یا شده‌اند. در این گزارش با کسانی همراه شده‌ایم که یلدا برای‌شان رنگ و بوی خاصی ندارد و شاید شبی است مثل شب‌های دیگر.
  عبور خاموش از کنار یلدا
فرزاد پسری 28 ساله است که به تنهایی در تهران زندگی می‌کند. او که دانش‌آموخته رشته کامپیوتر است، در یک شرکت نرم‌افزاری برنامه‌نویسی می‌کند. او درباره برنامه‌اش در شب یلدا می‌گوید: «خیلی وقت است که مراسم شب یلدا را برگزار نمی‌کنم؛ در واقع از اواخر دانشجویی بود که این مراسم برایم بی‌معنی شد». وی اضافه می‌کند: «راستش آن روزها برای چند سالی شب یلدا به مهمانی‌های دوستانم دعوت می‌شدم که بیشتر شبیه عروسی بود! اگر از یلدا هم نشانه‌ای داشت، بیشتر نمایشی و شوآف بود. همین بود که یلدا را برایم بی‌معنی کرد. اگر قرار است در هر مناسبتی از عید نوروز و شب یلدا تا چهارشنبه‌سوری، همه چیز شبیه هم باشد و با دی‌جی و آهنگ و ... و آن مناسبت فقط در حد تم مهمانی باشد، چه فرقی دارد که مهمانی چه وقتی برگزار می‌شود؟». فرزاد می‌گوید که با درگیری کار و اجاره خانه و هزینه‌های زندگی مستقل، این شب برایش فرق خاصی ندارد. شاید مثل شب‌های دیگر با دوستانی که آن‌ها هم برای‌شان یلدا مثل شب‌های دیگر است، کافه‌ای برود، شاید هم نرود.
 هر شب، شب یلدای فقر
در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی از سوی نهادهای حمایتی و سازمان‌های مردم‌نهاد انجام شده است که اقشار کم‌بضاعت، از مناسبت‌های مختلف جا نمانند و حسرت حال و هوای خوش روزها و شب‌های خاصی مثل عید و اول مهر و شب یلدا را نخورند. بسته‌های یلدایی و مراسم عمومی شب یلدا در بوستان‌ها و مراکز فرهنگی و هنری از جمله فعالیت‌هایی است که برای تزریق حس خوش آخرین شب پاییز به همه اقشار جامعه انجام می‌شود. با این حال، عده‌ای حتی از این الطاف هم بی‌بهره می‌مانند. زهرا، 36 ساله است، اما به 36 ساله‌ها نمی‌ماند. روی تیره و چهره تکیده و جای خالی دندان‌هایش او را حداقل 25-30 سالی پیرتر نشان می‌دهد. خودش می‌گوید جوانی زیبایی داشته، اما دیو اعتیاد، اثری از آن باقی نگذاشته است. حتی چشم‌هایش هم نمی‌درخشد. می‌گوید: «19 سالگی ازدواج کردم و شوهرم معتادم کرد. الان 2 تا بچه هم دارم. اولی اعتیاد را از ما به ارث برد و نتوانستیم کاری کنیم، اما دومی را در مرکز بهداشت درمان کردند که پیش بهزیستی است.
مشاور توصیه کرد که لوله‌هایم را هم ببندیم تا بچه‌دار نشوم». زهرا که ساکن محله دروازه‌غار است، اضافه می‌کند: «شوهرم را که روز به روز نمی‌بینم، ببینم هم چه کار به هم داریم. بچه هم که نباشد، خانه حس زندگی ندارد.
دیگر چه فرق می‌کند که یلداست یا چه کوفتی!». او که برای گذران زندگی دستفروشی می‌کند، می‌افزاید: «این یکی دو سال بعضی از این نیکوکارها آمده‌اند و یک چیزهایی داده‌اند، اما برای آدم گرسنه بی‌دل و دماغ، پسته و انار هم یک خوراکی مثل بقیه چیزهاست.
 چرا دروغ؛ چند باری آن قدیم‌ها تلاش کردم مثل آدمیزاد سال نو بگیریم و این‌ها، اما شوهرم که فقط می‌فهمد مواد چیست! این بود که گذشت».
زهرا می‌گوید که شب‌ها برایش فرقی نمی‌کند؛ گاهی خدا را شکر می‌کند که امروز هم شب شد و گاهی دعا می‌کند که امشبش صبح نشود.
 یلدای عاشقی، یلدای بی‌عشقی
در پرس‌و‌جو از آدم‌ها برای یافتن کسانی که مراسم شب یلدا نمی‌گیرند، دلیل یک پسر 23 ساله جالب توجه بود؛ او عاشق دختری به نام یلدا بوده و بر هم خوردن رابطه‌شان باعث شده نه تنها یلدا را دوست نداشته باشد‌ که از آن متنفر باشد. اسمش را نمی‌گوید، مبادا معشوق بخواند. او توضیح می‌دهد: «در دانشگاه آشنا شدیم، 2 سال هم با هم بودیم، اما بعد از دانشگاه یکهو تصمیم گرفت از ایران برود و رفت. این دو سال برایش هیچ معنایی نداشت». رابطه‌اش با یلدا را مثل رابطه گرینچ و کریسمس توصیف می‌کند و می‌افزاید: «این دو سال، سه شب یلدا داشت. از اولینش که رابطه‌مان جدی شد تا آخرینش که چند وقت بعدش رفت.
چون اسمش یلدا بود، سعی می‌کردم شب یلدا را برایش خاص و رومانتیک کنم. حالا نه اینکه صرفا شب یلدا من را یاد او بیندازد، اما این شب برایم یک جور دیگری است.
از حال بدم در این شب بدم می‌آید، برای همین از همه چیزهایی که شب یلدا را یادم می‌اندازد متنفرم». پسر در پاسخ به اینکه ممکن است یک روز با شب یلدا آشتی کند، می‌گوید: «هیچ چیز غیرممکن نیست، اما فکر می‌کنم هر کاری هم بکنم و ادایش را در‌بیاوریم، آخرش یلدا برایم یلدای قبل از «یلدا» نمی‌شود».
 تازه کردن سرخی شب یلدا
در گرانی پسته و آجیل امسال و تورم شدیدی که قدرت خرید مردم را کم کرده است، شاید خیلی‌ها از سر و ته آیین‌های شب یلدای‌شان بزنند؛ با این حال برگزارش می‌کنند‌ چرا‌که در این زمانه دوری‌های پرمشغله‌گی و زندگی دیجیتالی، بهانه‌ای است برای وصل شدن به گذشته‌های ساده و دور هم جمع شدن و شاید کمی شادی. شاید در این شب یلدا باید دست کسانی که یلدایی نیستند را هم بگیریم و به میانه گرمای دورهمی و شادمانی‌های کوچک بکشانیم. مگر نه این است که «بنی آدم اعضای یک پیکرند»؟ حتما با یلدایی شدن دیگران، یلدای ما هم گرم‌تر و روشن‌تر می‌شود. اطرافتان را نگاه کنید، اگر کسی یلدایی نیست، دستش را بگیرید، رنگ سرخ انار و هندوانه به دنیایش بزنید و شب سرد آخر پاییز و اول زمستانش را گرم کنید، شاید این گرما به زندگیش هم رسید.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو