اگر معجزهای رخ دهد و احمدینژاد از غربال شورای نگهبان بگذرد، آیا او برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری رأی میآورد؟ به نظرم به راحتی رأی میآورد!
حال این پرسش پیش میآید چرا جامعهای که بخصوص در سالهای آخر ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از او به تنگ آمده و به سمت رقبای سیاسیاش گرایش پیدا کرده بود، بار دیگر به او اقبال کرده است؟
پاسخ فقط "ضعف حافظۀ تاریخی مردم ایران" نیست! احمدینژاد در طول هشت سال گذشته، مواضعی گرفته و بعضاً دست به اقداماتی زده است که از نگاه بسیاری از ایرانیان، شکستن خطوط قرمز جریان اصلی حاکم بر کشور تعبیر میشود. از نگاه این دسته از ایرانیان، احمدینژاد دیگر در قالب و هیئت قبلی خود نگریسته نمیشود، بلکه به چهرهای تبدیل شده است که با نادیده گرفتن کلیشههای رفتاری مقامهای رسمی، میتواند در مقام ریاست جمهوری، نهادهای حاکم را به چالش طلبیده و اوضاع را از بنیاد دگرگون کند!
اینکه این تصور تا چه اندازه واقعبینانه است، مهم نیست؛ مهم این است که بسیاری از نیروهای ناراضی در جامعه چنین تصوری از احمدینژاد پیدا کردهاند. این نیروها گرچه حاضر نیستند فداکاری خاصی در جهت حمایت از او نشان دهند اما رأی دادن به او را کاری بیهزینه برای خود میدانند!