رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل و همزمان با شکایت مرد میانسالی در پلیس آگاهی تهران آغاز شد. این مرد در شکایت خود گفت: عروسم بهنام روناک به من خبر داد پسرم چند روز قبل با برداشتن ۲۰ میلیون تومان به مسافرت رفته و دیگر برنگشته است. به موضوع مشکوک شده و تصمیم گرفتم شکایت کنم.
مأموران در نخستین گام به تحقیق از روناک پرداختند که او بعد از تناقضگویی به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: با مردی بهنام امین ارتباط داشتم و او شوهرم را کشت.
با این اعتراف، امین دستگیر شد و در تشریح جنایت گفت: من مستأجر پدر روناک بودم و بهخاطر رفتوآمد او به خانه پدرش باهم دوست شده و به یکدیگر علاقهمند شدیم. او از بدرفتاریهای شوهرش میگفت و اینکه مجبور است به این زندگی ادامه دهد.
رفتارهای شوهر روناک با او خیلی خشن بود و تصمیم گرفتم او را بکشم. طبق نقشه، روناک به او داروی بیهوشی داد و وقتی شوهرش بیهوش شد، من وارد خانهشان شده و پیکر نیمهجانش را با ماشین به بیابان برده و در آنجا با چاقوکشتم. بعد جسد را در چالهای که از قبل حفر کرده بودم، دفن کردیم.
مأموران راهی محل دفن جسد شده و باراهنمایی متهمان جسد را پیدا کردند. با تکمیل تحقیقات برای روناک به اتهام معاونت در قتل و رابطه نامشروع و برای امین به اتهام قتل عمدی و رابطه نامشروع کیفرخواست صادر شد.
متهمان در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند که در این جلسه اولیای دم برای متهمان تقاضای اشد مجازات کردند. سپس امین در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از آشنایی با روناک او از بدرفتاریهای شوهرش گفت و دلم برایش سوخت.
رابطه ما هرروز نزدیکتر میشد. او از من خواست شوهرش را گوشمالی بدهیم که قبول کردم. شب حادثه با من تماس گرفت و گفت؛ به شوهرش داروی خوابآور داده و او بیهوش شده است. به خانهشان رفتم و شوهرش را سوار خودرو کرده و به بیابان بردیم. در آنجا روناک با چاقو چند ضربه به شوهرش زد که باعث مرگ او شد. من هم جسد را دفن کردم.
رئیس دادگاه: پیشازاین به قتل اعتراف کرده بودید؟
متهم به قتل: روناک از من خواست قتل را گردن بگیرم تا از خانواده شوهرش برایم رضایت بگیرد. او مدعی بود، پدرشوهرش او را دوست دارد و طرفدار اوست به همین دلیل رضایت میدهد. وقتی فهمیدم فریبم داده، تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.
رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به روناک از او خواست از خود دفاع کند که زن جوان با رد حرفهای امین گفت: بهخاطر کمبودهای عاطفی که در زندگی داشتم با امین آشنا شدم. فقط با هم درد دل میکردیم و ارتباط بیشتری نداشتیم. روز حادثه از من خواست به شوهرم قرص بدهم تا او را به بیرون از خانه ببریم و کتکش بزند تا تنبیه شود. وقتی شوهرم بیحال شد، امین آمد و او را از خانه بیرون بردیم که در بیابان، امین او را با چاقو زد. من آنجا متوجه نیتش شدم، اما کار از کار گذشته بود. من با شوهرم اختلاف داشتم و خانوادهاش هم مطلع بودند، اما راضی به مرگ او نبودم.
پس از آخرین دفاع متهمان، قضات وارد شور شده تا حکم مجازات آنها را صادر کنند.
جنایت برای ادامه رابطه شیطانی
زن و مرد خیانتکار که مرد جوان را قربانی رابطه شیطانی خودکرده بودند، در جلسه دادگاه یکدیگر را متهم به قتل کردند.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران