به گزارش اعتماد؛ غلامعلی رجایی، مشاور فرهنگی آیتالله هاشمیرفسنجانی درباره عملکرد دولت در مراسم فوت و تشییع استاد محمدرضا شجریان گفت: دولت از اختیارات خود استفاده نکرد؛ نمیدانم اواخر عمر دولت چه ملاحظاتی دارد که در این حوزه محافظهکارانه عمل کرد. دولت باید از اختیاراتش در ایام باقیمانده بیشتر استفاده کند. متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
بسیاری معتقدند با مساله درگذشت محمدرضا شجریان برخوردی سیاسی صورت گرفت و دولت نتوانست از آزمون پاسخگویی به این مطالبه فرهنگی شهروندان سربلند بیرون بیاید. نظر شما در این مورد چیست؟
ابتدا میخواهم اشاره کنم که جایگاه مرحوم استاد شجریان نزد ملت فقط به دلیل تسلط ایشان در موسیقی نبود. ایشان یک ذوالفنون بود که به خوشنویسی، قرائت قرآن، ادبیات و... مسلط بود و بر شعر شعرای برجستهای چون حافظ، سعدی، مولوی یا حتی شعرای برجسته معاصر احاطه و اشراف داشت. در واقع استاد شجریان شخصیتی چندوجهی بود و نباید فراموش کنیم کسانی که در تاریخ مانا میشوند، تصادفی به دل مردم راه پیدا نمیکنند. مردم هر کسی را به راحتی در دل خود جای نمیدهند.
حتما دیدهایم که برخی هنرپیشهها یا ورزشکاران یا ... آمده و رفتهاند و ماندگار نشدهاند. اما برخی شخصیتها ماندگارند، برخی چون حافظ و سعدی و فردوسی و ... حتی از پس قرون باقی ماندهاند. به نظر من استاد شجریان به لحاظ شخصیتی و به لحاظ هنری و به دلیل تاثیر بسزایی که بر هنر ایران داشته نیز تا دههها مانا خواهد بود. از اینرو معتقدم که حق بود حرمت ایشان یا دستکم حرمت ربنایی که خواند و مردم را بر سر سفرههای افطار، مهمان صدای ملکوتی و آسمانی خود کرد، نگه میداشتند و اجازه میدادند تشییع باشکوهی با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شود.
برخی معتقدند به دلیل وجهه سیاسی شخصیت ایشان، اگر شرایط خاص ناشی از شیوع کرونا حاکم نبود، احتمالا با فضای مراسم تشییع به سمت مسائل سیاسی میرفت و از این جهت، دولت نمیخواست تنش دیگری بر بحرانهای موجود بیفزاید؛ فکر میکنید در صورت برگزاری مراسم، با یک تشییع سیاسی روبهرو میشدیم؟
تشییع استاد شجریان حتما تشییعی علیه نظام نبود. در این زمینه بیتدبیری شد و به نظر من حتی میتوانست آبرویی به نظام ببخشد و نشان دهد که قدر شخصیتهای فرهنگی و هنری خود را میداند. البته مردم نگذاشتند که ایشان غریبانه دفن شود؛ چه مقابل بیمارستان، چه در مشهد و بهشت زهرا حضور پیدا کردند. به نظر من برخورد با پدیده درگذشت شجریان معیار خوبی شد تا حکومت بفهمد کجا درست عمل میکند و کجا نادرست. از اقبال یا عدم اقبال مردم به کسی یا رویدادی است که حکومتها میتوانند بفهمند رفتارشان درست است یا نه!
زمانی که آقای شجریان بیمار شد، آیتالله هاشمی من را با یک کتاب و دو انگشتر و دستخطی به عیادت ایشان فرستاد. البته نتوانستم با ایشان ملاقات کنم؛ چون در قرنطینه بودند. اما با خواهر آقای شجریان دیدار کردم و هدیهها را تقدیم کردم. بعدتر که در مورد بازخورد این عیادت پرسوجو کردم، شنیدم ایشان بسیار خوشحال شده که آقای هاشمی به یادشان بوده است. دو انگشتر هم که نگین آن سنگ قبر امام حسین (ع) بود، به آقای شجریان و همسرشان هدیه کردیم و یک کتاب روزنوشت آیتالله هاشمی را که خودشان امضا کردند و نوشتند تقدیم به «هنرمند متعهد».
به هر حال کم پیش میآمد که آیتالله هاشمی به کسی، هم کتاب، هم پیام و هم هدیه بدهد که این کار را برای آقای شجریان کرد و سنگتمام گذاشت. از طرفی نگهداری آقای شجریان در این ایام بیماری، حتما هزینههای کمرشکنی داشته که حق این بود با ایشان و خانواده ایشان ملاقات شود و سرکشی به ایشان صورت گیرد. به نظر من اگر اجازه داده میشد تشییع شجریان برگزار شود یکی از مراسم باشکوه پس از سه تشییع امام، آیتالله هاشمی و شهید قاسم سلیمانی بود و میتوانستیم آن را تشییع چهارم بنامیم.
این تشییع حتما مردم ایران را به خصوص نزد فارسیزبانانی که به آقای شجریان گوش میکردهاند، سرافراز میکرد. همین الان هم به نظرم باید مراسم مردمی مجازی برای ایشان برگزار شود؛ چراکه همه به شکلی نمکپرورده صدای ایشان هستند و سالها با صدای آقای شجریان افطار کردهاند و کمتر صدایی همچون صدای آقای شجریان همزاد و قرین لحظههای معنوی مردم بوده است.
نکته بعدی اینکه آقای شجریان، سیاسی بود اما سیاستزده نبود. فقط یکجا تحمل نکرد و لباس سیاست پوشید و آن زمانی بود که رییس دولت وقت مردم را خطاب قرار داد و منتقدان و معترضان را «خس و خاشاک» نامید. ایشان هم در گفتوگویی مطرح کرد که من صدای این خس و خاشاک هستم. به نظر من تمام مواضع آقای شجریان یک طرف اما ایستادن کنار مردم، طرف دیگر، چراکه میدانست این موضعگیری برایش محرومیت به دنبال دارد اما پای مردم ایستاد.
از همینرو هم برخی برای تخریب ایشان حتی پس از درگذشتشان هم رحم نکردند و حتی عکس نماز میتی را منتشر کردند که پرچم شیر و خورشید بر پیکر متوفی پهن شده بود و این عکس را به عنوان عکس نماز میت آقای دعایی بر پیکر استاد شجریان معرفی میکردند. در حالی که عکسها با واقعیت کاملا متفاوت بود و بر پیکر ایشان هیچ پرچمی نبود و حضار هم همگی ماسک بر دهان داشتند.
اما یکی دیگر از موضوعاتی که با انتقاد مردم مواجه شد، عدم اعلام یک روز عزای عمومی از سوی دولت بود. به نظر شما چقدر در این موضوع دولت نقش داشته است؟
اعلام عزای عمومی برای درگذشت آقای شجریان یک مطالبه عمومی بود که متاسفانه دولت در این زمینه کمکاری کرد.
پس از درگذشت محمدرضا شجریان گویی بار دیگر مطالبات فرهنگی و اجتماعی که دولت در موردشان شعار داد اما چندان اقدامی نکرد، برای مردم تداعی و یادآوری شد. بسیاری معتقدند که دولت در حوزه اقتصادی همواره توجیهی چون تحریم و فشارهای خارجی را برای عدم تحقق وعدههای اقتصادی مطرح میکند، در حالی که برای تحقق شعارهای فرهنگی چنین توجیهی ندارد. یک نمونه کوچک آن پخش ربنای آقای شجریان از صداوسیما بود که حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی هم به آن اشاره میکرد. نظرتان درباره کارنامه دولت در این حوزه چیست؟
در حوزه فرهنگی غفلتهای بسیاری صورت گرفت که بحث آقای شجریان یکی از آنها بود. آقای شجریان شخصیتی فراملی داشت و بجا بود که پرچمها نیمه برافراشته میشد و حتی اگر مجلس عزایی برگزار نمیشد، عزای عمومی اعلام میشد. گمان نمیکنم دلی باشد که داغدار ایشان نباشد. دولت از اختیارات خود استفاده نکرد و نمیدانم در حالی که اواخر عمر دولت است، چه ملاحظاتی دارد که در این حوزه محافظهکارانه عمل کرد. دولت باید از اختیارات خود در ایام باقیمانده بیشتر استفاده کند و بیش از این، خود را در معرض نقد مردم قرار ندهد؛ چراکه گویی مردم از نقد فراتر رفته و به نوعی بدبینی رسیدهاند. به هر حال دولت از طریق وزارت کشور میتوانست در این زمینه ورود کرده و حالت نظامی را جلوی بیمارستان، بهشت زهرا یا مشهد ایجاد نکند.
اما به باور برخی، اساسا حوزه عمل دولت در این زمینه محدود است و جای کار چندانی وجود ندارد. شما چه در مورد مساله عزای عمومی برای آقای شجریان و چه درباره سایر مسائل فرهنگی چقدر این گزاره را درست میدانید؟
نمیدانم آیا در مورد عزای عمومی یا برگزاری مراسم تشییع از جایی به دولت نهی جدی صورت گرفته بود یا نه. اگر هم نهی شده باشد، روحانی باید میگفت کسانی که به من رای دادهاند، داغدار هستند و باید با آنها همدردی کنم. هیچ اتفاقی هم در تشییع آقای شجریان نمیافتاد. در نهایت ممکن بود مردم چند شعار سر بدهند اما مگر حکومتی با شعار سقوط میکند که نگرانی از بابت تشییع وجود داشته باشد. با عملکرد نادرست و ناصواب است که یک حکومت رو به زوال میرود. سالهاست مردم در هایدپارک لندن در مورد همه چیز شعار میدهند و حرف میزنند، اتفاقی هم نمیافتد. به نظر من دولت باید از اختیارات خود استفاده میکرد و اگر هم نهی شده بود، لابی و چانهزنی میکرد تا موضوع حل شود. درگذشت آقای شجریان یا مسائلی شبیه به این موضوع که در چند دولت احتمال به وقوع پیوستن آن وجود ندارد؛ بنابراین لازم بود در این برهه زمانی دولت چانهزنیهایی داشته باشد. به نظر من اگر تشییع ایشان آزادانه برگزار میشد، حتی تنه به تنه تشییع برخی مراجع میزد.
اعلام عزای عمومی برای درگذشت آقای شجریان مطالبه عمومی بود
مشاور فرهنگی آیتالله هاشمیرفسنجانی گفت: در حوزه فرهنگی غفلتهای بسیاری صورت گرفت که بحث آقای شجریان یکی از آنها بود. آقای شجریان شخصیتی فراملی داشت و بجا بود که پرچمها نیمه برافراشته میشد و حتی اگر مجلس عزایی برگزار نمیشد، عزای عمومی اعلام میشد. گمان نمیکنم دلی باشد که داغدار ایشان نباشد. دولت از اختیارات خود استفاده نکرد و نمیدانم در حالی که اواخر عمر دولت است، چه ملاحظاتی دارد که در این حوزه محافظهکارانه عمل کرد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران