كلانتري ميتواند، دستور دهد كه خودروهاي فاقد كيفيت شمارهگذاري نشوند؛ چرا اين كار را نكرده است و تنها از مردم درخواست ميكند كه سوار اين خودروهاي بيكيفيت نشوند
كلانتري از يك طرف درباره بحران آبي و اينكه تا 50 سال آينده ايران آب ندارد، سخن گفته اما از طرف ديگر به سدسازان چراغ سبز نشان داده است
تمامي اين موافقتهاي كلانتري در پروژههاي انتقال آب يا سدسازي تسهيلگر، استفاده بيرويه از منابع آب به بهانه صنعت و كشاورزي است
رييس سازمان حفاظت محيط زيست يكي از اعضاي شوراي عالي آب است،پس ميتواند در اين مساله نقش مهمي را ايفا كند
«آب، تاريخ هفت هزار ساله ايرانزمين را بهمخاطره مياندازد».«مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابهجا شوند یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود».«زورمان به پدرخواندههای خودروساز نمیرسد! پدرخوانده هایی که هیچ گونه تلاشی برای استانداردسازی صنعت خودرو بر اساس استانداردهای روز نمیکنند».« تولید ترکیبات سولفوری مس سرچشمه منجر به به دنیا آمدن جنین مرده در کیلومترها دورتر میشود». اين جملات تنها بخشي از انتقادهاي تند عيسي كلانتري است. حدود يك سال از انتخاب او بهعنوان رييس سازمان حفاظت محيط زيست ايران ميگذرد. در اين مدت او بارها نسبت به تخريب محيطزيست كشور گلايه كرده است. اما وجه اشتراك تمامي انتقادها و گلايههاي رييس سازمان در ارائه دو گزينه است؛ ماندن و مردن يا مهاجرت اجباري براي مردمي كه با مشكلات زيست محيطي دست و پنجه نرم ميكنند. چراكه هيچگاه زور سازمان حفاظت محيط زيست به مافياي قدرتمند و مخرب محيط زيست ايران نرسيده است. البته اينكه رييس سازمان حفاظت محيط زيست كشور نيز تاكنون پاي خود را از مرحله هشدار و انتقاد فراتر نگذاشته و اقدام عملي و كارآمدي انجام نداده نيز در اين ميان بيتاثير نبوده است. شايد جالب باشد بدانيد كلانتري كه اين روزها منتقد بحرانهاي موجود و البته مرثيهخوان محيط زيست كشور است در كارنامه خود اجراي طرحهاي مخربي همچون «خودكفايي گندم» و «طوبي» را دارد و بارها بهصورت آشكار از تفكر سازهاي در مديريت آب و محصولات تراريخته حمايت كرده است.
كار خوب كلانتري براي هشدارها
محمد درويش، كارشناس محيط زيست، معتقد است؛ بيان مشكلات از سوي عيسي كلانتري اتفاق خوبي در اين حوزه است و بايد از اين رفتارها حمايت شود. درويش به «قانون» درباره عملكرد رييس سازمان حفاظت محيطزيست ميگويد:«بهعنوان ناظر بيطرف اگر به ماجرا نگاه كنيم، اين رفتار رييس سازمان حفاظت محيط زيست نسبت به رفتار آن رييسي كه نشان ميدهد همه چيز عالي است و هيچ اشارهاي به مشكلاتي در گوشه و كنار كشور نميكند، به نظر من خوب است و كلانتري در اين بخش كارت سبز ميگيرد. به اعتقاد من بيان لكنتها و مشكلات حوزه محيط زيست از سوي كلانتري اتفاق خوبي است. اينكه رييس سازمان حفاظت محيط زيست ايران، اعتراف ميكند يك چنين اتفاقاتي رخ ميدهد، نفس اين كار خوب است. اما مسالهاي كه از كلانتري انتظار داريم، اين است كه در اين فصل باقي نماند وپس از بيان مشكلات به سمت و سوي حل آنها حركت كند».
خطابه براي محيطزيست
سد گتوند را موزه عبرت محيط زيست ايران مينامند؛ پروژهاي كه در روزهاي نخست با اعتراض شديد سازمان حفاظت محيط زيست مواجه شد و به يكباره شاهد سكوت سازمان درباره اين پروژه بوديم؛ رويهاي كه در چند دهه اخير به عادت سازمان تبديل شده و در سايه اين انتقاد و سكوت پس از آن، پروژههاي ضد محيط زيستي بسياري اجرا شدهاند. درويش در اينباره ميگويد:« محمدزاده رييس وقت سازمان حفاظت محيط زيست در آن زمان نامهاي به نامجو وزير نيرو ارسال كرد و در آن دلايل فني را كه سد گتوند نبايد آبگيري شود،توضيح داد اما نامجو هيچ توجهي به اين نامه و درخواست رييس سازمان حفاظت محيط زيست نكرد و آبگيري سد آغاز شد و سرانجام فاجعهاي كه نبايد، رخ داد. نكته قابل توجه اينجاست كه در اين پرونده محمدزاده هيچ اقدام عملي انجام نداد و اين مساله بسيار خطرناك است. كلانتري اعلام ميكند كه مس سرچشمه، عسلويه يا صنايع خودروسازي، سلامت مردم را نشانه نرفتهاند و مردم بايد مهاجرت كنند يا صنعت را تعطيل كنيم؛ حال پرسش اين است پس از اين مرحله افشاگري يا هشدار، برنامه شما براي حل مشكل چيست؟كارخانههاي مس، پتروشيمي، پالايشگاه و خودروسازي در ديگر نقاط دنيا چگونه عمل ميكنند؟ آيا صنايع در تمام دنيا آلاينده هستند و بايد تعطيل شوند يا مردم دنيا گزينه مهاجرت اجباري را پيشروي خود دارند؟
براساس قانون بايد فرصتي با زمانبندي مشخص به صنايع براي اينكه تمهيدات محيط زيستي را رعايت كنند، داده شود. اگر آنها مسائل زيست محيطي را رعايت نكردند، آنها را تعطيل كنيد. بايد در اين مرحله شفافسازي شود و مردم در جريان اين مسائل قرار گيرند، با مرثيهخواني براي محيطزيست، مشكلات حل نميشود. شايد ابتدا كاركرد داشته باشد اما در صورت تكرار، ديگر اين هشدار جدي گرفته نميشود. در حال حاضر اين مساله تبديل به رويهاي در بين مسئولان شده است. آنها فقط آمارها را ميخوانند و همه گلايهمند هستند حتي رييس جمهور نيز منتقد وضعيت موجود كشور است. همه در نقش اپوزيسيون ظاهر ميشوند چه كسي قرار است اين مشكلات را حل كند. اگر كلانتري بضاعت و توانايي حل مشكلات را ندارد، اين مسائل را شفاف اعلام كند و استعفا بدهد. اگر اعتقاد دارد كه ميتواند اين مشكلات را حل كند، اعلام كند. در اين سطح اگر بماند، اعتماد عمومي به سازمان حفاظت محيط زيست از بين ميرود و حتي براي شخص كلانتري نيز خسارتبار خواهد بود».
صفر؛ نمره عمل رييس سازمان
درويش در پاسخ به اين پرسش كه آيا كلانتري تاكنون درباره پروندهاي كه از آن انتقاد كرده، اقدام عملي و جدي انجام داده است، ميگويد:« تاكنون من پروندهاي در اينباره نديدهام كه اقدام عملي انجام داده باشند. بهعنوان نمونه در مورد صنعت خودروسازي گفتهاند:« اگر من جاي مردم بودم اين خودروها را سوار نميشدم». نكته قابل توجه اينجاست كه كلانتري ميتواند، دستور دهد كه خودروهاي فاقد كيفيت شمارهگذاري نشوند؛ چرا اين كار را نكرده است و تنها از مردم درخواست ميكند كه سوار اين خودروهاي بيكيفيت نشوند. سازمان حفاظت محيط زيست در گذشته توانست جلوي توليد خط پيكان و چند مدل ديگر را بگيرد، طبق قانون ابزار مقابله با مافياي مخرب محيط زيست را دارد و تنها كافي است از اين ابزار استفاده كند. درباره عسلويه نيز سازمان قدرت اجرايي لازم را براساس قانون براي برخورد دارد. اما مساله اين است كه تعطيل كردن يا مهاجرت اجباري گزينههاي مناسبي در دنياي امروز نيست. در آن سوي خليجفارس در كشور قطر صنايع پتروشيمي وجود دارند كه نه مردم مهاجرت كرده و نه صنايع تعطيل شدهاند. بايد در واقع صنعت «فلر» كه بحثهاي جدي درباره آن است؛ اجرايي شود. بايددر قالب توافقنامههايي مشخص شود كه در يك بازه زماني تصفيهخانههاي فاضلاب و ... را احداث كنند؛ لازم است مساله را حل كنيم نه صورت مساله پاك شود.مشابه تمامي اين صنايع در دنيا وجود دارند كه با ضوابط محيط زيستي تحت نظارت، فعال هستند و آلايندگي ندارند».
بهروزرساني بهجايي تعطيلي صنايع
درويش با تاكيد بر اينكه دنبال تعطيلي صنايع حتي فولاد در اصفهان نيستيم، بيان ميكند:« فولاد مباركه اصفهان براي هر ساعت يك هزار متر مكعب آب شيرين مصرف ميكند تا دماي آهن را از 450 درجه به 50 درجه كاهش دهد. براساس استانداردهاي بينالمللي 10 مترمكعب است؛ بنابراين انتقاد ما به فولاد مباركه به معني تعطيلي آن نيست بلكه بهدنبال بهروزرساني صنايع در ايران هستيم. اگر صنايع فولاد اصفهان بهروز شود، بسياري از مشكلات ميان اصفهانيها و چهارمحاليها حل ميشود. در مورد مس سرچشمه نيز به همين صورت است. هماكنون كارخانه سيماني در كرمانشاه وجود دارد كه حتي ميتوانيد در دودكشها آن نيز تنفس كنيد و هيچ مشكلي براي شما بهوجود نميآيد. يكي از برندهاي مرغوب سيمان در كشور نيز بهلحاظ كيفيت است؛ اين كارخانه گواه روشني از اين مساله است كه ميتوان بدون آلايندگي، اشتغالزايي و توسعه صنايع را در كشور داشته باشيم. سازمان حفاظت محيط زيست نبايد اجازه دهد كه آلايندگي صنايع تداوم داشته باشد».
يك بام و دو هواي كلانتري در آب
كلانتري از يك طرف درباره بحران آبي و اينكه تا 50 سال آينده ايران آب ندارد، سخن گفته اما از طرف ديگر به سدسازان چراغ سبز نشان داده است. تناقض عجيب كلانتري در حوزه آبي موجب اعتراض فعالان و كارشناسان محيط زيست كشور شده است. درويش در اينباره ميگويد:« در حوزه آب، كلانتري پارادوكس دارد. هشدارهاي دقيق و درستي درباره وضعيت منابع آبي كه فوق العاده نگران كننده است، ميدهد و از كاهش وابستگي معيشتي كشور به منابع آب و خاك سخن ميگويد. اما آن سوي ماجرا با طرح انتقال آب درياي مازندران به سمنان يا طرح انتقال آب «ونك»، سميرم به رفسنجان يا با ساخت سد شفارود موافقت ميكند. تمامي اين موافقتهاي كلانتري در پروژههاي انتقال آب يا سدسازي تسهيلگر استفاده بيرويه از منابع آب به بهانه صنعت و كشاورزي است. در صورتي كه براساس همان سياست اصولي بايد به سمت كاهش هدر رفت آب و بازچرخاني حركت كنيم. باتوجه به منابع آبي موجود نبايد اجازه احداث سد جديد يا انتقال آب صادر شود».
نقش مهم سازمان محيط زيست
به باور كارشناسان، سيستم بازچرخاني آب ميتواند كليد حل بحران آبي كشور باشد. مسالهاي كه تاكنون مغفول مانده است. درويش با تاكيد بر نقش مهم سازمان حفاظت محيط زيست در اجراي سيستم بازچرخاني آب ميگويد:« رييس سازمان حفاظت محيط زيست يكي از اعضاي شوراي عالي آب است، پس ميتواند در اين مساله نقش مهمي را ايفا كند. اما مساله مهم ديگري كه به آن پرداخته نشده ، استفاده از ابزار قانوني است. طبق اصل 50 قانون اساسي،تخريب غيرقابل جبران محيط زيست جرم است و مدعيالعموم بايد ورود پيدا كند؛ مرجع تشخيص تخريب غيرقابل جبران سازمان حفاظت محيط زيست است. سازمان محيط زيست يك بار از اين اهرم استفاده كرده است. نمايندگان مجلس طرح معدني را تصويب كردند اما سازمان حفاظت محيطزيست در نامهاي به شوراي نگهبان با استناد به اين مساله كه معدن موجب تخريب غيرقابل جبران محيطزيست ميشود، خواستار اجراي قانون اساسي و لغو اين مصوبه شد؛ شوراي نگهبان نيز به استناد نظر تخصصي سازمان حفاظت محيطزيست طرح نمايندگان مجلس را رد كردو باتوجه به ابزارهاي قانوني، سازمان ميتواند براي پروژههاي ضد محيطزيستي در دستگاه قضا طرح شكايت كرده و با آنها برخورد جدي كند. يك بار از اين ابزار استفاده كرده و سرانجام خوشي براي محيطزيست داشته است، به همين دليل بايد دوباره اين كار را انجام دهد».
سخن آخر
در روزگاري كه سرزمين چشمهها و قناتها با بحران آبي و خشكسالي دست و پنچه نرم ميكند، مرثيهخواني عيسي كلانتري سودي ندارد؛ هماكنون زمان آن رسيده است كه او بهعنوان رييس سازمان حفاظت محيط زيست پاشنهها را كشيده و به نبرد با مافياي تخريب محيط زيست ايران رود و در اين ميان نيز مهمترين ابزار خود يعني اصل 50 قانون اساسي را فراموش نكند. اگر كلانتري پاي خود را از مرحله هشدار فراتر نگذارد بهزودي شاهد فجايع زيست محيطي خواهيم بود كه خروجي آن مهاجرت اجباري بسياري از ايرانيان است.