مثل همیشه با انگیزه. پر نشاط ومهربان. احوالپرس زن و بچه بود. تک تک.دخترها.دامادها ونوه ها. بعدگفت خانم خیلی خوبی داری. به تلاشهایش در ایام ۸۸ اشاره داشت. گفتم شوهرخوب دارد. آقای کروبی گفت صدایت روی بلندگو است. خانمهای فامیلمان از حرفت خندیدند. گفتم غرض من هم این بود که لبخند برلب های شما جاری کنم. با خانم صحبت کرد.من و فهیمه هم با حاج خانم صحبت کردبم. بعد آقای کروبی شروع کرد از حافظه تاریخی اش قضایایی را گفت وگفت . از وضع فعلی و آینده.مثل قبل، دلسوزانه. پریدم وسط صحبت هایش و گفتم حاج آقا شما توحصرین ها. ما نیستیم که این حرفها را به من می زنید. بازهم خندید وکلی ابراز لطف کرد به من و خانواده ما.مرد وفا است.
به حسین کروبی گفتم اگر اشکالی ندارد یک عکس از همین الان حاج آقا برام بفرست که فرستاد.
