بهنظر شما شعارها و وعدهها میتواند مانند ادوار گذشته، اینبار هم مردم را پای صندوق رأی بیاورد؟
از شعاردادن گریزی نیست. نامزد انتخابات در انتخابات بهناچار باید شعار بدهد، اما اگر شعار داد و آن شعار در حوزه اختیارات او نبود، بدانیم که دروغ میگوید. آدم عاقل و کسی که حد خودش را میشناسد، شعاری متناسب با حدود اختیاراتش میدهد. در گام دوم باید شعارها باسابقه و عملکرد قبلی فرد همخوانی داشته باشد. برای ارزیابی صحت ادعا اول باید ببینیم شعاری که میدهد در حوزه اختیارات شعاردهنده هست و دوم اینکه او با توجه به سابقهاش به شعارهای پیشین عمل کرده یا نه.
برخی میگویند مردم دیگر از حرف خسته شدهاند و منتظر گام عملی مسئولان هستند. دراین بازه زمانی باقیمانده تا انتخابات میتوان مردم را عملاً نسبت به انتخابات دلگرم کرد؟
باید درنظر داشت که فرصت باقیمانده تا حدود ۱۴ مرداد که دولت جدید روی کار میآید، زمان کمی نیست. رئیسجمهوری گفت من در ۱۰۰ روز فلان کارها را میکنم. ۱۰۰ روز واقعا فرصت زیادی است و مثلا میتواند از اصل ۴۹ قانون اساسی آغاز کند؛ یعنی جلوی ثروتهای ناشی از حرامخواری را بگیرد. قوه مجریه اگر بخواهد جلوی ظلم را بگیرد، آیا نمیتواند افرادی را که تخلفشان در دستگاههایی مشخص است، معرفی کند؟ نمیتواند کسانی را که برادر، پدر و خواهر یک وزیر بودهاند، یا همسر نمایندهاند و رانت میبرند، معرفی کند؟ باور کنید، اگر تصمیم بگیرند، فردایش میتوانند حرف خود را محقق کنند. اینها زمان نمیخواهد.
به روز برگزاری انتخابات در ۲۸ خرداد ماه نزدیکتر میشویم. بعضیها تعمداً فضا را بهخودی و غیرخودی و انقلابی و غیرانقلابی و اینگونه دوقطبیها پیش میبرند. تشدید این موضوع چقدر به انتخابات آسیب خواهد زد؟
در انتخابات تا میتوان باید تنوع افراد را حفظ کرد. عدهای داوطلب وارد عرصه میشوند که صلاحیت دارند. این تنوع البته از سوی دیگر تا جایی که قانون مشخص کرده باید نمود و ظهور داشته باشد، نه بیشتر. در مورد انتخابات مجلس، قانون گفته که کاندیدا باید اظهار وفاداری به قانون اساسی کند. نمیتوانیم آن را بشکافیم یا تحقیق کنیم که راست میگوید یا دروغ. اظهار مشخص است چیست. یا میگوییم خلاف اسلام عمل نکند؛ یعنی دزد و مال مردمخور نباشد یا دروغ نگوید، اما اینکه به هر که برسیم، بگوییم این چپ است و آن یکی راست و دیگری اصلاحطلب است و آن یکی اصولگرا و با این دستهبندیهای قبیلهای و نه واقعا سیاسی، پیش برویم، راه بهجایی نخواهیم برد.
من یکبار درجایی گفتم اگر ما صفات اصلی را بگوییم و وارد دستهبندی نشویم، کار بهتر پیش خواهد رفت. شورای نگهبان باید در روش خودش تغییر ایجاد کند. حق مردم را حداکثری قبول داشته باشد و با دلیل روشنی ردصلاحیت کند. کسی که واجد شرایط نیست و اعتقاد ندارد، صلاحیت ندارد. گاهی سختگیری بیش از اندازه میشود و گاهی هم تساهل در کار است.
درمجموع باید تا جایی که امکان دارد، با تسامح برخورد کرد و افرادی که میتوانند قدرت انتخاب به مردم بدهند، در صحنه حفظ شوند. نظر رهبری هم همین بوده. وقتی خودشان میفرمایند آقای مصطفی معین را تأیید کنید، چیزی غیر از این نیست. سماحت رهبری اینجا بهکار آمد و توانست تنوعی را تعمیم دهند. اما دستهبندیهای موهوم نباید در کار باشد.
دستهبندیها باید واقعی باشند و کارآمد. کسی که طرفدار سرمایهداری است و به مستضعفان بیاعتناست، در رانتخواری فعال است، نباید تأیید صلاحیت شود. نباید به او بگویند تو اصولگرا هستی. شورای نگهبان باید محکم بایستد و این فرد را بیرون بگذارد.
مجلس فعلی با شعار مبارزه با فساد روی کار آمد. بهنظر شما تا چه حد در تحقق این موضوع موفق بودهاست؟
خیلی موفق نبود، چون کسی که میخواهد با فساد مبارزه کند، از خودش باید آغاز کند. حضرت علی (ع) فرمودند کسی که خود را در معرض رهبری مردم قرار میدهد، نخست باید به نفس خودش رجوع کند و از خودش شروع کند. مجلسی که از همان اول بعضی کارهای نادرست مثل گرفتن امکانات زندگی انجام داد -که البته مردم مخالف این نیستند که نمایندهای که از شهرستان میآید و معمولا هم پولدار نیست، خانه داشته باشد- درمجموع خیلی دراین زمینه موفق نبودهاست. دنبال کارهای مردم دردمند است، اما لوازمش را ندارد.
با اعلام اموال و داراییهای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری موافقید و قصد مطالبه آن را دارید؟
بله. ما از اجرای این طرح برای نمایندگان هم استقبال کردیم. خودم در مجلس نهم فهرست اموالم را منتشر کردم. راحت بودم و راحت هم هستم. به گمانم این کار باعث میشود اگر کسی خلاف هم کردهاست، برود خودش را اصلاح کند تا بدنام نشود. یا کسی به فکر جمعآوری مال نیفتد.