او این روزها مثل خیلی از کاربلدها و پیشکسوتهای خاطرانگیزِ سینما، تئاتر و تلویزیون، کمپیدا شده اما گلایههایی نسبت به ساخت برنامه و سریالسازیهای تلویزیون دارد و به تعبیرِ خودش بیشتر شبیه به دغدغه است. انصافی را بسیاری از مخاطبان به نام "عَبدُلی" میشناسند؛ عبدلی نام شخصیتی است که وی از اواخر دهه شصت، در نمایشهای تلویزیونی بازی کرده است. البته این بازیگر پیشکسوت کارهایی مثلِ "میوه ممنوعه" را نیز در کارنامهاش دارد که با علی نصیریان و امیرجعفری همبازی بود.
با او به جهتِ علاقهاش به آیینهای کهن ایران و بارها روی صحنه تئاتر و حتی نمایشهای تلویزیونی، با کاراکتر حاجیفیروز و عمو نوروز ظاهر شده و یلداخوانی را به خوبی میداند؛ لحظاتی به گفتوگو نشستیم که او در سالروز درگذشت مرتضی احمدی هم حرفهای گفتنی درباره این هنرمند به یادماندنی دنیای بازیگری داشت.
او در بخش اولِ گفتوگویش درباره استاد احمدی صحبت کرد؛ هنرمندی که سیام آذرماه در آستانه شبِ چله سال 1393 و سنِ 90 سالگی دارفانی را وداع گفت. هنرمندی که تهران قدیمی را هم با صدای او به خاطر میآورند زمانی که با لحن و آوای شیرین خود کوچه، محله و بازار و آداب و رسوم قدیمی ایرانی را معرفی میکرد. مرتضی احمدی هنرمندی بود که در فرهنگ و هنر مرزی نمیشناخت.روزی در جامعه یک بازیگر، روزی صداپیشه و روزی قصهگو و...
در هنر آواز و موسیقی نیز یکی از خوانندگان سبک بیات تهران بود، به علاوه اینکه نام و صدایش در زمره انگشتشمار پیشپرده خوانان برده میشد. مرتضی احمدی علاوه بر گویندگی به جای شخصیت بابا علاءالدین در کارتون سندباد و هم چنین روباه مکار در پینوکیو گویشهای بسیاری را در دوبله ایران از خود بهیادگار گذاشت که مصداق بارز آن «بینوایان- 1958- به جای قاضی دادگاه» بود و البته وی همچنین در دوبله فیلمهای ایرانی هم ید طولایی داشت.
علاوه بر این مرتضی احمدی در رادیو هم دستی در کار داشت و "صبح جمعه با شما" کنار منوچهر نوذری فعالیت میکرد. با همه این خلاقیتها، ایدهپردازیها و اراده و پشتکار، کولهباری از نوستالژی فرهنگی و هنری به جای گذاشت.
اولین سریال نوروزی تلویزیون با مرتضی احمدیمشروحِ گپ و گفت با جواد انصافی را در ادامه بخوانید:
انصافی درباره اولین سریال نوروزی که با مرتضی احمدی کار کرد به خبرنگار تسنیم گفت: یکی از پیشکسوتان "ضربیخوانی"، "کمدیخوانی" و "پیشپردهخوانی" ایران بود و خوشبختانه در زمان حیاتشان از ایشان بهره بردیم و خواستیم این کارهای ارزشمندشان برای نسل بعدی ثبت شود که با چاپ چند کتاب این اتفاق افتاد. الان ما راه ایشان را ادامه میدهیم، هنرمندی که در هر ژانری، توانمندی بلامنازعی از خودش نشان میداد.
او تأکید کرد: به همه ما درس میدادند که چطور میتوان حالِ مردم را خوب کرد. زمانی با کار کودک، زمانی برای بزرگسالان و زمانی هم برای اصالت کوچه و بازار و فرهنگ ما قدم برمیداشتند. اطلاعات جالب توجهی داشتند و خوشبختانه تا آنجایی که میتوانستند این دانستنیها را انتقال میدادند. من افتخار این را داشتم در اولین سریال نوروزی با ایشان همکار بودم. سریال "اشتباه در اشتباه" را نویسندگی و کارگردانی کردم و استاد احمدی و مرحوم مهین شهابی و سیروس گرجستانی حضور داشتند؛ واقعا از ایشان و بسیاری دیگر آموختم.
کارهای جدیدِ جواد انصافیانصافی درباره کارهای جدیدش گفت: قرار بود با قصه عمو نوروز و ننه سرما و نمایش خفتگان چشمباز را روی صحنه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان ببریم که به خاطر کرونا این اتفاق نیفتاد. امشب در شبکه شما برای ویژه برنامه شب یلدایی حضور خواهم داشت و یلداخوانی را با منوچهر آذری برای شبکه دو ضبط کردیم که فکر میکنم امشب حوالی ساعت 20 پخش میشود. هرکسی یلداخوانی نمیداند، چون شعرها و پژوهشهای لازم به این آیین کهن ایرانی را میطلبد.
پژوهش چندین ساله درباره آیینهای کهن ایرانوی در خصوص پژوهش چند ساله درباره آیینهای ایرانی خصوصاً یلدا، تصریح کرد: چندین سال درباره آیینهای کهن ایرانی خصوصاً یلدا، پژوهش و تحقیق کردم که شبِ یلدا چه عقبهای دارد و سنت بزرگی است. باید برای آن چه برنامهسازی کرد و این فرهنگ را چطور به نسلهای آینده انتقال داد اما متأسفانه برنامهسازان به سراغِ بحثهای جنبی آن یعنی دعوت از چند هنرمند و خواننده رفتهاند و از بخشهای علمی و اصالتهایش بهره نمیبرند. پیام اصلی شبِ چله در کنار پیامهای مهم و نهفته آن، استحکام خانواده ، همبستگی و اتحاد است و اگر درست با این آیینها برخورد شود میتوان این فرهنگ غنی را به بهترین شکل ممکن انتقال داد.
چرا تلویزیون فقط به سراغ چند هنرمند و خواننده میرود؟این بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون در پاسخ به این سؤال که چرا تلویزیون در برنامهسازی مناسبتی فقط به سراغِ دعوت از چند هنرمند و خواننده میرود و هیچ خلاقیتِ دیگری ندارد، خاطرنشان کرد: برنامهسازیهای مناسبتی ضعیف میشوند و یا سراغِ چند هنرمند و خواننده میرود، چون پژوهشی درباره برنامهسازی اتفاق نمیافتد. البته علاوه بر یلدا، روی آیینهای کهنِ دیگر ما مثل نوروز و چهارشنبه سوری هم هیچ پژوهشی نمیشود.
برنامهسازی یعنی این...؟!وی تأکید کرد: بارها پیشنهاد دادم میخواهید برنامه مناسبتی بسازید مثل یلدا و نوروز، چندین مورد پیدا کردم و درآوردم و گفتم واقعاً ارزش دارند که مردم دربارهشان بدانند. وقتی مخاطب ما نمادها و اسطورهها را بشناسند به سراغ قهرمانان و نمادهایی غیر از ایران نخواهد رفت. همه نمادهای ما مبانی علمی دارند و انگار خوشایندِ برخی از برنامهسازان نیست و به همان کارهای کلیشهای و تکراری همیشگیشان بسنده میکنند و بر این باورند که برنامهسازی یعنی این...؟!
انصافی با اشاره به اینکه آمادگیاش را دارم فیلمی درباره یلدا بسازم، گفت: من آمادگیاش را دارم درباره یلدا فیلم بسازم اما توان مالیاش را ندارم. من برای دانشگاهها، نمادهای شبِ یلدا را توضیح دادهام اما وقتی میخواهم برای برخی از تهیهکنندگان توضیح دهم میگویند توضیح واضحات است و به جای این مفاهیم کهن و فرهنگ غنی، سراغِ اتفاقات دیگر میروند. اصالت و اسطورهشناسی در برنامهسازی و سریالهای ما دور شده است و انگار با این مفاهیم بیگانهاند.
هرکسی تهیهکننده میشود حتی آشپز!او درباره مشکل برنامهسازی و سریالسازی تلویزیون خاطرنشان کرد: ناآگاهی برنامهسازان و نداشتن اطلاعات راجع به تمام موضوعات دیرینه ما، تاریخ و فرهنگ غنیمان یکی از علتهای اساسی مشکل برنامهسازی و سریالسازی تلویزیون است. وقتی برنامه یلدایی میسازند اما از مفهوم و فرهنگ آن آگاهی ندارند. شاید یکی از معضلاتِ امروز این است که هرکسی تهیهکننده میشود؛ کسی را میشناسم که آشپز بوده و الان جزو تهیهکنندگان است. امثال او چه اطلاعی راجع به فرهنگ و آیینهای کهن ما دارند، چند کتاب راجع به این موضوع خواندهاند. به خاطر همه این دلایل، برنامهسازیمان ضعیف شده است.
قولِ 10 ساله عَبدُلیانصافی درباره قول 10 سالهاش درباره بازیگری، گفت: من الان 10 سال است هیچ کار جدّی بازی نمیکنم. هر کاری که طنز و کمدی باشد بازی میکنم. در "محله گل و بلبل" عمو پورنگ، نقش عمو نوروز را داشتم، چون در آن فضای مفرح و شادی را برای مخاطب ایجاد میکرد. نمیخواستم غم و غصه مردم را زیاد کنم و هرجا شادی باشد یک قدم در جهت شادیهای مردم بردارم. شادکردن مردم کار سختی است و این سختی را به جان میخرم.
آرزوی سالن اختصاصی برای سیاهبازیاو با اشاره به اینکه آرزو دارد روزی را ببیند که نمایشهای سیاهبازی صاحب سالن اختصاصی و چند واحد دانشگاهی شده باشد، خاطرنشان کرد: مهمترین آرزوی من این است، نمایشهای سیاهبازی صاحبِ سالن اختصاصی شود.بارها هم پیشنهاد دادهایم ساختمان قدیمی سالنی داشته باشد همیشه سیاهبازی پخش شود، در محرم و صفر هم تعزیه میگذاریم. آنقدر هنرمندانی داریم که در این عرصه برای خیمهشببازی، نقالی و پردهخوانی، کاربلد و زبدهاند. کافهای هم تعبیه شود که غذاهای سنتی درست کند و از این طریق هم اصالتِ ایرانی را به همه معرفی کنیم. هرکسی برای دیدن از خارج از کشور میآید هم برای تماشای نمایش سنتی، به آنجا برود؛ متأسفانه تا الان به نتیجهای نرسیدهایم. آرزوی دوم هم این است چند واحد هنر سیاهبازی در دانشگاه بگذارند چرا این کار را نمیکنند، دلیلش را نمیدانم.