hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > استان ها > فارس > بانوی خاک و سکوت

بانوی خاک و سکوت

او زنی‌ست میان مرگ و زندگی؛ نه به تمامی زنده، نه همدوش مردگان. هر صبح، با سپیده‌دمی خاموش، پا به خاکی می‌گذارد که برای دیگران پایان است، اما برای او آغاز نان شب. دست‌هایش را به سنگ‌ها می‌سپارد؛ جارو می‌زند، می‌شوید، آرام می‌خواند، گویی برای هر قبر، مادری‌ست.

او در مرزِ باریکِ بودن و نبودن قدم می‌زند؛ نه کاملاً زنده است، نه در قلمرو مردگان ساکن. هر بامداد، پیش از آنکه خورشید چشم بگشاید، پا به سرزمینی می‌گذارد که برای دیگران پایان راه است، اما برای او، آغاز تلاشِ روزانه. دست‌هایش با سنگ‌های سرد گفت‌وگو می‌کند: جارو می‌کشد، آب می‌پاشد، آوازی زیرلب زمزمه می‌کند—گویا هر قبر، کودکی است که نیاز به نوازش دارد.  

وسایلِ اندکش—جاروی کهنه، دبه‌های رنگ‌پریده، تکه‌پارچه‌های وصله‌خورده و حلقه‌ای کلید—در گورِ خالی‌ای انبار شده‌اند؛ قفلی بر دهانه‌اش، انگار دری باشد به جهانِ موازیِ تنهایی. آنجا خانه نیست، اما پناه‌گاه است: سقفش آسمانِ خاکی، دیوارهایش از سکوت بافته شده.  

 

نه شاعر است، نه اسطوره. اما شعرِ زندگی را با نوکِ انگشتانِ ترک‌خورده‌اش بر سنگ‌ها حک می‌کند. در سرزمینِ خفتگان، او بیدارترین موجود است. صدایش به جایی نمی‌رسد، اما ردّ دست‌هایش بر مزارها، رگه‌هایی از نور است در تاریکی.  

کارگرِ گورستان نیست—تصویری است زنده از تاب‌آوری. زنی که به جای فریاد، جارو برمی‌دارد؛ به جای گریز، می‌ماند؛ به جای تسلیم، بر پشتِ فقر سوار می‌شود. اینجا، شرافت در سکوت معنا می‌شود: زنی که زندگی را لابلای مردگان حمل می‌کند و هر روز، بی‌صدا، جهان را جارو می‌زند تا گردِ فراموشی از چهره‌اش ننشیند.

عکس و روایت از فاطمه هوشمند

 

 

 

 

 

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو