فرادید| شکارچی بزرگی میان بوتهها پنهان شده، دم بلند و پر از خالهای سیاه و قهوهای دارد. بیشک پلنگ است یا شاید جگوار؟ با خویهای شکار پنهانی و شباهت در اندام، الگو و رنگ پوست، این دو گربه بزرگ میتوانند بسیار شبیه هم باشند، اما بهراستی تفاوت بین پلنگ و جگوار چیست؟
به گزارش فرادید، در آغاز باید گفت آنها در دو بخش متفاوت از دنیا زندگی میکنند. جگوارها امروزه در قاره آمریکا یافت میشوند، در حالی که پلنگها در بخشهای گستردهای از آفریقا، بخشهایی از خاورمیانه و آسیا پراکندهاند. اگرچه آنها در دو سوی جهان هستند، اما زمانی بسیار دور، نیای مشترکی داشتهاند.
جگوارها و پلنگها هر دو متعلق به سردهی پلنگمانندها با نام علمی Panthera هستند که شیرها، ببرها و پلنگهای برفی را نیز شامل میشود. ببرها و پلنگهای برفی شاخهای جدا در این خانواده دارند، در حالی که پلنگ، جگوار و شیر در شاخهای دیگر قرار میگیرند، چون نیای مشترک متفاوتی داشتهاند.
حدود ۳.۶ تا ۲.۵ میلیون سال پیش، جگوارها از نیای مشترک خود با پلنگ و شیر جدا شدند. سرآغاز دقیق سرده پلنگمانندها هنوز روشن نشده، اما شواهد فسیلی نشان میدهد جگوارها حدود ۲ میلیون سال پیش در فلات اوراسیا پراکنده شدهاند و سپس در دوران یخبندان گذشته، از راه تنگهی بِرینگ به آمریکای شمالی مهاجرت کرده و سرانجام تا آمریکای جنوبی گسترش یافتهاند. امروزه جگوار تنها عضو سرده پلنگمانندها است که در نیمکره غربی زندگی میکند و تنها یک گونه در سراسر این قلمرو وجود دارد.
از سوی دیگر، پلنگها حدود ۲ میلیون سال پیش از شیرها جدا شدند و به آفریقا، آسیای جنوبشرقی و شمالشرقی گسترش یافتند و اکنون ۸ زیرگونه بخشی از آنها وجود دارد. بنابراین، اگرچه جگوار و پلنگ بسیار شبیه هم هستند، اما حتی نزدیکترین خویشاوندان یکدیگر هم نیستند.
دو جگوار
نمایانترین ویژگی مشترک آنها، خالهای بدنشان است، اما همین خالها هم تفاوتهایی دارند که میتوان به کمک آنها این دو حیوان را از یکدیگر تمیز داد. خالهای جگوار بیشتر درون خود یک یا دو نقطه دارند، در حالی که خالهای پلنگ اینگونه نیستند. خالهای پلنگ بهشکل فشرده و نزدیک به هم قرار گرفتهاند، اما خالهای جگوار بزرگتر و پراکندهترند.
شاید نیای مشترک آنها تا اندازهای دلیل شباهت خالها باشد، اما احتمال دیگر اینست که این شباهتها ناشی از فرگشت همگرا (convergent evolution) در پاسخ به محیط زیست مشابه باشد. در محیطهای نیمهسایهدار، الگوهای گلمانند، خالها و دیگر الگوهای ترکیبی روشن و تیره به گربهسانان کمک میکند استتار (پوشیدگی) بهتری داشته باشند.
جگوارها و پلنگها هر دو در بخشهایی با پوشش اندک جنگل زندگی میکنند و هر دو به شگرد کمین برای شکار وابستهاند. بنابراین پوست آنها نقش مهمی در پنهانکاری و حمله ناگهانی به شکار دارد.
با این حال، تفاوتهایی در سبک شکار آنها وجود دارد که تفاوتهای فیزیکی جالبی را هم آشکار میکند.
میتوان گفت پلنگ همچون یک ورزشکار همهفنحریف است؛ میتواند از درخت بالا برود، بدود و کمین کند. در حالی که جگوار بیشتر شبیه یک بدنساز است؛ اندامی درشتتر، سینه و سر بزرگتر. بخشی از این ساختار به شیوه شکار آنها وابسته است.
پلنگ
جگوارها میتوانند تا ۱۲۰ کیلوگرم وزن داشته باشند و اندامی سنگینتر و سری بسیار درشتتر نسبت به پلنگ دارند. عضلات نیرومند فک و استخوانهای محکم به آنها این امکان را میدهد که یکی از قویترین گازها میان گربهسانان را داشته باشند. برخلاف بیشتر گربهسانان که با خفهکردن یا شکستن گردن شکار را میکشند، جگوار با فشار فک خود میتواند جمجمه شکار را سوراخ کند، حتی میتواند لاک لاکپشتها را خرد کند.
در مقابل، پلنگ با وزن حدود ۸۰ کیلوگرم، شکار خود را با گاز گرفتن گلو خفه میکند. بدن سبکترش به او اجازه میدهد به راحتی از درخت بالا برود، کاری که جگوار هم میتواند انجام دهد، اما وقت کمتری را روی درختان میگذراند. این تمایل پلنگ به زندگی روی درختها موجب شده بتواند شکارش را در جاهای بلند پنهان کند تا از دید سایر شکارچیان دور بماند.
یکی دیگر از تفاوتهای آشکار، دُم است. دم پلنگ میتواند تا یک متر طول داشته باشد، در حالی که دم جگوار حدود ۶۰ سانتیمتر است. همین تفاوت ۴۰ سانتیمتری، تعادل بیشتری به پلنگ هنگام حرکت در ارتفاع میدهد.
با بشمار آوردن این ویژگیها، میتوان جگوار و پلنگ را از هم تمیز داد. اما طبیعت یک شگفتی دیگر هم در آستین دارد: گونههای تمامسیاه از هر دو حیوان. این پوشش سیاه براق ناشی از یک جهش ژنتیکی است. با اینکه شکل آنها متفاوت احساس میشود، اما اینها گونهای جدا نیستند، بلکه در حقیقت، آنها همان چیزی هستند که به آن «مرحلهی سیاهرنگ» گونه گفته میشود.
جالب اینکه هم در جگوارها و هم در پلنگها، این نمونههای تیرهرنگ بیشتر در زیستگاههای کمنور یافت میشوند. جگوارهای سیاه بیشتر در ژرفاهای جنگلهای بارانی آمازون دیده میشوند و پلنگهای سیاه نیز در جنگلهای مالزی.
پلنگها و جگوارهای سیاهرنگ به دلیل نادر بودن، آسیبپذیرتر از همگونهای خالدار خود هستند. اما هر دو گروه به دلایلی مانند شکار، از بین رفتن زیستگاه و تجارت غیرقانونی حیاتوحش در خطر انقراض قرار دارند. بنا به گزارش اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN)، شمار هر دو گونه در حال کاهش است. با این حال، اگر این حیوانات، زیستگاه، شکار کافی و امنیت داشته باشند، میتوانند به حیات خود ادامه دهند.
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: faradeed-244718