دلم می خواستم من هم یک ماه بودم نه در آسمان که در تقویم. ماه ذی حجه!
آنگاه حاجیان مرا عزیز می دانستند و درست با ساعت من، طواف می کردند، سعی می کردند و در انتها این رفت و آمد عاشقانه تقصیر می کردند.
در غروب نهمین روز من، عاشقان سپید پوش به عرفات می رفتند. شب که می شدم به مشعر پا می گذاشتند، آفتاب دهمین روزم که سر می زد: تمام سرزمین ابراهیمی عید می شد! و قربانگاه، اسماعیل آباد می شد. شیطان سنگ می خورد و آنان که ایمان آورده بودند، پیروز می شدند.
دلم می خواستم من هم یک ماه بودم نه در آسمان که در تقویم. ماه ذی حجه!
درست به نیمه که می رسیدم، مدینه پر از نور می شد و در خانه بخشش و بزرگی، چشم امام هدایت، حضرت هادی به دنیا باز می شد. و بدین گونه من، ماه زیارت می شدم. زیارت جامعه کبیره. زیارتی برای همه امامان. و آنگاه می خواندم:
سلام بر شما اى اهل بيت نبوت و جايگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و مركز فرود آمدن وحى و معدن رحمت و خزانه داران بهشت و نهايت بردبارى و ريشه هاى كرم و رهبران امتها و سرپرستان نعمتها و بنيادهاى نيكان و استوانه هاى خوبان و رهبران سياسى بندگان و پايه هاى كشورها و درهاى ايمان و امينان خداى رحمان و چكيده پيامبران و برگزيده رسولان و عترت بهترين گزيده پروردگار جهانيان و رحمت و بركات خدا بر آنان باد!
و باز ادامه می دادم تا می رسیدم به این سبد از نور که می فرماید:
آن كه شما را دوست داشت، خدا را دوست داشته و هر كه شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته و هر كه به شما محبت ورزيد به خدا محبت ورزيده و هر كه با شما كينهتوزى نمود، با خدا كينهورزى نموده است و هر كه به شما چنگ زد، به خدا چنگ زده است، شماييد راه راستتر و گواهان خانه فنا و شفيعان خانه بقا و رحمت پيوسته و نشانه انباشته و امانت نگاه داشته و درگاه حقى كه مردم به آن آزموده می شوند، آنكه به سوى شما آمد نجات يافت و هر كه نيامد هلاك شد، شما مردم را به سوى خدا می خوانيد و به وجود او راهنمايى می کنيد و همواره در حال ايمان به او هستيد و تسليم او می باشيد و به فرمانش عمل می کنيد و به راهش ارشاد مىنماييد و به گفته اش حكم می کنيد،
و در انتها همراه هزاران دل شکسته و امیدوار می گفتم:
خدايا اگر من شفيعانى را به درگاه تو نزديكتر از محمد و اهل بيتش، آن خوبان و پيشوايان و نيكان مىيافتم، آنها را شفيعان خود قرار می دادم پس به حقشان كه براى آنان بر خود واجب كرده اى، مرا در گروه عارفان به آنها و آشناى به حقشان و در شمار رحم شدگان به شفاعت آن بزرگواران وارد كن، به درستى كه تو مهربانترين مهربانانى و درود خدا بر محمد و خاندان پاكش و سلام خدا، سلامى بسيار، بر آنان باد و خدا ما را بس است و نيكو كارگشايى است
دلم می خواستم من هم یک ماه بودم نه در آسمان که در تقویم. ماه ذی حجه!
سه روز بعد از نیمه من، کاروان حج پیامبر که درود خداوند بر او باد به غدیر می رسد و عشق آغاز می شود. دلم می خواست ذی حجه باشم تا همه تقویم شادی و عزت و زیبایی باشم. تا زمانی برای ارادت و تبریک گردم. تا بوی امامت بدهم و عطر ولایت به خودم بگیرم. تا رنگ بندگان خوب خدا شوم.