به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ اگر مواردی مثل تسخیر سفارت آمریکا و یا هدف قراردادن هواپیمای مسافربری توسط ناو وینسنس در سال ۱۳۶۷ را در نظر بگیریم در گذشته وضعیت بدتر از این نیز تجربه شده، پس تنش های اخیر را نمی توان بی سابقه دانست، از طرفی رابطه سیاست، اقتصاد و به تبع آن قیمت ارز و طلا و .... موجب کاهش قابل توجه قدرت خرید عمده اقشار جامعه شده که در ماههای اخیر قیمت سیب زمینی را نیز متاثر از قیمت دلار در بازار آزاد می بیند، براین اساس در آنچه در این متن خواهید خواند سعی شده فارغ از نظرات تندرو های داخلی و خارجی روند آتی قیمت اسعار خارجی(به طور خاص دلار) و فلزات گرانبها (به طور خاص طلا) که البته در شرایط فعلی قابل تعمیم به کلیه مایحتاج زندگی می باشد پیش بینی گردد.
هفتم تیر ماه ۱۳۶۷/ روز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ /شروع آتش بس قیمت دلار که در نیمه دوم دهه ۶۰ اغلب در محدوده ۸۰ الی ۱۰۰ تومان بود در روزهای پایانی قبل از پذیرش قطعنامه به ۱۴۸ تومان رسید، ( نرخ رسمی دلار در آن روزها ۷ تومان نگه داشته شده بود) با این حال خبر ناگهانی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران نرخ ارز را به صورت ناگهانی به یک پنجم، حدود ۲۷ تومان کاهش داد.
اواخر تیر ماه ۱۳۶۷ ساختمان پلاسکو در روزهای پایانی تیر ماه ۱۳۶۷ اولین آسمان خراش بنا شده در خاورمیانه برای برخی از افراد کاربرد جدیدی پیدا کرد، تعداد انگشت شماری از سرمایهگذاران در بازار طلا و ارز که یکباره بیش از ۸۰ درصد از ارزش داراییهای خود را از دست داده بودند به دلیل نزدیکی بورس خیابانی (غیر مجاز) خرید و فروش ارز به ساختمان پلاسکو با پاهایی لرزان از پلهها بالا رفته و پس از آخرین نگاه به تهران از طبقات عمدتاً میانی برج با سقوط خودخواسته به زندگیشان پایان دادند. در کنار این افراد تعداد بسیاری نیز متحمل ضرر های سنگین مالی گردیدند.
درسی از تاریخ معاصر در پیش بینی قیمت ارز و طلا افرادی که آن روزها را به یاد دارند میداند که علی رغم اینکه در دوران جنگ، ایران به دلیل شروع متجاوزانه جنگ از طرف عراق همواره موضعی سرسختانه و قاطعانه مبنی بر ادامه جنگ تا پیروزی اتخاذ نموده بود، با توجه به جمیع شرایط آن روزها با آتش بس و پایان جنگ با عراق موافقت کرد، به همین دلیل بود که اشخاصی که هیچگونه احتمالی برای پایان جنگ متصور نبودند با فرض ادامه روند افزایشی قیمت دلار دچار زیان غیر قابل جبران و عظیمی شدند (برخی نیز در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط ارزش روبل در یک روز به یک سه هزارم همه داراییهای خود را از دست دادند، احتمالاً آنها نیز حکومت های کمونیستی را جاودان می دانستند).
روند تغییرات در نرخ ارز در حالات مختلف پیش رو با توجه به اینکه نرخ ارز در شرایط موجود عملا تابعی از تصمیمات سیاسی می باشد، ابتدا بهتر است احتمالات سیاسی پیش رو را بررسی کنیم، آثار سایر عوامل از قبیل عرضه و تقاضا در نمودارهای پیشبینی شده مستتر میباشد.
روند تغییرات قبل از رسیدن تنش ها به سطح اخیر تغییرات نرخ ارز تحت تاثیر روابط و ایران و آمریکا در سالیان گذشته پلکانی و فاقد شیب یکسان بوده است به این دلیل که این تغییرات در دورههای کوتاه مدت و ناگهانی رخ داده است و موجب تغییر ناگهانی کانال قیمتی دلار گردیده است نمودار زیر آثار این وقایع را بر قیمت دلار طی سالهای اخیر نشان میدهد.
"برای پرهیز از عدد نامطلوب یک میلیون ریال برای قیمت دلار کلیه ارقام این مقاله به تومان درج شده است"
روند تغییرات نرخ طلا و ارز تحت تاثیر وقایع پیش رو
روند تغییرات در سطح فعلی تنشها با اذعان به این نکته که تنش های اخیر در روابط با آمریکا کم سابقه بوده و نتایج آن نیز ممکن است به همان صورت کم سابقه باشد دیگر روند پلکانی در تغییرات قیمت دلار متصور نمیباشد، بلکه تغییر آسانسوری قیمت در دو حالت از سه حالت زیر، (با توجه به بخش اول این مقاله) رخ خواهد داد.
رقم ۴۰ هزار تومان در صورت رفع عمده تحریمها و در یک دوره بسیارکوتاه قابل دسترس می باشد، و به دلایلی که در مقالات قبلی اینجانب به آن اشاره شده بلافاصله تعدیل خواهد شد.
کدام حالت محتملتر به نظر میرسد؟ نگارنده با توجه به دلایل زیر، وضعیت بینابینی مذاکرات نسبتاً طولانی (کلمه طولانی مفهومی نسبی از زمان می باشد، و در برهه کنونی قطعاً دوره ای کوتاه تر از مذاکرات قبلی را شامل می شود) و یا حصول توافق را محتملتر میداند، این دلایل عبارتند از:
دو طرف اعلام نمودند راه حل دیپلماتیک را به شروع جنگ ترجیح میدهند.
اصولاً توافق قبل از وقوع درگیری نظامی امکانپذیرتر و کم هزینهتر است تا پس از وقوع آن.
ترامپ به عنوان یک بازرگان موفق به خوبی با آثار مخرب هرگونه درگیری بر اقتصاد کشور فوق خود واقف است(مگر اینکه سایر رقبای تجاری نیز خود درگیر شرایط مشابهی باشند).
افزایش تعرفههای تجاری توسط ترامپ، موجب هزینه بیشتر برای مصرف کنندگان و درآمد بیشتر دولت آمریکا و به تبع آن کاهش محبوبیت و اختلاف نظر در بین سیاستمداران هم پیمان ترامپ خواهد شد و یکپارچه نبودن نظرات در آمریکا خود مانع بزرگی در شروع درگیری خواهد بود.
از منظر یک بازرگان که خود را استاد مذاکره میداند قطعاً ادامه مذاکره به درگیری نظامی ارجحیت دارد.
برآیند مصاحبههای مقامات داخلی مبین این است که علی رغم اعلام آمادگی در پاسخ به تهدیدات مذاکره ارجحیت دارد.
با توجه به شناخت موجود از شخصیت ترامپ، او ترجیح میدهد خود را به عنوان یک ناجی و حلال مشکلات لاینحل جامعه جهانی معرفی کند.
نتیجهگیری
نگاهی عمیق تر به شعارهای انتخاباتی ترامپ نشان میدهد که بهتر است، تمامی پیش بینیهای اقتصادی خود را با تفسیر صحبتهای ترامپ و تندروهای داخلی و خارجی انجام ندهید، جنگ اوکراین با یک تماس تلفنی ترامپ پس از شروع ریاست جمهوری پایان نیافت و وضعیت نوار غزه نیز تفاوت چندانی با اوج درگیریها ندارد، البته ترامپ در دوره پیشین ریاست جمهوری خود ثابت کرد که به شعارهای انتخاباتی اش پایبند است، لذا در نظر داشته باشیم که شعار اصلی انتخاباتی ترامپ مذاکره با ایران بوده نه جنگ، بر این اساس چنین استنباط می شود که تهدیدات روزهای پیشین نیز ممکن است به عنوان عاملی در ایجاد برتری نسبی در فرایند مذاکرات باشد، زیرا دو طرف بر آثار زیانبار و غیر قابل جبران هرگونه درگیری نظامی واقفند.
منبع: sharghdaily-992972