تاكيد او بر موضوع تشكلگرايي و تلاشش براي اعطاي تسهيلاتي كه نقش مشوق را براي جوانان فعال در تشكلها داشت، بهانهاي شد تا در شرايطي كه ميتوان نگراني از آينده كشور را در نگاه همه جوانان ديد، از او بپرسيم تشكلهاي جوانان قرار است براي آينده اين كشور چه كار كنند؟ فعاليت جوانان در ساختارهاي سازمانيافته و منسجم تشكلها چقدر ميتواند در بحرانها به كمك بيايند؟
به عنوان بالاترين مقام مسوول در حوزه جوانان، وضعيت تشكلگرايي حوزه جوانان را در كشور چطور ارزيابي ميكنيد؟
فعاليت در تشكلها با اينكه در كشور قدمت دارد اما به نوعي در حوزه جوانان نوپا است. دليل اين نوپا بودن اين است كه سازمان ملي جوانان در مقطعي شاهد تحولات و تغيير مديريت بود و بعد هم منحل شد. ادغام اين سازمان با سازمان تربيتبدني و شكلگيري وزارت ورزش و جوانان باعث شد روندي كه در دوره اصلاحات شكل گرفته بود عملا عقيم بماند. اگر تشكلگرايي با همان روالي كه در دولت اصلاحات شروع شده بود ادامه پيدا ميكرد، تسهيلات لازم در اختيار اين حوزه قرار ميگرفت و توجه لازم به اين حوزه ميشد، شايد امروز ما به يك مرز استاندارد در فعاليت تشكلها در كشور رسيده بوديم. اما واقعيت اين است كه ما امروز از اين دستاورد عقب هستيم. اگر سازمان ملي جوانان با همان سرعت و با همان تفكري كه شكل گرفته به فعاليت خود ادامه ميداد، امروز ما حرفهاي ديگري در حوزه تشكلها ميزديم. ما هنوز از پايههاي اوليه صحبت ميكنيم. امروز ميتوانستيم از دستاوردهايمان صحبت كنيم و از كارهايي كه در اين حوزه صورت گرفته است، اما متاسفانه در يك دوره هشتساله همهچيز اين سازمان نابود شد.
اتفاقاتي در دولت جديد افتاده است، در ابتداي فعاليت دولت يازدهم حدود ٧٠ تشكل جوانان در كشور فعال بودند و در حال حاضر حدود ٢ هزار تشكل فعال در سراسر كشور توسط جوانان اداره ميشوند. از مجموع ٢ هزار تشكل تا پايان سال ٩٦، ٤٨درصد در حوزه اجتماعي فعاليت ميكنند، ٢٣درصد در حوزه فرهنگي، ١٥درصد اعتقادي- مذهبي هستند و ١٢درصد فعاليت علمي و پژوهشي دارند.
ميزان ثبت تشكلها از ابتداي سال تا امروز نسبت به مدت مشابه در سال گذشته تقريبا ٢٣ درصد افزايش داشت، خوشبينانه بايد تا پايان امسال اگر مشكلاتمان با وزارت كشور و موضوع ثبت و كد شناسه حل شود، به سه هزار تشكل هم برسيم با توجه به درخواستهايي كه در نوبت داريم. همه توصيه ما به جوانان اين است كه تشكل ايجاد كنند و در تشكلها فعاليت داشته باشند. من به عنوان متولي حوزه جوانان نميتوانم براي تكتك جوانان كاري انجام دهم، اما اگر در قالب تشكل موضوعي را مطرح كنند ميتوانيم اقداماتي انجام دهيم.
اين آمارها بيشتر كمي است، از نظر كيفي چقدر بررسي صورت گرفته تا مشخص شود ميزان تاثيرگذاري اين تشكلها چقدر است؟
در حال حاضر در حوزه سمنها وضعيت خوبي داريم. اما در مورد اينكه چرا بر كميت تاكيد داريم، ما بايد ابتدا به اين سمت برويم كه بين جوانان در زمينه تشكلگرايي ايجاد انگيزه كنيم. جوانان تشويق شوند كه به اين سمت بيايند. بايد در مرحله اول رشد كمي شكل بگيرد و تشكلگرايي در كشور تبديل به يك فرهنگ نهادينه شده شود و بعد به سراغ كيفيت برويم. چون معتقديم كه ابتدا فرهنگ فعاليت در تشكلها بايد نهادينه شود. در كنار افزايش كميت اتفاقاتي ميافتد كه به افزايش كيفيت هم كمك ميكند. بايد فرصتي در اختيار جوانان قرار ميگرفت، فارغ از اينكه رتبهبندي و درجهبندي صورت گيرد، تا اين اقبال به فعاليت در تشكل در جامعه ايجاد شود. با وجود افزايش آمار فعالان در تشكلها، هنوز معتقدم استقبال مناسبي از تشكلها در جامعه وجود ندارد. با توجه به جامعه جوان ايران كه مدعي هستيم يكچهارم جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، انتظار ما اين است كه بيشتر از اين درخواست براي ثبت تشكل داشته باشيم، به همين دليل فكر ميكنم هنوز بايد در زمينه فرهنگسازي و جذب جوانان به اين امر تلاش كنيم. تشكلگرايي جوانان هنوز در كميت به مرحله ايده آل نرسيده و هنوز جاي كار دارد.
در زمينه كيفيسازي اتفاقاتي در زمان مديريتهاي قبلي افتاده است. شكلگيري مجامع استاني تشكلها يكي از اين اقدامات بود. در حال حاضر تمام استانها مجامع استاني در حوزه تشكلهاي جوانان دارند، هر استان يك رييس و دبير مجمع دارد، اعضاي آن مشخص شدهاند و اين مجمع فضايي را براي ارزيابي و رتبهبندي تشكلها در اختيار ما ميگذارد. اقدام بعدي كه در يك سال گذشته افتاده است شكلگيري مجمع ملي تشكلهاست. اساسنامه مجمع ملي تشكلها تصويب شده و فكر ميكنم خيلي زودتر از اينها بايد انتخابات مجمع ملي برگزار ميشد. اما به دليل حل نشدن موضوع كد شناسه از سوي وزارت كشور هنوز اين انتخابات برگزار نشده است. اگر وزارت كشور همكاري كند، تا ديماه ميتوانيم انتخابات مجمع ملي را برگزار كنيم و با آغاز فعاليت رسمي مجمع ملي ميشود گفت يك سنديكاي ملي جوانان به وجود آمده است كه كاملا غيردولتي است و ميتواند مطالبات حوزه تشكلها را پيگيري كند.
به موضوع اعطاي كد شناسه اشاره كرديد، چرا موضوع كد شناسه هنوز حل نشده؟
از همان دوره كه سازمان ملي جوانان فعال بود، بحث اعطاي شناسه براي فعاليت تشكلها مطرح بود اما هيچوقت به نتيجه نرسيد. تشكلها در حال حاضر از وزارت ورزش و جوانان اعتبارنامه براي فعاليت خود دريافت ميكنند، اما پروانه فعاليت و شناسه ثبت موسسه غيرتجاري را كه بايد وزارت كشور صادر كند، ندارند. حدود ٢٠ سال است كه اين مشكل در حوزه تشكلهاي جوانان وجود دارد. اخيرا تفاهمنامهاي با وزارت كشور امضا كرديم، طبق اين تفاهمنامه وزارت كشور اعتبارنامههاي صادر شده توسط وزارت ورزش و جوانان را به رسميت شناخت و قرار بر اين شد اين اعتبارنامهها به وزارت كشور ارجاع داده شود. نهايتا فكر ميكنم ظرف يكي دو ماه آينده اين مشكل سمنها بعد از حدود ٢٠ سال مرتفع شود، اين براي تشكلها خبر خوبي است و تقريبا عمده مشكلاتشان برطرف ميشود. ضمن اينكه از وزارت كشور خواستيم تا براي فعاليت مجامع استاني هم كد شناسه در نظر بگيرد تا اين مجامع هم رسميت پيدا كنند.
علاوه بر مجامع استاني تعدادي شبكه سراسري هم در كشور از تشكلهاي فعال حوزه جوانان شكل گرفته است، در رابطه با سازوكارهاي اين شبكهها بيشتر توضيح ميدهيد؟
تشكيل شبكههاي تخصصي هم در راستاي كيفيسازي تشكلها انجام شده است. هدف اين است كه تشكلهايي كه در يك حوزه خاص فعاليت ميكنند در ارتباطي كه در اين تشكلها ايجاد ميشود بتوانند هم افزايي داشته باشند. در عين حال رتبهبندي تشكلها در اين شبكهها انجام ميشود و كارآمدي آنها سنجيده ميشود. بالتبع ممكن است تشكلي كه كوتاهي ميكند از چرخه فعاليت حذف شود. البته ما به دنبال حذف نيستيم، بلكه به دنبال فعال شدن و تاثيرگذاري تشكلها هستيم. پيش از حذف آنها از چرخه فعاليت اين اخطار را به آنها ميدهيم كه فعاليت شما مناسب نبوده و بايد تصميم بگيريد كه اگر مايل به ادامه هستيد بايد فعاليت خود را ارتقا دهيد.
نخستين شبكه تخصصي سراسري ما شبكه گردشگري است كه در حال حاضر دبيرخانه آن در تبريز ايجاد شده، شبكه بعدي مربوط به تشكلهاي حوزه استارتآپ است كه دبيرخانه آن با قدرت در زنجان تشكيل شده و در حال فعاليت است و شبكه سوم هم توسط تشكلهاي حوزه كارآفريني تشكيل شده و در گيلان دبيرخانهاي ايجاد كردهاند.
تشكلهايي كه در يك حوزه مشترك فعال هستند عضو اين شبكهها ميشوند، يك دوره آموزش يك هفتهاي براي اعضاي تشكلها يا نمايندگانشان برگزار ميشود تا با مفهوم كار در شبكه تخصصي آشنا شوند. بعد از اين مرحله تشكلها شبكه را اداره ميكنند. پهنههاي كشوري براي شبكه تعريف ميكنند، تشكلهاي فعال، مسوول اين پهنهها ميشوند. چارت تشكيلاتي و اساسنامه براي شبكه تعريف ميكنند و به يك انسجام در فعاليت دبيرخانه ميرسند. اقدام ما به عنوان نماينده دولت اين است كه دبيرخانه را توانمند كنيم. سعي ميكنيم روابط بينالمللي اعضا را افزايش دهيم، با چند كشور صحبت كردهايم كه براي حضور اساتيد اين كشورها در دورههاي آموزشي كمك كنند، گواهينامههاي بينالمللي براي كساني كه در اين دورهها شركت ميكنند صادر خواهيم كرد. اعضاي اين شبكهها از قبل فعال هستند اما نياز به همافزايي دارند. بعد از مدتي كه از فعاليت اين شبكهها گذشت، آسيبشناسي ميكنيم و استانهاي ضعيف و تشكلهايي كه ضعيف عمل كردهاند اخطار دريافت ميكنند. قصد اول ما توانمندسازي همه اعضاي اين تشكلها و رشد است. قصد ما برخورد با اين تشكلها نيست. اما رتبهبندي و امتيازي كه كسب ميكنند، در ميزان اعتبارات و كمكهايي كه در اختيار اين تشكلها قرار ميگيرد، تاثيرگذار است. براي بررسي دستاوردهاي تشكلها بايد يك سال صبر كنيد. درست نيست كه امروز من از دستاوردها صحبت كنم. اما سال آينده خروجي تمام شبكهها را دراختيار خواهيم داشت و ميتوانيم آن را بررسي كنيم. تمام اين اقدامات به منزله كيفيسازي فعاليت تشكلهاست.
موضوع اشتغال در تشكلها محور صحبت شما بود، البته قبول داريم كه اين موضوع مهمترين مساله اين حوزه و جديترين چالش حال حاضر كشور است، اما ما يك بعد اجتماعي هم داريم كه مسائل مبتلابه جوانان را در بر ميگيرد، در آماري كه اعلام كرديد ٤٦درصد تشكلها در زمينه اجتماعي فعاليت ميكنند، چقدر اين اقبال از سوي جوانان وجود دارد كه بخواهند در زمينههاي مشكلات و مسائل مربوط به جامعه فعاليت كنند؟
اتفاقي كه افتاده اين است كه تشكلهاي ما بيش از ديگر حوزهها به سمت موضوعات اجتماعي آمدهاند. فكر ميكنم به درجهاي رسيدهايم كه اين تعداد تشكل در اين حوزه كفايت ميكند. اگر تعداد تشكلها در يك حوزه بيشتر از حد مورد نياز كشور باشد عملا شكست خواهيم خورد. اما در حوزه اجتماعي عموما موضوعات اشتغالزا را هم در نظر ميگيرند. يا فعاليت توليدي - اجتماعي انجام ميدهند. در همين راستا ما موضوع تجليل از نخبگان اجتماعي را مطرح كردهايم، نخبگان علمي و صنعتي همواره مورد تقدير قرار ميگرفتند، اما در كشور كمتر به نخبگان اجتماعي توجه ميشود. ممكن است ما دبيري در يكي از تشكلها داشته باشيم كه به راحتي ٢٠٠ -١٠٠ نفر را مشغول به كار كرده باشد، ممكن است اين فرد تحصيلات چندان دانشگاهي هم نداشته باشد يا نخبه علمي نباشد، اما از نظر ما اين فرد يك نخبه اجتماعي است، چون توانسته اشتغال فعال براي ١٠٠ نفر ايجاد كند. چه چيزي در شرايط فعلي براي كشور مهمتر از اين است كه يك جواني همت كرده و فضاي اشتغال ايجاد كند. در حوزه آسيبهاي اجتماعي راهحل نجات ما ايجاد اشتغال است، من وقتي ميتوانم يك جوان را از آسيبهاي اجتماعي دور بدارم كه در يك فضايي مشغول به كار شود و به فعاليتي مشغول شود كه براي او دستاورد داشته باشد. وقتي جوانان پايگاهي دارند و فعاليت ميكنند، حتي اگر برايشان سود آور هم نباشد، ميتوانند يك فعاليت مردمي انجام دهند، اين افراد ديگر به سمت آسيب نميروند.
مي شود از صحبتهاي شما اين نتيجه را گرفت كه تنها خروجياي كه شما از تشكلها توقع داريد، اشتغال است؟
بله، اما منظور من از اشتغال سودآوري نيست. منظور ايجاد فعاليتي كارآمد براي جوانان است. فعاليت داوطلبانهاي كه بتوانند در آن اقناع شوند، از نظر شخصيتي و روحي، يك هويت اجتماعي پيدا كنند. راهحل نجات كشور فقط تشكلها هستند، اما تشكل كمكي به كشور نميكند مگر اينكه بخواهد در زمينه اشتغال فعاليت كند. امسال با صندوق كارآفريني اميد به توافق رسيديم. قرار بر اين است كه براي توسعه فعاليت تشكلها به آنها تا سقف ١٠٠ ميليون تومان با سود چهار درصد وام بدهيم. اين وام شامل حال همه تشكلها ميشود، به شرطي كه طرحشان در ادارهكلهاي استانها و كميتههاي مشترك پايش شود، اگر طرح توجيه اقتصادي و شرايط مناسب را داشته باشد، جهت دريافت وام به صندوق معرفي ميشوند.
در آمارهايي كه از پراكندگي تشكلها در كشور داريد، شهري هست كه تشكل فعالي نداشته باشد؟
تمام استانهاي كشور تشكل فعال دارند. ممكن است شهر يا روستايي تشكل نداشته باشد. اما در تلاشيم كه تشكلهاي روستايي را هم فعال كنيم. هنوز به آمار استاندارد كشوري نرسيدهايم. اما در آمارها همه استانها و تقريبا تمام شهرستانها تشكل فعال دارند.
تشكلگرايي در شهرهاي مرزي كه مشكلات و مسائل زيادي در حوزه جوانان دارند، چندان موضوع شناخته شدهاي نيست، چرا براي جوانان اين شهرها فكري نميكنيد؟
بله؛ جوانان بسياري از شهرهاي مرزي ما با موضوع تشكل آشنا نيستند. به دليل اينكه اطلاعرساني مناسبي در اين زمينه صورت نگرفته است. ضمن اينكه در شهرهاي كوچك مشكلات فرهنگي هم به كاهش فعاليت تشكلها دامن ميزند. مثلا ما تشكلهايي داريم كه چند خانم ايجادشان كردهاند، اما وقتي همايش كشوري برگزار ميشود و از آنها دعوت ميكنيم در همايش شركت كنند، اين امكان را ندارند. مشكلشان هم به فرهنگ سنتي و مشكلات خانوادگي و قومي و قبيلهاي برميگردد. ميگويند خانواده ما اجازه نميدهد ما تنها از استان خارج شويم.
موضوع تشكل و فعاليت در تشكلها به تازگي براي جوانان پررنگ شده است. امتيازاتي مثل وام يا امريه سربازي كه ما براي تشكلها درنظر گرفتهايم با هدف تشويق جوانان براي حضور در تشكلهاست. اما بايد قبول كنيم كه در شهرهاي كوچك نسبت به تشكلگرايي اعتماد كافي وجود ندارد، به دليل اينكه سالها قولهايي دادهايم و عملياتي نشده است.
موضوع ديگري كه باعث ميشود جوانان در شهرهاي مرزي يا شهرهاي كوچك كم برخوردار تشكلي را ثبت نكنند اين است كه براي ثبت يك تشكل هفت نفر بايد دور هم جمع شوند، در سايت ما ثبتنام كنند، از مراجع چهارگانه استعلامهاي لازم را كسب كنند، پاسخ اين استعلامها بيايد و بعد ما بتوانيم به تشكل اعتبارنامه بدهيم. تا همين مرحله حدود ٧٠٠ هزار تا يك ميليون تومان براي اين افراد هزينه دارد. همين هزينه يك بازدارنده است. ممكن است در مراكز استانها يا تهران براي ٧ نفر يك ميليون تومان مبلغ قابلتوجهي نباشد، اما در يك روستا مبلغ بالايي است. در جلسه آينده شوراي عالي جوانان يكي از بندهايي كه مد نظر داريم تا مصوب كنيم، كاهش هزينه ثبت تشكلهاست. اين باز هم امتياز ديگري است كه ميتواند به عنوان مشوق عمل كند.
مشكل ديگر هم آگاهي از چنين امكاني است. به نظر ميرسد ادارهكلهاي جوانان در شهرستانها خوب اطلاعرساني نكردهاند.
ما اين توانايي را نداريم كه به شكل گسترده اطلاعرساني كنيم، بايد نهادهايي مثل صدا و سيما، به ما كمك كنند، بسياري از اين موضوعات را صدا و سيما بايد رايگان و داوطلبانه اطلاعرساني كند. حتي در استانها در مورد تشكلهاي فعال گزارش تهيه كند، در شبكههاي استاني و ملي پخش كند، اما متاسفانه به دليل هزينههايي كه برنامههاي صدا و سيما دارند، در معرفي اين تشكلها دچار مشكل هستيم، اگر اين معرفي اتفاق بيفتد و اطلاعرساني انجام شود، تازه بعضي شهرستانها در مورد تشكلها اطلاعات داشتند و با روند ايجاد تشكل آشنا ميشدند و ميدانستند كه چنين امكاني وجود دارد.
آماري از ايجاد اشتغال در حوزه تشكلها داريد؟
وقتي ميگوييم ٥٠٠ هزار نفر در شبكه تشكلها فعاليت ميكنند، منظورمان اين است كه براي ٥٠٠ هزار نفر اشتغال ايجاد كردهايم. اين افراد در شبكه تشكلهاي ما فعاليت ميكنند. ممكن است درآمدشان از تشكلها به اندازهاي نباشد كه بگوييم زندگيشان ميچرخد، اما ميتوانيم بگوييم مشغول به كار هستند و بخشي از درآمدهايشان از حوزه تشكلها تامين ميشود.
مهمترين چالش شما با تشكلها چيست؟
اينكه در بعضي موارد اعضاي فعال در تشكلها درك درستي از اهداف غاييشان ندارند. بعضي از تشكلها تعريف درستي از فعاليت داوطلبانه و غيرانتفاعي در ذهنشان ندارند. بسياري از اعضا فكر ميكنند فعاليت در تشكلها زمينهاي براي ورود به دولت است. اين اشتباه را همه دارند، انتظارشان از ما اين است كه حالا كه ما يك تشكل فعال داريم و ٥ سال است در يك حوزه فعاليت ميكنيم، آمادهايم كه وارد دولت شويم و به استخدام دولت دربياييم، در حالي كه اين با عنوان تشكل مردمنهاد صددرصد مغايرت دارد. توصيه مان اين است كه اصلا به سمت دولت نيايند و دولتي نشوند، مردمي باقي بمانند و با استعدادهاي مردمي رشد كنند. اعتماد مردم را حفظ كنند و اين درك را پيدا كنند كه اينجا، دروازه ورود به دولت نيست بلكه دروازه توانمند شدن در بخش خصوصي و اقتصاد است.
البته با وضعيتي كه وجود دارد، فكر ميكنم اين نسل از تشكلهاي ما قرباني نسل بعدي ميشوند. بسياري از مشكلات قانوني در حوزه تشكلها مرتفع خواهد شد و حتي شرح وظايف معاونت ساماندهي امور جوانان هم هنوز ابلاغ نشده، هنوز خودمان ساختار قانوني نداريم، در يك ساختار بدون قانون تشكل ايجاد شده است. پايان امسال قرار است شرح وظايف به ما ابلاغ شود و حوزه جوانان قانونمند شود. به اين دليل است كه ميگويم اين نسل از تشكلهاي ما قرباني نسلهاي بعدي ميشوند. شبكههايي كه ايجاد شده تا دو سال ديگر كارآمدي خود را نشان ميدهند.
از سوي ديگر در حوزه فعاليت تشكلها مشكل اساسي ما نهادهايي هستند كه فرادست دولت هستند. تشكلي داريم كه اعتبارنامه دارد، مجوز فعاليت از ارشاد دارد، وقتي ميخواهد كنسرت برگزار كند، همه مجوزها را دارد، اما روز برگزاري كنسرت ميآيند جلوي فعاليتش را ميگيرند. هم كنسرت لغو ميشود هم اعضاي تشكل دستگير ميشوند. متاسفانه نهادهايي داريم كه فرادست دولت هستند و به حوزه ما آسيب ميزنند. در برنامههاي عزاداري و سوگواري همه نهادها با هم هماهنگ هستند، اما در موضوع شادي حتي جشن نيمهشعبان ما معمولا به مشكل ميخوريم.