یادمان های تاریخی هر شهر و کشوری، هویت و شناسنامه و اصالت مردم آن سرزمین به شمار میآیند. از همین رو، مدیران و سرپرستان شهری به همراه مردم باید در پاسداری و نگهبانی از این یادگارهای نیاکانی کوشا بوده و به بهترین روش آن ها را حفظ کرده و همان گونه که از گذشتگان به سلامت به دست ما رسیده، ما نیز باید آن ها را به آیندگان که دارندگان اصلی این سرزمین هستند، واگذار کنیم.
شوربختانه چندی است که سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در سراسر کشور طرحی را بدون همخوانی و هماهنگی با جایگاه آثار و منزلت آنان در خانه های تاریخی، باغ ها، بناها و آرامگاه های بزرگان ادبی و نام آوران شهر به اجرا گذاشته که در این مکان ها که خود دارای گیرایی های گردشگری ویژه ای بوده، مواد خوراکی، زیورآلات چینی، هنرهای سنتی، صنایع دستی و کتاب و ... به فروش می رسانند. سازمان میراث فرهنگی در واقع، با این کار اصالت و هویت و منزلت یادمان های تاریخی فرهنگی را خدشه دار کرده و به زیر پرسش برده است و به گفته ای، میراث فرهنگی یک شهر را به فروش گذاشته است. هر چند که کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی مخالف خدمت رسانی به گردشگران و مسافران نبوده و نیستند، ولی این کار باید با روش و اصول ویژه خود و شأن هر اثر پیش برود و در هر مکان تاریخی ای با نگرش به جایگاه اثر و با توجه به شرایط ارزش و شکوه و بار معنایی آن، طراحی و برنامه ریزی شود، نه اینکه بدون برنامه ریزی و نظارت و مدیریت. مهم تر از همه، هر اثر تاریخی دارای اَرج و جایگاهی است که نباید خدشه دار شود.
اما در شهر شیراز که به شهر گل و بلبل و راز شهره بوده، چند سالی است که سازمان میراث فرهنگی و دیگر نهادهایی که آثار تاریخی را اداره می کنند، در مکان های تاریخی و فرهنگی با ارزش شهر که جزو نفایس ملی نیز به شمار می آیند، فروشگاه مواد خوراکی، زیورآلات چینی و کالاهای کم بها و ناپسند که بنجل نامیده می شود راه اندازی کرده و جایگاه و اَرج و منزلت آثار تاریخی را به زیر پرسش برده و مایه نگرانی و اعتراض کُنشگران میراث فرهنگی و گردشگری شده است. کار به جایی رسیده است که در بسیاری از خانه ها ، آرامگاه سعدی و حافظ، بخش زیادی از فضاها و حتي اتاق های آن را به بهرهبرداران واگذار کردهاند و صحنه زشت و ناخوشایندی را به نمایش گذاشته اند. بدتر از همه، اینکه خوراکی های ناهمخوانی همانند زیتون، حلوای لاری، آش و ... در آن ها به فروش می رسد که جای بسی افسوس و شوربختی دارد.
به باور کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی، یادمان های تاریخی فرهنگی شهر شیراز، آن اندازه ارزشمند، گیرا و چشمگیر بوده که بتواند به تنهایی گردشگران و مسافران را با هر سلیقه ای به سوی خود کشانده و مردم را شیفته زیبایی ها و هنر والا و معماری بی همتای خویش کنند. انبوه خانه های تاریخی زیبا و دلنواز و مجموعه زندیه شهر شیراز در کنار باغ های دلربا و شادی افزا و آرامگاه دو چکامهسُرای برجسته جهانی، یعنی حافظ شیرازی و سعدی شیرین سخن، تنها بخشی از گیرایی ها و توانمندی های شهر شیراز در زمینه میراث فرهنگی و گردشگری است که سالانه شمارِ قابل توجهی بازدید کننده از شهرها و دیگر استان های ایران و کشورهای فرنگی دارد. از همین روی، نیازی نیست که در چنین مکان های تاریخی، انواع فروشگاه های مواد خوراکی، زیورآلات چینی و ... به فروش گذاشته شود، زیرا هر اثری دارای جایگاه، منزلت و ارجی است که نباید با این گونه اقدامات نسنجیده و نا هماهنگ و بدون مدیریت، به آن ها خدشه ای وارد کرده و اصالت و شأن آن ها را زیر پرسش برد.
نگاه صرفا اقتصادی؛ آفت میراث
در همین زمینه، یکی از کارشناسان میراث فرهنگی با ابراز نگرانی و گلایه گفت : « یادمان های تاریخی شهر شیراز، گیرایی های ویژه خود را برای جذب گردشگران دارند و نیازی نیست که یک رویداد دیگری در گُستره فضاهای کالبدی و عرصه آنان، رخ دهد تا گردشگر برای آن موضوع، به عنوان نمونه خرید یک تکه صنایع دستی از ارگ کریم خان زند، دیدن کرده و یا برای اندکی حلوای لاری به آرامگاه سعدی رفت و آمد کند. از سویی هم، باورمندیم که باید در فضاهایی که بازدیدکنندگان می روند، امکانات رفاهی اولیه برای آسایش آنان وجود داشته باشد اما شوربختانه نگاه صِرف اقتصادی در فضاهای فرهنگی و تاریخی، آسیب برگشت ناپذیری به ساختار آثار تاریخی وارد می کند. همچنین حرمت و شأن آن موضوعی که معرفی شده، از میان رفته و خدشه دار می شود. صنایع دستی با نگرش به شیوه ارائه آن در آرامگاه حافظ و سعدی به انگیزه وجود شخصیتی همانند حافظ و سعدی بزرگوار درعمل، در آنجا جایگاهی نخواهد داشت. از سویی، این گونه اقدام ها از کیفیت خوبی هم برخوردار نیستند. ما باورمندیم، افزون بر این که در شأن صنایع دستی باید فضایی را طراحی و ارائه کنیم، باید آن فضاها را در شأن گردشگران نیز طراحی و ارائه کرد. ولی همان گونه که بیننده آن هستیم، برخی از زمان به دست آمده بهره برده و با سوء استفاده در گوشه و کنار خانههای تاریخی و آثار تاریخی همانند ارگ کریم خان زند، موزه نارنجستان، آرامگاه سعدی و حافظ و ... را تبدیل به چایخانه، فروش حلوای سنتی و ... کرده اند که از دیدگاه من، نگاه اقتصادی صرف به آثار تاریخی، بی گمان نه تنها اثرات مثبت ندارد، بلکه اثرات منفی کاملی نیز دربر خواهد داشت. به ویژه در بناهایی که فراملی هستند، همانند آرامگاه حافظ و سعدی بزرگوار. پس باید در این زمینه بسیار با احتیاط رفتار کرده و گام برداریم. باید دانست بزرگانی همانند حافظ و سعدی، به اندازه کافی و تمام و کامل شناخته شده اند و در دل همه مردم در سراسر جهان جای دارند. از همین روی، در این بناها نیازی نیست که برای جذابیت بیشتر، دست به دامان چیز دیگری شویم اما شوربختانه این رویدادهای ناخوشایند در هردوی این بناهای ارزشمند و برجسته، رُخ داده است. با این همه، ما مخالف دادن امکانات رفاهی در حد و شأن هر اثر همانند یک فروشگاه زیبنده (کافیشاپ) به گردشگران و مسافران نیستیم ولی این شیوه برخورد با آثار تاریخی و فرهنگی، نه در شأن نام گذشتگان پاک نهادمان است و نه در شأن گردشگران و نباید با هر پیشنهاد سودجویانه ای و از سوی هر فرد و نهادی، حرمت این آثار را از میان برد و بناها را به آنان واگذار کرد».
این کارشناس میراث فرهنگی که نخواست نامش آشکار شود در دنباله سخنانش افزود : « این طبیعی است زمانی که سازمان میراث فرهنگی یا نهادی دیگر که بناهای تاریخی را اداره می کنند، هزینه سنگین و هنگفتی را از بهره برداران می گیرند، آن ها نیز کیفیت خوبی را ارائه نخواهند داد یا مجبور به گران فروشی خواهند شد و در هر صورت ما باید احساس خطر کنیم».
بی تدبیری در میراث
این کارشناس میراث فرهنگی با طرح این پرسش که آیا شایسته است در مکان های تاریخی با پدیداری چادرهای عشایری، آش ماست یا آش تُرکی و چیزهایی از این دست با هزینه هزارتومان فروخته شود،گفت : « بی گمان این گونه کارها توهینی است به بزرگانی چون سعدی. از سویی، به فرهنگ خود عشایر نیز خواسته یا ناخواسته داریم توهین میکنیم زیرا اگر کسی با فرهنگ عشایر آشنایی داشته باشد، می داند که عشایران هیچ گاه مهمانان خود را با پول جذب نکرده و با همه وجودشان امکانات را دراختیار مهمانان جای می دهند».
وی در بخش دیگری از سخنانش افزود : « ای کاش اگر بنا بود عشایران یا دیگر تیره های ایرانی چیزی را به فروش برسانند، بهای آن را به بلیت ورودی بناهای تاریخی می افزودند تا ما حواسمان باشد هنگامی که گردشگران به بناهای تاریخی ورود پیدا می کنند، عشایران بتوانند به بهترین شیوه خدمات خوبی ارایه دهند، نه با بدترین روش موجود و حداقل کیفیت و حداقل امکانات و ارایه در بهترین بناهای تاریخی شهر. همچنین ما با این گونه کارها، بیشترین توهینها را هم به عشایر و ساختار فرهنگی آثاری همانند آرامگاه حافظ و سعدی کرده ایم و هم به گردشگران. همه این ها باید تعریف شده باشد و به سادگی می توان با طراحی زیبنده ای و در شأن هر اثر، یک سری امکانات رفاهی را در یادمان های تاریخی شهر فراهم کرد. ولی همان گونه که بیننده آن هستیم، شوربختانه در دو، سه سال گذشته باب شده که برای نمونه ارگ کریم خان زند در آیینهای گوناگون گردشگری به مرکز صنایع دستی تبدیل شود و از دید من این دست کارها، توهین به خود اثر تاریخی و حتي صنعتگران است که بیشتر از شهرستان های استان و با سختی و دشواری به این مکان می آیند زیرا هر اثر تاریخی ای دارای ارج و منزلتی است».
گنجخانه های غیراصولی
این کارشناس میراث فرهنگی در دنباله سخنانش به ساختار گنج خانه ها (موزه) در خانه های تاریخی نیز اشاره کرد و گفت : « ما همیشه گفته ایم که حتي نباید خانه های تاریخی یا بناهای ویژه را به گنج خانه تبدیل کرد زیرا برای پدیداری گنج خانهها باید یکسری استانداردها را رعایت کرد و می توان با بهکارگیری یک سری وسایل حفاظتی و امنیتی در هر جای شهر، آن را پدیدار کرد. به گونه کلی اگر یادمانهای تاریخی درست تعریف شوند، جذابیتهای خود را دارند ولی ما حتي در زمینه شناسایی یادگارهای تاریخی هم دچار دشواریهایی هستیم. با این همه، اگر به درستی یادمان های تاریخی را به گردشگران بشناسانیم، دیگر نیازی نیست که آن جا را به گنج خانه تبدیل کنیم. بنایی همانند ارگ کریم خان زند، آن اندازه توانایی و گیرایی دارد تا گردشگران را به سوی خویش بکشاند. پس اگر آن را درست معرفی کنیم، گردشگران نیز دلبستگی دارند تا با خاطره های بزرگ مردی همانند کریمخان پا به این مکان تاریخی بگذارند، نه این که در زیر درختان به دنبال یک تکه صنایع دستی از شهرستانهای استان باشند. شوربختانه این رویداد مدتی است در سازمان میراث فرهنگی باب شده است که رخداد خوشایندی برای یادمان های تاریخی نیست».
سازمان میراث فرهنگی و دیگر نهادهای فرهنگی که یادمان های تاریخی را اداره می کنند، باید به اصل موضوع،حرمت و جایگاه هر اثر توجه ویژه داشته باشند و ارج و منزلت یادمان های تاریخی را پاس دارند و بدانند که یادمان های تاریخی شهر شیراز آن اندازه توانایی و گیرایی دارند که نیازی نیست آن ها را به فروشگاه های گوناگون یا گنجخانه تبدیل کنیم.امید است که در آینده با مدیریت درست و تصمیم های کارساز و شایسته سازمان میراث فرهنگی در مرحله نخست و دیگر نهادهای فرهنگی که اداره یادمان های تاریخی را بر دوش دارند در مرحله های دیگر، بیش از پیش اَرج و منزلت یادمان های تاریخی را پاس داشته و گرامی بداریم. بی گمان هر حرکتی چه خوب و چه بد در تاریخ ثبت خواهد شد.