hamburger menu
search

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > پاسخگویی به مطالبات سلامت جامعه با راهبرد عقب‌گرد در تربیت پرستار حرفه‌ای

پاسخگویی به مطالبات سلامت جامعه با راهبرد عقب‌گرد در تربیت پرستار حرفه‌ای

آیا افزایش پذیرش دانشجو، به ویژه توسط موسسات غیرتخصصی، راه حلی برای چالش کمبود پرستار در ایران است و یا این روند را می‌توان عقب‌گردی خطرناک برای نظام سلامت دانست؟

دکتر علیرضا ایرج‌پور: وقتی تاریخچه رشد و گسترش دانشگاهی حرفه پرستاری درجهان و ایران را کاوش کنیم، در می یابیم که دانشگاهی شدن پرستاری در دنیا از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آغاز شده است و به ویژه تحت تأثیر خدمات فلورانس نایتینگل در تحول آموزش و حرفه‌ای شدن پرستاری بوده است. در کشورهای اروپایی و آمریکا، آموزش پرستاری از مراکز مذهبی و کلیسا جدا شد و رویکرد پرستاری مبتنی بر مهربانی، جای خود را به پرستاری انسانی و عالمانه داد و با تأسیس مراکز آموزش تخصصی، پرستاری به عنوان رشته‌ای علمی و دانشگاهی شکل گرفت. این گسترش در آلمان و کشورهای اروپای غربی با تاخیر به راه اندازی دوره‌های دانشگاهی حرفه پرستاری از دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی بطور جدی شکل گرفت تا از مزایای این حرکت برخوردار شوند.

  در ایران، آموزش پرستاری رسمی از سال ۱۲۹۴ شمسی (۱۹۱۵ میلادی) با تأسیس مدارس پرستاری در شهر ارومیه آغاز شد، ولی دانشگاهی شدن رسمی آن به شکل مشهود از اوایل دهه ۱۳۳۰ شروع شد. در سال ۱۳۳۷ طبق اساسنامه آموزشگاه‌های پرستاری، تحصیلات سه‌ساله پرستاری با مدرک معادل کارشناسی تعریف شد. در سال ۱۳۴۴ اولین دوره چهار ساله پرستاری در انستیتو عالی پرستاری فیروزگر زیر نظر وزارت بهداری راه‌اندازی شد و بعد از آن دوره کارشناسی پرستاری به تدریج در دانشگاه‌های مختلف توسعه یافت. با تشکیل دانشکده‌های پرستاری در دهه‌های بعد و تصویب قوانین مرتبط، پرستاری به صورت حرفه‌ای و دانشگاهی در ایران تثبیت شد و در کمتر از یک دهه دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۵۴ تأسیس شد و در مهرماه سال ۱۳۵۵ اولین دوره کارشناسی ارشد پرستاری در ایران را پذیرش کرد و پس از انقلاب با تشکیل وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد و گرایش های مربوطه و از سال 1391 به رشته های تخصصی در مقطع کارشناسی ارشد توسعه یافت بطوریکه در حال حاضر در 14 رشته شاهد پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد هستیم و دوره دکترای تخصصی ( PhD) پرستاری نیز از سال 1373 تاسیس و زمینه تربیت اعضای هیات علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور و ارتقاء آموزش و پژوهش در پرستاری را فراهم نمود.

     بر اساس شواهد موجود، این حرکت در دانشگاهی شدن آموزش پرستاری در عرصه بین الملل و همچنین کشور ما دستاوردهای چشمگیری در ارتقای کیفیت آموزش، حرفه‌ای شدن پرستاران، افزایش سطح علمی دانش و مهارت‌ها، و از همه مهمتر بهبود کیفیت مراقبت از بیماران و ارتقاء سلامت جامعه داشته است. بدون تردید علاوه بر گسترش دانشگاهها و ساختار آموزشی حوزه سلامت، عوامل دیگری از جمله شکل گیری ساختار سازمانی نظام پرستاری، تشکیل معاونت پرستاری در وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی، انجمن های علمی و حرفه ای پرستاری و بالاخره ماموریت ویژه توسعه علوم پرستاری در دولت یازدهم و دوازدهم در منطقه 7 آمایشی کشور نیز در این رشد کمی و کیفی حرفه پرستاری و استانداردسازی آموزش‌ها موثر بوده و باعث تقویت نقش کلیدی حرفه پرستاری در پاسخگویی نظام سلامت به مطالبات جامعه بوده است.

متاسفانه به ویژه در یک دهه اخیر، همراستا با تغییرات متعدد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور شاهد آثار فراوان آن بر نظام آموزش عالی و بویژه آموزش پرستاری بوده ایم. عدم تامین حداقلهای معیشتی کادر پرستاری، سختی کار، فرسودگی شغلی و ترک خدمت از یک سو و مهاجرت قابل توجه دانش آموختگان پرستاری از سوی دیگر موجب گردیده تا نه تنها سختی کار سایرین مضاعف گردد بلکه بطور چشمگیری از انگیزه و توان ارائه خدمات سلامت ایشان کاسته شود. البته از ضعف مولفه های قدرت حرفه ای نمی توان بسادگی گذشت که بدلیل عدم انسجام درونی و حرکت در مسیر خواست حاکمیت بجای تلاش برای تامین مطالبات کادر پرستاری و ایفای خدمات متعالی سلامت به جامعه آنگونه که شایسته است رفتار نکرده ایم و حتی گاهی مشکل فراتر رفته و شاهد گل به خودی هایی هم بوده ایم.

بهر روی، با یک نگاه ساده انگارانه مشکل عدم توازن عرضه و تقاضا به چشم می آید و طبیعتاً راه حل، افزایش پذیرش دانشجوست. باور عمومی و منطق ایجاب می کند که کمبود پرستار و فاصله وضعیت کشور با استانداردهای نسبت تخت به پرستار یا جمعیت به پرستار از طریق افزایش تربیت نیروی انسانی جبران گردد اما اندکی و تنها اندکی نگاه واقع بینانه، انسانی و جامع، حقیقتی به مراتب مهمتر را آشکار می کند. به ارزیابی های دست اندرکاران معادل با کمبود 100 هزار نفر پرستار در کشور، دانش آموختگان بیکار و ترک کار کرده در پرستاری داریم. در حالیکه بجای حفظ و نگهداشت نیروی انسانی کارآمد و با تجربه که همچون گوهری سیقل خورده می تواند بار حفظ و ارتقاء سلامت جامعه را عهده دار گردد، راهبرد افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو را چگونه باید توجیه نمود؟ زمانیکه علیرغم وجود نیروی کار واجد صلاحیت در فراخوان استخدام، برای نیمی از ظرفیت پذیرش متقاضی ندارید و آمارها واضحاً دلالت بر وجود نیروی کار است، نباید به جامعه دهن کجی کرد و از سر نادیده گرفتن سرمایه اجتماعی و با کج سلیقگی، صورت مسئله را پاک کرد و بجای جذب سرمایه های ارزشمند انسانی و اجتماعی، به صرف هزینه های هنگفت بیشتر برای تربیت نیروی جدید و البته بدون شک ایجاد مشکلاتی جدید برای جامعه و نظام سلامت نمود. چه زیبا فرمود حضرت حافظ که :

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد

متاسفانه گره ای که از طریق دستان باکفایت، غیر احساسی و مسئولیت پذیر قابل باز شدن است امروزه در فضایی آلوده به برخی سیاسی کاریها، بیخردی ها، حتی فرصت طلبی ها و منفعت طلبی های گوناگون در حال آسیب زدن به سلامت جامعه و کیفیت خدمات سلامت شده است. در حالیکه ظرفیت پذیرش سالیانه رشته پرستاری در دانشگاههای دولتی و آزاد نزدیک به 15000 نفر اعلام شده است، مشخصاً ورود موسسه هلال که یک مرکز وابسته به جمعیت هلال احمر است و از وزارت علوم مجوز آموزش مهارتی حرفه ای دارد، از مصادیق رجعتی نابخشودنی به دهه ها پیش در آموزش حرفه پرستاری است.

مراکز علمی کاربردی که در حال حاضر از پذیرش بدون کنکور، صرفا با شرط معدل و حداکثر تا سقف مدرک کاردانی به حسب مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مجاز به فعالیت هستند. با ورود نام مرکز هلال به دفتر آزمون سراسری سال جاری زنگ خطری برای نظام سلامت به صدا درآمده است که چگونه مرکزی بدون هر گونه تجربه لازم در آموزش علوم سلامت و در فقدان حداقلهای ضروری تربیت پرستار، وارد این عرصه خطیر آموزش عالی شده است. سوال اساسی از متولیان وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی این است که تعهد و مسئولیت در قبال تربیت ارائه دهندگان خدمات سلامت چرا به این شرایط دچار شده است؟ نگارنده این متن که در سال 1402 به عنوان عضو هیات ممتحنه و ارزشیابی حرفه پرستاری از موسسه هلال بازدید و شرایط اسفبار آن از نظر آموزش پرستاری اعم از استاد، برنامه ریزی، کتابخانه، امکانات آموزش نظری، عملی و محیط بالینی و عرصه جامعه را به وزارت بهداشت منعکس نموده و با پذیرش مخالفت گردید، بر این باور است که هم اکنون تساهل و تسامح کلیه دست اندرکاران، بویژه دبیر هیات ممتحنه و ارزشیابی پرستاری که اعلام نموده اند شخصاً از محل بازدید و آنرا تایید نموده اند (که این رویه مسبوق به سابقه نیست)، تبعات جبران ناپذیری را برای سلامت جامعه از یک سو و تهدیدی جدی برای نظام آموزش پرستاری از سوی دیگر بهمراه خواهد داشت.

در حالیکه چند سال است وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی برای ارتقاء کیفیت آموزش و قابلیتهای فراگیران آن به اقداماتی مهم و هزینه داری از جمله تاسیس کمیسیون ملی اعتباربخشی، اجرای اعتباربخشی موسسات و برنامه های آموزشی، استاندارد نمودن برنامه های آموزشی، تحول در آموزش، بین المللی سازی آموزش و احراز صلاحیتهای فراگیران و .... تلاش می کند یا شاید ادعا می کنند که تلاش می کند، چگونه می تواند سلامت جامعه را صرفاً در راستای برخی سلایق فردی یا بعضاً روابط و فشار افراد یا ارگانها مورد چشم پوشی قرار دهد؟ آیا این از مصادیق استاندارد دو گانه، تقلیل شاخص ها و نادیده گرفتن حقوق افراد و جامعه محسوب نمی شود؟ و در حالیکه مسیر برنامه های راهبردی و اجرای برنامه های عملیاتی آنها با تشکیل کارگروه های تحول و توسعه و همچنین تکالیف بسیار پیچیده برای دانشگاهها با صرف بودجه های آنچنانی برای عمل نمودن به تصمیمات وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی، ظاهراً نشان از حرکت به سمت بهبود و ارتقاء است، باید در عمل شاهد اقداماتی اینچنین مخرب و متضاد با برنامه های بالادستی باشیم. در ضرب المثلهای ادبیات خودمان این وضعیت را اینطور توصیف می کنیم، که" آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی" و این موضوع را انگلیسی ها اینطور توصیف می کنند “Too much frosting, not enough cake” به این معنا که خامه خیلی زیاد ولی کیک اندک یا به عبارت دیگه "تزئینات زیاد و محتوا کم" . این مشکلی است که همواره از آن رنج برده ایم و و تحت فشار و گاهاً تهدید و ترس از استیضاح و ... از برنامه های خود و حقوق ملت چشم پوشی می کنیم.

  بهر روی مشکل افزایش بی رویه، احساسی، بدون برنامه و در فضای غیر عقلایی در ظرفیت پذیرش رشته پرستاری و ایضاً رشته پزشکی تبعات جبران ناپذیری را برای سلامت جامعه در پی دارد. در حالیکه تعداد قابل توجهی نیروی کارآمد بدلیل عدم دریافت حقوق مکفی و عدم تامین معاش از ارائه خدمات سلامت سر باز زده اند، دست اندرکارانی غیر متخصص با فشارهای بیرونی که گاهی از سوی سودجویان درونی حرفه ها همراهی می شوند، نه تنها مشکل را حل نمی کنند بلکه زمینه آسیب جدی به کیفیت آموزش و تربیت دانش آموختگانی فاقد صلاحیت را فراهم می کنند. در آینده نزدیک بواسطه عدم آمادگی منابع انسانی و غیر انسانی آموزش در موسساتی نظیر مرکز آموزشی هلال و بزودی موسسات غیر انتفاعی که در هیچیک از عرصه های آموزش نظری، بالینی و جامعه حداقلهای لازم را ندارند، افرادی تربیت می شوند که نه تنها مشکل کمبود نیروی انسانی را حل نخواهد کرد، بلکه مشکلات جدیدی از جمله عقب گردهای آموزشی، ضعف در ارائه خدمات سلامت، بی انگیزگی کارکنان سلامت و خلاصه تشدید آسیب سرمایه اجتماعی، آن هم از نوع نخبگانی را شاهد خواهیم بود. امید آنکه عقلانیت درتصمیم گیری جای تصمیمات احساسی و واکنشهای تدافعی در مقابل مطالبات به حق جامعه نخبگانی را بگیرد.

- استاد پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و سرپرست کارگروه توسعه علوم پرستاری

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو