من کسی را می شناسم که دشمن را هم سر سفره خود نشاند، به او آب و غذا داد، حتی محلی برای استراحت داد.
کسی را می شناسم که تاریخ را شرمنده احسان و کرامت خودش کرده است.
کسی را می شناسم که مهربانی اش هرگز فراموش نمی شود.
کسی را می شناسم که در اوج غربت، دست نوازشش آسمان و زمین را آرام کرد.
کسی را می شناسم که همه وجودش زیبایی و نیکی بود. اصل زیبایی بود و درخت بهشتی نیکی و جاودانگی.
کسی را می شناسم که در کوچه های مدینه همراه مظلوم ترین مادر جهان بود و در کوفه پشت و پناه مظلوم ترین پدر جهان! مردی که اگرچه کوفیان به او وفا نکردند ولی اهل مدینه هم با او به نیکی روزگار نگذارندند. مردی که نامش با صلح و مرامش با اصلاح و احسان درآمیخته است.
کسی را می شناسم که سرور جوانان اهل بهشت است و امام برادرش حسین. و اکنون در نیمه ماه مبارک و در بهار قرآن، در زادروز ولادت با سعادتش، جانمان را با نام او، زنده می کنیم و بر اولین نوه رسول خاتم، سلام می فرستیم.