متاسفانه سیاستهای اتخاذ شده فرهنگی که قرائت رسمی حاکمیت است با ارزشها و هنجارهای تعریف شده توسط مردم هم خوانی ندارد و همین تناقض باعث شده بسیاری از مقولات دچار انحرافهای اساسی شود. به عبارت دیگر در سیاستهای کلی نظام میبینیم راهبردها و استراتژیها تنها به یک سری کلی گوییهایی بسنده میشود. به عنوان مثال براساس سیاستهای کلی و کلان کشور؛ تقویت بنیان خانواده یک اصل در نظر گرفته میشود، خانواده برای ما ارزش بالایی دارد و ... از سوی دیگر معتقدیم تهاجم فرهنگی بنیان خانوادهها را سست میکند. اگر همین مثال را دنبال کنیم شاید به نتیجه برسیم.
اگر جایگاه خانواده برای ما اهمیت دارد عناصر تشکیل خانواده باید در اولویت ما قرار گیرد این غرب نیست که به ما میگوید «که زن باید فرمانبردار باشد، مطیع باشد و.. حتی برخی از دوستان به گونهای صحبت میکنند که مرد این اجازه را دارد تا در تربیت زن خشونت هم به کار برد. و..» این دو گانگیها باعث تزلزل شده است از یکسو، استراتژی تحکیم خانواده را مطرح میکنیم از سوی دیگر در راهبردهایمان به یکی از ارکان آن آسیب میزنیم. برای ایجاد محیط امن خانوادگی و تشکیل خانوادههای سالم و حتی نمایش و تبلیغ خانواده سالم مشکل داریم چرا که یک عنصر و عضو اصلی خانواده که همان زنان هستند نادیده میگیریم.
میتوانید مصداقیتر توضیح دهید؟
در تبلیغات رسمی عملا ما زنان را در حد وسایل خانواده میبینیم زن کسی است که باید در خدمت مرد باشد. این تفکر شاید در زمانی جواب میداد، اما امروز با توجه به میزان دانایی زنان عرصه کنونی عرصهای نیست که این نگاه به آنها جواب بدهد و باعث ترویج خانواده سالم شود.
اگر تبلیغات رسمی کشور به گونهای بود که زن و مرد را همسان میدید، همانطور که در قرآن آمده «زن و مرد برای آرامش یکدیگر آفریده شده اند» نه اینکه زن وسیلهای برای آرامش باشد بسیاری از مشکلات رفع میشد. امروز قوانین به گونهای است که اگر زن بخواهد تحصیل کند، وارد اجتماع شود، شغلی داشته باشد همه و همه منوط به اجازه مرد است.
متاسفانه در قانون مدنی ما زن از بسیاری از حقوق اولیه محروم شده است پس همین تناقضها اولین جدلها و کشمکشهای میان مرد و زن را بوجود آورده و پایهای برای جداشدن یا حتی تجرد است. همین چالشها دخترها و پسرها را از ازدواج فراری کرده است. بحث مهریهها را بوجود آورده است. الان به گونهای شده که خانواده دختر فکر میکنند تنها تضمین زندگی دخترانشان مهریه است و خانواده پسر از این نگرانند که مهریههای بالا مشکلاتی را برای آنها بوجود آورد.
چه کسی میپذیرد که دخترش از حق تحصیل، اشتغال، سفر و.. برخوردار نباشد. اینها حق هر فردی است پس چرا باید اجازه گرفت. بنای اختلاف را ما خود گذاشته ایم و بعد میخواهیم از این اختلافها جلوگیری کنیم.
یا در موضوع ازدیاد جمعیت و دغدغه حاکمیت برای کاهش جمعیت جوان. به جهاتی این موضوع مهمی است و نگرانی از پیری جمعیت وجود دارد. این یک سیاست است حال باید به دنبال راهبرد مناسب بود تا زوجها تشویق به فرزندآوری شوند. متاسفانه تمرکزی که حال برای سیاستگذاری در این زمینه میشود مثلا چند همسری است! نمیگویند ازدواج را آسان کنیم، بلکه چاره را در ترویج چند همسری، ازدواج موقت و.. میکنند. اینها از نظر یک زن خیانت محسوب میشود شاید از نظر سیاست گذاران و شرع خیانت نباشد، اما از نظر یک زن خیانت است. تحقیقات نشان داده استحکام خانوادهها در چنین شرایطی متزلزل شده و زنان بدون هیچ قضاوت ارزشی آسیب دیده اند.
کودک همسری موضوع دیگری است که فعالان حوزه خانواده در مورد آن هشدار میدهند. در مجلس گذشته بحث ممنوعیت کودک همسری را مطرح کردیم. بسیاری از همکاران ما حتی کسانی که با طرح موافق بودند میگفتند نام پسر را در این طرح نیاوریم، چون حساسیت ایجاد میکند. به عقیده کارشناسان این ظلم بزرگی است که دارد به پسرهای ما میشود چرا که آنها نان آور خانواده محسوب میشوند و ما در سنین پایین داریم مسئولیتی عظیم برگردنشان میگذاریم.
چرا باید در مورد ازدواج زودهنگام پسران نگرانی وجود داشته باشد؟
متاسفانه دوستان ما براساس این طرز تفکر با چنین قوانینی مخالف میکنند این پیش فرض را دارند؛ پسری که در سن پایین ازدواج میکند از نظر مالی تامین است و فقط برای رفع نیاز جنسی ازدواج میکند. درحالی که بسیاری از پسرانی که در سنین پایین ازدواج میکنند باید مسئولیت اداره خانواده را برعهده گیرند و همین آنها را از تحصیل و حتی کودکی کردن باز میدارد.
در مورد دختران هم که آسیبها فراوان است، اساسا پایین آوردن سن در سیاستهای کلی که همان فرزندآوری است خلل ایجاد میکند. خطرات باروری در سنین پایین آنقدر خطرناک است که در موارد بسیاری خود ایجاد ناباروری میکند.
با وجود چنین قوانینی همچنان با با موضوع کاهش جمعیت مواجه هستیم دلیل آن را چه میدانید؟
متاسفانه علیرغم تمام این قوانینی که در کشور حاکم است، همچنان میزان زاد و ولد کم باقی مانده است. ما گروه سنی بارور در جامعه را فراموش کرده ایم و قانون گذار به جای آنکه سرمایه گذاریها را به سمت ازدواج افراد در سنین ۲۰ تا ۳۰ سال ببرد سرگرم کودکان شده است. افرادی که دارند به تجرد قطعی میرسند و آرزوی استقلال و ازدواج دارند. اکنون خانوادههایی در کشور داریم که زن و مرد به واسطه فقر در کنار خانواده هایشان زندگی میکنند و نمیتوانند زیر یک سقف بروند.
تفاوت قرائت حاکمیت و مردم یکی از مهمترین چالشهای فرهنگی ماست چه تبعاتی خواهد داشت؟
قرائتهای رسمی حاکمیت متاسفانه با سبک زندگی مردم متفاوت است و همین فاصله معضلاتی را بوجود آورده است. از یکسو حاکمیت با استفاده از تریبونهای در اختیارش تلاش میکنند تا نوعی از روشهای زندگی را به مردم دیکته کند. اما مرم سبکی جدید را برای زندگی انتخاب کرده اند این تناقض باعث تضاد میان مردم و حاکمان شده است. باید بدانیم که مردم هیچگاه به شیوه حاکمیت در نمیآیند و حاکمیت مجبور میشود مدام از طریق ایجاد قوانین جدید و یا بخشهای مراقبتی و نظارتی کار را برای خود و دیگران سختتر کند.
در زمانی که شما در کمیسیون فرهنگی مجلس بودید چقدر توانستید با صداوسیما همکاری کنید؟
صداوسیما چشم دیدن من را نداشت و سایه مرا با تیر میزد. طبق آمار مرکز پژوهشهای مجلس در دوره قبلی مجلس حدود ۷۰ درصد مردم ماهواره داشتند و صداو سیما در میان آحاد مردم مقبولیتی نداشت. حالا هرقدر هم بودجه سازمان را اضافه کنیم یا ماهوارهها را جمع کنند. هیچ تاثیری ندارد. مردم از شرایط عبور کرده اند. اکنون شبکههای خانگی و فضای مجازی رقیبی جدیدتر از ماهواره برای رسانه ملی است. اگرچه نسبت به فیلمهای شبکه نمایش خانگی هم انتقاداتی وارد است و برخی از سریالهای این شبکه دارد به سطح آثار نمایشی ما ضربه میزند.
حتی برنامههای نوروزی یا برنامههای مناسبتی صدا وسیما هم اقبال چندانی ندارد. صداوسیما به نظر میرسد عامدانه در صدد لجبازی با مخاطب است. به طوری که برنامهای را روی آنتن میفرستند که مخاطب را اذیت میکند؛ بنابراین به ندرت در برنامههای این رسانه کارهای مخاطب پسند میبینید. شما نگاه کنید برنامه «نود» که بیننده داشت از جدول برداشتند. این نشان از مخاطب ستیزی صداوسیما دارد.
حتی در زمان دولت اصلاحات و یا دولت میانه رو نیز سینما مشکلات زیادی داشته است و بسیاری از فیلمسازان در این دوران هم برای گرفتن پروانه ساخت یا نمایش دچار مشکل هستند؟
با شما موافق نیستم در دوره اصلاحات در سینمای ایران جهشی غیرقابل انکار بوجود آمد و فیلمسازان توانستند فیلمهای موفقی بسازند حتی در دوره آقای روحانی هم (با وجود انتقادات زیادی که به ایشان دارم) همچنان در حوزه فرهنگ نمیتوانید حرکتهایی را نادیده بگیرید اگر چه قبول دارم همچنان به قول خود آقای روحانی یک دولت در سایه وجود دارد که در مواردی با فشارهای شدید مقابل حرکت دولت و مردم میایستد. این دولت در سایه همواره کار را برای مجریان ما سخت و گاه غیرممکن میکند.
مرکز پژوهشهای مجلس یکی از مهمترین بازوهای قانون گذاری برای نمایندگان است، چقدر نمایندگان مجلس از این نظرسنجیها بهره برداری میکنند؟
به خاطر داشته باشید مجلس متشکل از طیفهای متعددی است و باید در یک مساله و موضوع خاص از طریق رایزنیها این صداها یکی شود. در طول دوره مجلس ما چالشهای زیادی با همکارانمان داشتیم بسیاری از این عزیزان اصلا برایشان مهم نبود که سینماگران و سینماداران با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند.
به خاطر دارم برخی از سینماداران به علت مشکلاتی که داشتند به دنبال تغییر شغل و کاربری سینماها بودند و دوستان اهمیتی به موضوع نمیدانند. البته آقایانی هم بودند که به این مساله اهمیت میدادند. به عنوان مثال آقای مازنی از افرادی بودند که به حوزه هنر خیلی اهمیت میدادند. اینها به ساختار مجلس باز میگردد تا زمانی که یک مجلس شعارزدهای که ظاهر و باطن نمایندگان با هم فرق میکند داشته باشید، نباید انتظار اتفاقی خاص داشته باشید.
مجلس قبلی چه کار شاخصی برای هنرمندان کرد؟ منظورم این است که یک لایحه، قانون، مصوبه و... خاص هنر داشتید؟
مثلا درمورد بیمه خبرنگاران لایحهای را به صحن بردیم و توانستیم رای بگیریم. ولی باید بگویم یکی از مهمترین کارهایی که ما در دوره قبل کردیم ایجاد گفتمان و مطالبه یک موضوع برای عموم مردم بود. به عنوان مثال شاید نتوانسته باشیم قانون ممنوعیت کودک همسری را تصویب کنیم، اما این موضوع را گفتمان سازی کردیم و به یک مطالبه عمومی مبدل کردیم. یا شاید حضور زنان در ورزشگاه در همه بازیها محقق نشد، ولی این مطالبه به طور جدی در تمام سطح مطرح شد.
یکی دیگر از کارهایی که انجام دادیم، پیگیری فیلمهای سینمایی بود که توقیف شده بود. تعدادی از سینماگران به ما مراجعه میکردندو شکایت داشتند که فیلم هایشان توقیف شده است.
خاطرهای از همین بیمه خبرنگاران و امنیت شغلی برایتان بگویم. زمانی که خواستیم در صحن مجلس برای بیمه خبرنگاران رای بگیرم با وجود رایی که از کمیسیون تلفیق گرفتیم این بند حذف شده بود. من به سرعت با آقای حاجی بابایی رئیس کمیسیون مراجعه کردم و به صورت دست نوشته این متن را امضاء کردند تا توانستیم در صحن رای گیری کنیم. منظورم این است که برای رسیدن به یک لایحه، تبصره و قانون راه دشواری وجود دارد و نمیتوان انتظار داشت به سرعت مطالبات به نتیجه برسد.
نماینده زبان مردم است، خدارا شکر که تلاش کردیم حرف مردم را بزنیم. بخصوص دوستانی که در کمیسیون فرهنگی بودند، مدام در تلاش بودند تا از خط قرمزها عبور کنند. شاید الان گروهی بگویند مثلا سلحشور چکار کرد؟ توانست ورود زنان به ورزشگاهها را آزاد کند؟ و... باید جواب دهم در خیلی از مواقع به نتیجه نرسیدیم، اما حرف مردم را زدیم و برای احقاق حقوق آنها کار کردیم. من نماینده مردم بودم و به آن افتخار میکنم که حرف مردم را زدم و اگر حالا سه پرونده باز برای گفتن حرف مردم در قوه قضائیه دارم احساس ناراحتی نمیکنم.