به گزارش گروه رسانهای شرق،
ساختمان چهار طبقهای ویران شده و دیوار و پنچرههای دیگر خانههای اطرافش کاملا آسیب دیده. پیادهروهای اطراف میدان پر شده از شیشههای خرد شدهی پنجرهها و تمام کوچههای منتهی به این منطقه با نوار زردی بسته شده تا برای امداد رسانی خودروی شخصی وارد نشود.
اینجا میدان ۸ نارمک است؛ یکی از محلاتی که ساعت سه بامداد جمعه ۲۳ خرداد با حملهی اسرائیل به خاک ایران مورد اصابت قرار گرفت و باعث آسیب جانی و مالی بسیاری از مردم شده است. اهالی نگرانند و از ترس خود میگویند که شاید بار دیگر خانه و زندگی آنها مورد اصابت حملات اسرائیل قرار گیرد و محو ویرانی خانههای مسکونی هستند که احتمال جا ماندن جنازه زیر آور آن است.
خانههای تخریب شده
صدای انفجار از همان حوالی ساعت سه بامداد جمعه مردم را به خیابانها کشانده و تا شش عصر این رفت و آمدها به میدان ۸ نارمک ادامه دارد. اهالی با دلهره خودشان را به خیابان و کوچههای منتهی به این میدان میرسانند. از کوچه حاجی صادقی تا کوچه دقیقی، همه با نوار زردی بسته شده و رفت و آمد مردم در این منطقه با محدودیت ترددی همراه است. ماموران و نیروهای امدادی مدام فریاد میزنند؛ «از این منطقه تردد نکنید، امکان دارد شیشه روی سرتان بریزد».
اثرات انفجار
پیادهروهای این کوچه پسکوچهها پر از خرده شیشههایی است که در زمان حمله و حتی پس از آن به زمین ریخته است. کودک و بزرگسال با احتیاط قدم برمیدارند تا شیشهها آسیبی به آنها نرساند. کمی جلوتر خانهای چهار طبقه مورد حمله قرار گرفته و کاملا تخریب شده. حتی دیوار و پنچرههای ساختمانهای اطرف و کوچههای کناری هم آسیب جدی دیده است.
آواربرداری ادامه دارد
ماشینها سنگین جرثقیل در حال آواربرداری است و بیشتر مردم از جنازههایی میگویند که شاید هنوز در این آوار مانده باشند. همچنان نیروهای مدیریت بحران شهرداری در اطراف این ساختمان مردم را به اطراف هدایت میکنند و تذکر میدهند که شاید احتمال ریزش شیشههای باقی مانده ساختمانها بر سرشان وجود داشته باشد. اما مردم دسته دسته کنار هم ایستادند و محو خرابیهای این میدان هستند که حمله اسرائیل دلیل آن بود است.
مردم نگران روزهای بعد
اهالی از نگرانیهای خود میگویند. زن جوانی که ساکن خیابان دردشت است از ترس خود توضیح میدهد: «تمام تنم میلرزد، از امشب میترسم. کاش پناهگاهی بود و همه آنجا میرفتیم. هر کدام از این ساختمانها شاید خانه ما بود که به آن حمله میشد». مرد دیگری که از چند ساعت قبل خود را به این میدان رسانده از جنازههایی میگوید که از ساختمان بیرون کشیدند و توضیح میدهد: «زنی اینجا بود که مردم میگفتند؛ عزیزی در این ساختمان داشته و حالا کشته شده». یکی دیگر که زن میانسالی است در مورد صدای نیمه شب میگوید که ترس تمام وجودش را گرفته بود؛ «فکر کردم رعد و برق است، اما بعد دود را در هوا دیدم. نمیدانم روزهای بعد چه خواهد شد. همین حالا ببینید که تمام شیشههای پنچرهها خرد شده و ریخته. بیچاره این مردم، نمیدانم چکار کنم، فقط خدا کمکمان کند».
این گزارش را روز یکشنبه در صفحات اجتماعی روزنامه شرق بخوانید.
منبع: sharghdaily-1021065