امان از حفاری های غیرمجاز
اخبار ضد و نقیضی از کند و کاوهای غیرمجاز سودگران اموال تاریخی در محوطه کورنگون شنیده شده است. اما داستان کند و کاوهای غیرمجاز در محوطۀ باستانی کورنگون چه بوده است؟ برای رسیدن به پاسخی در خور نیاز است کمی به عقب و گذشته برگردیم. در مهر سال 1394 و در بازدید میدانی از سنگ نگاره ایلامی کورنگون، نگارنده با برجای ماندههای کندوکاوهای غیرمجاز قاچاقچیان اموال فرهنگی در نزدیکی این اثر ارزشمند رو به رو شد که نشان از گستردگی کند وکاوها و بزرگی گودال ها و عمق فاجعه بود. همان زمان و پس از بررسیهای لازم، نگارنده در گزارشی کامل و جامع، این موضوع را از سوی رسانهها به گوش مدیران میراث فرهنگی استان و شهرستان رسانیده و خواستار رسیدگی و توجه بیش از پیش آنان به انگیزه ارزشمندی اثر و حساسیت موضوع، شده بود. اما دریغ از یک گام ارزنده و دل نگرانی از سوی مدیران میراث فرهنگی! در واقع، این یادگار ملی و تاریخی ارزشمند سالهای سال است که در تیررس خطر بوده و بارها دستخوش کند و کاوهای غیرمجاز از سوی سوداگران جای گرفته بود و این دست اندازیها تازگی نداشته و ندارد. هرچند، این بار موضوع کمی متفاوت بوده و عمق فاجعه غمانگیزتر و دردناکتر است. کندوکاوهای غیرمجاز افراد ناشناس و به گمان نزديك به واقع، بومی، در این محوطه، موضوع تازه ای نبوده و نیست. هنوز افراد بومی باورمند به گنج پنهانی در این منطقه هستند. هرچند که این پندارها پوچ و خیالی بوده و مبنای علمی ندارد و تا کنون در هیچ کجای ایران با این روش گنجی به دست نیامده است. اما گناه این رفتارها و کردارها، بی گمان بر دوش سرپرستان فرهنگی کشور بوده که هیچ گونه گام ارزنده ای تا کنون در این زمینه ها برنداشته اند. همچنین باید دانست خود این یادمان های تاریخی،گنجی آشکار بوده که به علت نبود شناسایی (معرفی) درست از سوی سرپرستان فرهنگی کشور به ویژه سازمان میراث فرهنگی و غفلت آنان به حال خود رها شده و مردم حتي دانشگاهیان ما با آنها بیگانه بوده و هستند.
خسارت های جبران ناپذیر
اما به راستی چه کسانی به سنگ نگاره ایلامی و ارزشمند کورنگون آسیب رساندهاند؟ و از چه مایع و موادی بهره برده و با چه انگيزهاي انجام گرفته است. آیا همان افرادی که کند و کاوهای غیرمجاز را انجام دادهاند به این سنگ نگاره آسیب رسانیده یا پیشتر این یادمان ملی مورد دست اندازی سودجویان قرار گرفته و سازمان میراث فرهنگی نیز همانند همیشه در خواب غفلت بهسر میبرده است؟ به راستی چه کسانی و در چه زمانی به این یادگار ملی آسیب رسانیدهاند. پاسخ افکار همگانی و دوستداران میراث فرهنگی را چه کسی می دهد. در برابر این آسیب بزرگ که شاید هم برطرف نشود یا با سختی و دشواری و هزینههای هنگفت همراه باشد، چه کسی پاسخگو خواهد بود. آیا سازمان میراث فرهنگی که سرپرستی این یادمان های تاریخی را بر دوش دارد، گناهکار است یا باید به دنبال فردی که وجود ندارد و خیالی است، گشت. به راستی کدام یک گنهکارند؟ سرنوشت این یادگار ارزشمند که از آن با نام کهنترین سنگ نگاره ایلامی کشور یاد می شود، چیست و به کجا میانجامد. تا کی و چه هنگام باید تاوان کمکاریها و غفلت مدیران ناکارآمد میراث فرهنگی را به بهانههای گوناگون از جمله کمبود بودجه و نیروی کار، مردم ایران پرداخت کنند. چرا دولت و مجلس در اندیشه راه درمانی ریشه ای برای سازمان میراث فرهنگی و یادمانهای تاریخی که دستاورد دسترنج گذشتگان پاک نهاد ما است، نبوده و نیستند و چرا دولت با تخصیص بودجهای مناسب از سازمان میراث فرهنگی پشتیبانی نمیکند. بی گمان همه ما در برابر آیندگان و تاریخ باید پاسخگو باشیم.
غیبت میراث فرهنگی
اما پرسشی که در این میان ذهنها را همواره درگیر کرده، این است که چرا نیروهای امنیتی و انتظامی به درخواست قاچاقچیان مبنی بر ادامه کندوکاوهای غیرمجاز گوش فرا داده و خود نظاره گر چنین اقدام خرابکارانهای از سوی سودجویان شده اند!؟ و مهمتر از همه، چرا نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی، سازمان میراث فرهنگی را که سرپرستی پاسداری و نگهداری از یادمانهای تاریخی را بر دوش دارند و در قانون این خویشکاری (وظیفه) به طورکامل و با روشن و آشکاری (صراحت) آمده است و همه نهادها و ارگانهای دولتی نیز، از آن آگاهی کامل دارند، خبردار نکرده است. مگر نه این که کاوشهای باستان شناسی با پروانه پژوهشکده میراث فرهنگی و باستان شناسی و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی انجام می گیرد و جز این گونه کاوش ها، همه اقدامات دیگر در محوطههای تاریخی ممنوع بوده و تخلف به شمار میآید؟ پس چگونه و بر چه اساس و قانونی به قاچاقچیان بدون حضور مدیران میراث فرهنگی اجازۀ کند و کاو آن هم غیرمجاز و آسیب رسان داده شده است.
سودجویان به جان محوطه تاریخی افتادند!
داستان پر درد و رنجی دارد میراث تاریخی گذشتگان ما! روزی نیست که در کشور خبر کند و کاوهای غیرمجاز را در خبرگزاریها و به تازگی شبکههای اجتماعی نبینیم و نشنویم. نیاکان پاک سرشت ما برای آیندگان و مردم امروز، گنجی بزرگ و آشکار به یادگار گذاشتند تا ما بتوانیم با بهره وری درست و حفظ و پاسداشت آن، افزون بر بالندگی و غرور ملی و بدست آوردن هویت خویش و بازشناسی آن، با دستانی پر در برابر علم و تکنولوژی جهانی سر برآوریم. همچنین با نگهداری و پاسداری از میراث گذشتگان، می توانیم فرهنگ و تمدن و نژاد ایرانی را به جهانیان شناساند و سخنی برای گفتن داشت. از سویی، در پیشه (صنعت) پر سود و پاک گردشگری نیز، به وسیله همین یادمان های تاریخی میتوان عرض اندام کرد و مشکل بیکاری و اقتصادی جوانان را برطرف کرده و از مهاجرت بی رویه آنان پیشگیری کرد. اما مدیران میراث فرهنگی و سرپرستان فرهنگی کشور هنوز به ارزش این یادگارهای ملی پی نبرده و آنها را به حال خود رها کردهاند تا سودجویان و قاچاقچیان نیز به سادگی و آسودگی با مته و پیکور برقی به جان محوطه تاریخی کورنگون افتاده و آن را نابود کنند. محوطه ای که به باور باستان شناسان، نشانه هایی از استقرار از دوره ایلامی تا روزگار اسلامی را بر پایه شواهد سطحی و انواع سفالها، میتوان در آن منطقه یافت که از سوی همین سودجویان نابود شده و برای همیشه از چهره تاریخ پاک شده است. از سویی، وضعیت سنگ نگاره ایلامی کورنگون از روز کشف تا کنون هیچ گاه مناسب نبوده و بیشتر نقش و نگارهای نگارکند (نقش برجسته) از بستر اصلی و قاب اثر جدا شده و هر کدام با خطری جدی روبهرو بوده است. در چند دهه گذشته نیز، نه تنها هیچ گونه مرمتی بر روی این یادمان ارزشمند تاریخی انجام نشده است، بلکه در همه این سالها به درستی محافظت و نگهداری نشده و در گوشهای به حال خود رها شده بوده تا سرنوشت برایش روزهای تلخی همانند همین داستان دردناک را رقم زند.
بازشناسی سنگ نگاره ایلامی کورنگون
سنگ نگاره کورانگون یا کورنگون نخستین بار در سال 1300 خورشیدی به وسیله «بارون افن هم» پیدا شد و در سال 1303 پروفسور «ارنست هرتسفلد» آلمانی، کاوشهای باستان شناسی را بر روی آن انجام داد. او دیرینگی این سنگ نگاره را 4000 سال برآورد کرد. همچنین هرتسفلد بر این باور بود که دو اتاق سنگی و گچی و پایه پلکانی از روزگار ساسانیان در این محوطه وجود داشته که هم اینک از میان رفته است. برخی از پژوهشگران و باستان شناسان بر این باورند که ما هیچ نمونه ای از این یادمان را در میانرودان (بینالنهرین) و جهان باستان نداشتهایم و تنها نمونهای که از این نگارکند وجود داشته در نقش رستم مرودشت بوده که در زمان ساسانیان از میان رفته است. کارشناسان نیز از این یادمان با نام کهنترین سنگ نگاره دینی ایلامی ایران یاد میکنند که دیرینگی بیشتری نسبت به سنگ نگاره های ایذه در خوزستان دارد. سنگ نگاره کورنگون در باختر (غرب) استان پارس در گذر راه باستانی شوش به پارسه (تخت جمشید) و در روستایی به نام «سه تلان» در منطقه رستم یکي از بخشهای نورآباد ممسنی جای گرفته است. این یادمان در برآمدگی کوهی بر فراز یک دره که مشرف به رودخانه است، تراشیده شده و به وسیله پلکانی می توان به آن دست یافت. دیرینگی این یادمان نیز به 2400 پیش از میلاد می رسد. در این سنگ نگاره، ایزد اینشوشیناک بر روی تختی نشسته وآتشدانی روبهروی پای این ایزد (خدا) بوده که شوربختانه دیگر دیده نمیشود وازمیان رفته است. همچنین زیر پای این ایزد ایلامی، حوض آبی بوده که کاملا ناپدید شده وهمه زیباییها وریزه کاری این سنگ نگاره با ارزش و بی مانند ازمیان رفته است ودر آینده دانشجویان برای پروژههای خود به سختی میتوانند بر روی این نگارکند، کارهای پژوهشی انجام دهند. در روبهروی این ایزد، صفی از نیایشگران یا پیشکشآورندگان به ایستاده و با حالتي فروتنانه (احترام) دیده میشوند که شمار آنها بیست وهفت تن است وبا کسانی که پشت سر آنان جای گرفته وهم اینک درحال محو شدن، هستند به سی وپنج تن می رسند وبه گمان فراوان آب را با خود به همراه دارند که نشان برکت وفراوانی وسپندینگی آن، نزد ایرانیان است. این ایزد مرد بر تختی از یک مارچنبره زده، نشسته وبا دست چپ خود سر ماری را گرفته و در دست راستش فواره ای از آب جای داشته که به گمان زیاد برای بخشش وتقدیس نزد اوست که در نگارههای چند سال پیش پیدا بوده، ولی شوربختانه هم اینک دیگر دیده نمیشود. سنگ نگاره کورنگون در خرداد 1315 با شماره 254 به ثبت ملی رسیده است.