در این صورت، مال یا ملک امانت داده میشد یا سهولت در فروش یا تخفیف در فروش یا واگذاری، انواع مراتب کمک، حسب موضوع و اهمیت آن تصمیم گرفته میشد. مثلا سپاه یا ارتش برای اهداف دفاعی یا امنیتی زمین میخواستند، در دولت برخی اعضای کابینه را از استانها دعوت میکردند و خانه لازم میشد، برخی شخصیتها به الزام امنیتی، خانههای بزرگ را لازم میدیدند.
خود من هم یک مثال از این موضوع هستم. فکر میکنم سال ۶۹ بود که به حضرت آقا نامهای نوشتم و پیشنهاد کردم با حمایت مالی، ۳۰۰ دبیرستان در کشور بنا کنیم و دانشآموزان مستعد، بهویژه از طبقات مستضعف را برای ورود به دانشگاه آماده کنیم. آقا فرمودند من توان مالی این کار را ندارم. بنده و آقای فرشیدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و امیریمقدم، عضو هیات علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران تصمیم گرفتیم خودمان از کم آغاز کنیم. زمینی با کاربری آموزشی به مساحت کمی بیش از ۳ هزار مترمربع در سعادتآباد را شناسایی کردیم و از رهبری درخواست کردم از آنجا که موسسه وقف میشود و سهمی از ظرفیتش به خانوادههای مستضعف که آنجا هم بودند، اختصاص مییابد و هزینه ساخت را از خیرین میگیریم و با نرخ دولتی اداره میکنیم، اجازه دهند بهای آن را به قیمت روز و بدون تخفیف در ۱۰ سال بپردازیم. ایشان به همان شروط پذیرفتند. ما هم تقریبا به همه شرطها عمل کردیم. البته همین تقسیط امتیاز کمی نبود ولی یک وجب آن هم ملک کسی نیست، البته اگر امروز بخواهم نظر مشورتی بدهم، ممکن است نظر دیگری بدهم.