هفته گذشته مردی جوان قدم در اداره پلیس گذاشت و از ناپدید شدن همسر جوانش خبر داد. وی گفت: همسرم خانه دار است و من مغازه دارم. هرروز صبح به محل کارم میروم و شب برمیگردم. امروز هم مانند روزهای قبل به مغازهام رفتم و غروب که کارم تمام شد آنجا را تعطیل کردم تا به خانه بازگردم.
وقتی به مقابل خانهام رسیدم زنگ زدم، اما کسی در را باز نکرد. سابقه نداشت که همسرم بدون اینکه به من اطلاع بدهد جایی برود. وی ادامه داد: با کلید وارد خانهام شدم، اما اثری از همسرم نبود. به موبایلش زنگ زدم اما خاموش بود. با خود گفتم شاید برای خرید از خانه بیرون رفته اما هرچه منتظرش شدم برنگشت. با دوستان و بستگانم نیز تماس گرفتم، ولی هیچکس خبری از او نداشت. نگران شدم و احتمال دادم که بلایی بر سرش آمده باشد؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم.
شروع تحقیقات
پروندهای درخصوص ناپدید شدن زن جوان تشکیل شد و گروهی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی سهرابی بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران تحقیقات خود را برای یافتن زن گمشده آغاز کردند.
تیم تحقیق در نخستین گام به استعلام از پزشکی قانونی و بیمارستانها پرداخت، اما اثری از زن جوان بهدست نیامد. در گام بعدی مأموران راهی محل زندگی زن ناپدید شده شدند و در تحقیق از همسایهها مشخص شد که زن جوان بهشدت با همسرش اختلاف داشته است؛ به حدی که آنها بارها صدای درگیری و مشاجرههای این زوج را شنیده بودند.
از سوی دیگر در بررسی دوربینهای مداربستهای که در اطراف خانه زن ناپدید شده وجود داشت حقایقی آشکار شد که مسیر پرونده را تغییر میداد. آنطور که تصاویر نشان میداد زن جوان در روزی که ناپدید شده به همراه همسرش وارد خانه شده و ساعتی بعد شوهرش به تنهایی از خانه خارج شده بود، اما دوربینها خروج زن ناپدید شده را ثبت نکرده بودند. تحقیقات حکایت از این داشت که شوهر این زن پس از خروج از خانه به مغازه مصالحفروشی رفته و مقداری مصالح به همراه یک گونی خریده و سپس به خانه بازگشته است.
ردپای شوهر
قطعات پازل کنار هم چیده شده و شواهد و دلایل نشان میداد که مرد جوان راز ناپدید شدن همسرش را میداند. به این ترتیب بازپرس جنایی دستور بازداشت مرد جوان را به اتهام مظنون صادر کرد، اما وقتی مأموران راهی محل سکونت وی شدند دریافتند که او فراری شده است. همین کافی بود تا فرضیه جنایت از سوی وی قوت بگیرد و درحالیکه جستوجو برای شناسایی مخفیگاه وی و بازداشتش ادامه داشت، مشخص شد که او اقدام به خودکشی کرده و در یکی از بیمارستانهای تهران بستری است.
اقرار به جنایت
مرد جوان پس از بهبودی بازداشت شد و در بازجوییها به قتل همسرش اقرار کرد. وی گفت: سالها قبل با همسرم ازدواج کردم، اما این اواخر بهدلیل برخی مسائل خانوادگی با یکدیگر دچار اختلاف شدیم. روز حادثه هر دو برای انجام کاری از خانه بیرون رفتیم که مثل همیشه بحثمان شد؛ به همین دلیل خیلی زود به خانه برگشتیم.
دعوای ما ادامه داشت و درحالیکه بهشدت عصبانی بودم او را خفه کردم و جانش را گرفتم. وقتی بهخودم آمدم که دیدم همسرم بیجان روی زمین افتاده است. ساعتی بالای سر جسد او نشستم و اشک ریختم. بعد از آن تصمیم گرفتم جسد را به بیرون از خانه منتقل کنم. وی ادامه داد: از خانه بیرون رفتم و از مصالحفروشی، مقداری مصالح و گونی خریدم. جسد همسرم را داخل گونی گذاشته و به داخل صندوق عقب انتقال دادم.
سپس بهسمت بیابانهای اطراف تهران رفتم و جسد همسرم را دفن کردم. خیلی ترسیده بودم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم گزارش مفقود شدنش را اعلام کردم، اما عذاب وجدان لحظهای رهایم نمیکرد. وی ادامه داد: بهشدت از مرگ همسرم پشیمان بودم چون همهچیز در یک لحظه خشم آنی من رخ داد؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم به زندگیام پایان دهم.
برای اجرای تصمیمی که گرفته بودم مقداری قرص مصرف کردم و راه افتادم به سمت محلی که همسرم را دفن کرده بودم اما در بین راه حالم بد شد و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم روی تخت بیمارستان بودم و متوجه شدم رهگذری جانم را نجات داده و مرا به بیمارستان رسانده است.
با اعتراف متهم مأموران راهی محل دفن جسد زن جوان شدند و پیکر بیجان وی را از زیر خاک بیرون کشیدند و به پزشکی قانونی انتقال دادند.
پس از افشای راز ناپدید شدن زن جوان، بازپرس جنایی برای متهم قرار قانونی صادر کرد و او برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت.
خودکشی شوهر، راز قتل همسر را فاش کرد
معمای ناپدید شدن زنی جوان در پایتخت، پس از خودکشی نافرجام شوهر وی و اعترافاتش به جنایت، آشکار شد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران